درباره انتخاب سرمربی جدید برای تیم امید فوتبال ایران هنوز از میان اظهارنظرهای مسئولان کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال گزینه مشخصی یا ایدهای برای انتخاب پیدا نمیشود. حرفها از شدت سردرگمی، در خود ایده و برنامهای ندارند.
فدراسیون فوتبال اعلام کرده است که بهزودی سرمربی تیم امید را از بین گزینههای خارجی و ایرانی انتخاب میکند و البته فدراسیون صاحب استقلال در این انتخاب نیست و کمیته ملی المپیک در این کار نقش و دخالت دارد. انتخاب مربی ایرانی برای تیم امید آسان نیست، چون بسیاری گزینههای ایرانی احتمالا چهرههاییاند که در خیزش سراسری مردم ایران مخالفت خود با حاکمیت جمهوری اسلامی را اعلام کردهاند و انتشار یک استوری در اینستاگرام هم کافی است تا آن مربی از بین گزینهها حذف شود. همین چند روز پیش، رحمان رضایی از مربیگری در تیم ملی کنار گذاشته شد، چون انتقادهایی را در اینستاگرام خود مطرح کرده بود. همچنین فدراسیون فوتبال که موفق نشد برای تیم ملی، مربی خارجی انتخاب کند و سرانجام امیر قلعهنویی را انتخاب کرد، بعید است بتواند مربی خارجی مناسبی برای تیم امید ایران استخدام کند.
سالهای ناکامی تیم امید ایران در راه رسیدن به المپیک از شمارش خارج شده است و پس از انقلاب سال ۵۷، هرگز فوتبال ایران گونهای سازماندهی و مدیریت نشد که در گروه سنی امید موفقیتهای گذشته تکرار شود. المپیک از سال ۱۹۷۶ بیش از ۴ دهه است که به رویای فوتبال ایران تبدیل شده و یکی از بزرگترین بحرانهای تیم امید همواره دستبهدست شدن تیم بین کمیته ملی المپیک و فدراسیون فوتبال است، دو نهادی که میخواهند در اداره این تیم نقش داشته باشند و به نوبت آثار مخرب خود را در تیم امید به یادگار میگذارند.
نمونه تکراری این داستان غمانگیز برای تیم امید رخ داده است. از حدود ۳ ماه پیش خبرهایی مطرح میشد که محمود خسرویوفا، رئیس کمیته ملی المپیک، و مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال، میخواهند جلساتی را برای تدوین برنامههای تیم امید برگزار کنند، اما این دو رئیس هنوز رو در رو ننشستهاند تا درباره یکی از مهمترین مسئولیتهای خود گفتوگو کنند.
آخرین خبرها درباره تیم امید نشان میدهد که دوباره یا چندباره حبیب کاشانی گزینه کمیته ملی المپیک برای مدیریت تیم امید است، اما هنوز این اخبار رسمیت ندارند. تیم امید پیشترها دو بار مدیریت حبیب کاشانی را تجربه کرده و البته نتیجهای جز ناکامی نداشته است، اما تکرار تجربههای تلخ از رفتارهای روزمره مدیران ورزشی در ایران است.
برای حبیب کاشانی انگار مدیریت تیم امید یک شغل گهگاهی شده است. او همیشه با وعده فراهم کردن هزینههای تیم امید بهعنوان مدیر این تیم انتخاب میشود و البته سرانجام تیم امید همواره با بحران برگزاری اردو و بازیهای تدارکاتی مواجه میشود. کاشانی یک همراه همیشگی هم برای تیم امید دارد، حمید استیلی که در مربیگری فعالیتی ندارد، اما یکباره سرپرست و سپس سرمربی تیم امید میشود. استیلی دو بار بهعنوان سرپرست در تیم امید کار کرد، اما بار اول زلاتکو کرانچار و بار دوم فرهاد مجیدی را با دخالت در کار آنها کنار زد و خود به سرمربیگری در تیم امید رسید.
آخرین سرمربی تیم امید ایران مهدی مهدویکیا بود که سال گذشته با طرح ایدههایی برای این تیم کارش را شروع کرد. او میخواست به جای بازیکنان زیر ۲۳ سال از بازیکنان زیر ۲۱ سال در تیم امید استفاده کند تا تیمی برای آینده بسازد، اما پروژه او در تیم امید کوتاهمدت بود و با شکست در مرحله گروهی مسابقات قهرمانی آسیا فرصتی برای اجرای ایدههای او فراهم نشد. مهدویکیا خیلی زود از تیم امید کنار رفت و تیم امید دوباره بدون برنامه رها شد.
تیم امید ایران با هر مربی همیشه با مشکل بزرگ همراهی نکردن باشگاهها برای برگزاری اردوها مواجه است. باشگاهها اغلب حاضر نمیشوند در فرصتهایی که تیم امید برای اردو بازیکن انتخاب میکند، بازیکنان جوان خود را به اردوی تیم امید بفرستند و مربیان تیم امید کمتر فرصتی دارند که با تیم کامل منتخب خود تمرین کنند. روی دیگر ماجرا این است که همان باشگاهها از بازیکنان رده سنی امید در لیگ برتر چندان استفاده نمیکنند و بازیکنان زیر ۲۳ سال کمتر در موقعیت حرفهای پایدار در کوران مسابقات قرار میگیرند و تیم امید با بازیکنانی کمتجربه به تورنمنتها میرود.
اما در تیم امید ایران فارغ از این موضوعات سرنوشتساز، همه چیز نامعلوم است، نه مدیرش را میشناسد، نه سرمربیاش را و نه میداند چه برنامهای برای آینده دارد. مهدی تاج در اولین روزهایی که دوباره رئیس فدراسیون فوتبال شده بود، در کنفرانس خبری از خبرنگارانی که از او درباره برنامههای تیم امید پرسیده بودند، بدون شرم از بیاطلاعیاش میپرسید «تیم امید کی باید در مسابقات شرکت کند؟»