رونالد نیومن، سفیر سابق ایالات متحده آمریکا در افغانستان، در مطلب تحلیلی که روز پنجشنبه در روزنامه هیل منتشر شد، راهکارها و رویکردهای دولت آمریکا در قبال طالبان را آسیبشناسی کرد.
او در این مقاله مینویسد اهدافی که آمریکا در قبال افغانستان دارد، معقول است اما رویکرد مبتنی بر تحریم شدید و محدودیت تماس با طالبان پاسخگوی اهداف و خواستههای آمریکا نخواهد بود و طالبان نیز با این طرز برخورد آمریکا، در عملکرد خود تغییری نخواهند داد.
یکی از چالشهایی که نیومن در این نوشته به عنوان نقطه ضعف رویکرد آمریکا مطرح میکند، سردرگمی طالبان درباره اهدافی است که آمریکا در افغانستان جستوجو میکند. به نوشته او، طالبان از سیاست آمریکا در قبال این گروه هیچ اطلاعی ندارند. آمریکا هم آنچه طالبان بسیار مشتاق شنیدن آناند، یعنی مسئله به رسمیت شناختن این گروه را هرگز به زبان نمیآورد؛ زیرا مطرح کردن به رسمیت شناختن طالبان با این بگیروببندهایی که این گروه به راه انداخته، جز ایجاد موجی دیگر از انتقادها، چیزی برای سیاستمداران آمریکایی ندارد.
به باور نیومن، مشکل دیگر این است که طالبان زبان سیاستمداران آمریکایی را نمیدانند. وقتی آمریکا میگوید تا زمانی که طالبان رویکرد خود در قبال زنان را تغییر ندهند، هرگز به رسمیت شناخته نمیشوند، طالبان نمیدانند که منظور از رویکرد در قبال زنان چیست. مسلما طالبان حاضر نیستند تمام حقوق و امتیازهایی را که در دوره جمهوریت در قانون به زنان داده شده بود، به آنان برگردانند؛ حتی اگر به قیمت به رسمیت شناخته نشدنشان تمام شود.
آنچه سفیر سابق آمریکا به عنوان جایگزین رویکرد فعلی مطرح میکند، مطالبات جزء به جزء، شفاف و واضح است.
به بیان دیگر، نیومن معتقد است محدود کردن اهداف آمریکا در افغانستان شاید بتواند میان طالبان و آمریکا اعتمادی ایجاد کند. آنچه نیومن پیشنهاد میکند، این است که کمکها محدود و هدفمند باشند؛ یعنی هر کمکی یک مسئله را پوشش بدهد و بر توزیع کمکها و اثرگذاری آنها و همچنین تعهد طالبان در این رابطه نظارت دقیقی صورت بگیرد.
به باور او، اگر در تعامل میان اهداف آمریکا و رویکردهای طالبان، شخص یا جریان ثالثی که قابل اعتماد باشد، وجود داشته باشد، میتواند اثرگذاری اهداف و خواستههای آمریکا و تعهد طالبان را بیشتر کند. با این حال همین رویکرد در قبال طالبان به صورت قطعی قابل تحقق نیست و برای اعمال سیاستهای آمریکا در قبال افغانستان باید به دنبال تاکتیکهای بهتر بود.
چیزی که در تحلیل نیومن مغفول مانده، دولتها و کشورهاییاند که با طالبان رابطه نزدیک دارند. هرچند آمریکا در حال حاضر همچنان بزرگترین کمککننده به افغانستان به حساب میآید، طالبان توانستهاند در این نزدیک به دو سال، دوستانی راهبردی در منطقه پیدا کنند که از قضا، همگی دشمنان راهبردی آمریکا محسوب میشوند.
گروه طالبان در حال حاضر با چین، روسیه و ایران رابطه بسیار خوبی دارند. این سه کشور را میتوان مثلث دشمنی با آمریکا دانست. اصلا دلیل نزدیکی دولتهای این کشورها به طالبان هم وجود دشمنی مشترک به نام آمریکا بوده است.
روسیه و ایران در دوره جنگ طالبان با دولت جمهوری و نیروهای ناتو در افغانستان، به این گروه کمکهای تسلیحاتی ارائه میدادند. چین نیز با خروج آمریکا از افغانستان در تلاش برای پر کردن جای خالی آمریکا در افغانستان است. این کشورها به اگرچه به لحاظ مالی کمک چندانی به افغانستان نمیکنند که بتواند جایگزین کمکهای آمریکا شود، رویکردشان در عرصه سیاستهای جهانی برای طالبان بهشدت غنیمت است.
روسیه، چین، ایران و چند کشور منطقه روابط دیپلماتیک گرمی با طالبان ایجاد کردهاند و با وجود به رسمیت نشناختن این گروه، سفارتخانههای افغانستان را در اختیار آنان گذاشتهاند. از آن سو، چین و روسیه در شورای امنیت سازمان ملل هم بیشتر به نفع طالبان عمل کرده و در تعاملات اقتصادی نیز به کمک طالبان آمدهاند.
بنابراین نفوذ این کشورها بر طالبان را نباید نادیده گرفت. مسلما مهمترین رویکرد این کشورها در قبال طالبان این خواهد بود که نگذارند رابطه طالبان با غرب بهخصوص آمریکا بهتر شود. عملکرد طالبان در مسائل داخلی از جمله ممنوعیت کار زنان و تحصیل آنان هم قطعا حاصل تحریک عوامل پشتپرده در اطراف طالبان است؛ وگرنه این گروه در رویکردهای دیگر خود، نسبت به دوره اول حکومتداریاش تفاوتهای زیادی را به نمایش گذاشته است.
فشار آمریکا بر طالبان برای تحقق خواستههای غرب تنها نتیجهای که داشته، در میان این گروه اختلافهای داخلی ایجاد کرده و این دقیقا چیزی است که کشورهای منطقه میخواهند. زیرا یکدست بودن طالبان میتواند به شکلگیری سیاستهای یکدست منجر شود که احتمال انعطاف مقابل خواسته کشورهای غربی را بیشتر میکند.
بنابراین اگر آمریکا میخواهد در سیاستهای خود در قبال طالبان بازنگری کند و تاکتیکهای تازهای را برای اثرگذاری بیشتر بر طالبان، تدوین کند، باید احتمال رویکردهای بازدارنده کشورهای منطقه بهخصوص چین، روسیه و ایران را هم در نظر داشته باشد. زیرا چشمپوشی از نقش این کشورها هرگونه سیاست غرب در افغانستان تحت سلطه طالبان را خنثی میکند.