علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، روز سهشنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ به مناسبت روز معلم در ایران، با جمعی از معلمان و فرهنگیان طرفدار نظام دیدار و بر لزوم باقی ماندن آموزش و پرورش تحت سیطره حاکمیت تاکید کرد.
به گزارش رسانههای داخلی، خامنهای گفت: «در گذشته این فکر در بعضی از مسئولان وجود داشت که آموزش و پرورش را از دولت جدا کنیم و بدهیم به دست بخشهای خصوصی. میگفتند این خرج و بودجه سنگین را از دوش آموزش و پرورش برداریم. دستشان درد نکند. این فکر خوبی برای نابود کردن کشور است.»
او با تاکید بر اینکه «شان تعلیم و تربیت، شان دولتی است»، افزود: «هیچ نظامی نمیتواند این شان را از خودش دور کند. این موضوع از نظام قابل تفکیک نیست. تربیت و تعلیم کشور به عهده نظام حاکم بر این کشور است. قانون اساسی ما هم این را بهصراحت بیان کرده است. یک استثناهایی وجود دارد؛ مثل مدارس غیرانتفاعی اما اینها موارد استثناییاند. برونسپاری معنی ندارد؛ ضمن اینکه به مدارس غیردولتی هم باید نظارت داشت.»
دفاع علی خامنهای از تسلط حاکمیت بر آموزش و پرورش در راستای همان ایدههایی است که از ابتدای شکلگیری جمهوری اسلامی برای شستوشوی مغزی کودکان وجود داشت. جمهوری اسلامی ایران از همان ماههای نخست انقلاب ۵۷ شستوشوی مغزی کودکان و نوجوانان را آغاز کرد و با ادامه این روند در طول چهار دهه گذشته، کوشید به شکلی سازماندهیشده و هدفمند، برای همسو کردن دانشآموزان با سیاستها و ایدئولوژی حاکمیت گام بردارد. این اهداف در قالب طرحها و برنامههای مختلفی از جمله راهاندازی بسیج دانشآموزی، تغییر محتوای کتابهای درسی، ورود طلاب به مدارس و گزینش معلمان دنبال شدند. تبلیغ اهداف انقلاب اسلامی، ولایتمداری و ترویج خرافات، کودکهمسری، کار زودهنگام، خشونتطلبی، حجاب و قهرمانسازی از وابستگان حکومت، نابودی اسرائیل و دشمنی با غرب محتوای غالب کتابهای درسی مدارس در مقاطع مختلف تحصیلی بودند و هستند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
رهبر جمهوری اسلامی در عین حال به ناکارآمدی مدارس دولتی نیز اعتراف کرد و افزود: «نباید جوری باشد که وقتی گفته میشود مدرسه دولتی، اولین چیزی که مقابل انسان نقش میبندد، ضعف مدرسه باشد. وقتی به مدرسه دولتی کماعتنایی کنیم، معنایش این است که اگر کسی بنیه مالیاش آنقدر نبود که بتواند در مدرسهای که شهریه میگیرد، ثبتنام کند، ناچار است تن به ضعف بدهد؛ یعنی کسی که بنیه مالی ندارد، بنیه علمی هم نداشته باشد.»
خامنهای در بخش دیگری از گفتههایش، بدون آنکه به اعتراضهای گسترده معلمان و دریافتیهای ناکافی آنها در مقابل تورم فزاینده اشارهای داشته باشد، بر لزوم مسئولیت دوجانبه معلم و نظام تاکید کرد و گفت: «ما از معلم توقع داریم احساس مسئولیت کند و در مقابل، در قبال معلم هم باید احساس مسئولیت بشود. فقط مسئله معیشت نیست. معیشت مهم است اما تنها مسئله نیست. مسئله تجربهآموزی و مهارتآموزی است.»
رهبر جمهوری اسلامی در شرایطی از لزوم احساس مسئولیت دوجانبه دم میزند که معلمان معترض به وضعیت موجود حاکم بر جامعه با فشارهای امنیتی بسیاری مواجهاند. معلمانی که پیگیر حقوق صنفی خودند و با اعتراضهای مردمی همراهی میکنند، با تهدیدهای امنیتی، احضار، اخراج و بازداشت مواجه میشوند.
محمد حبیبی، سخنگوی کانون صنفی معلمان، جزو اولین بازداشتشدگان سال ۱۴۰۲ است و کماکان بلاتکلیف در بند ۲۰۹ زندان اوین به سر میبرد. او ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ پس از تحمل حدود ۱۰ ماه حبس با اعلام «عفو عمومی» از زندان اوین آزاد شد؛ اما این آزادی چندان طولی نکشید و او فروردینماه دوباره بازداشت شد.
از سوی دیگر، در حالی که یکی از مهمترین دغدغههای فرهنگیان، دانشآموزان و خانوادههای آنها موضوع مسمومسازی دختران دانشآموز است، علی خامنهای در تازهترین سخنرانیاش در قبال این موضوع نیز سکوت پیشه کرد و در مقابل، به غیرضروری بودن تحصیلات عالی پرداخت و گفت: «مسیر کنونی آموزش و پرورش مسیری است به سمت دانشگاه. آیا این ضروری است؟ واقعا باید همه همین طور بیایند عبور کنند بروند به سمت دانشگاه؟ این همه درسخوانده، کار مناسب درسشان وجود ندارد.»
خامنهای در بخشی دیگر، بر لزوم توجه به «امور پرورشی» در مدارس تاکید کرد و نارضایتی خود از وضعیت موجود را نشان داد. او که اعتراضهای دانشآموزی بهویژه دختران دانشآموز را در ماههای پیش پشت سر گذاشته و دریافته که تعلیمات دینی اجباری به دانشآموزان نتیجه دلخواهش را به بار نداده است، تاکید کرد: «برنامههای پرورشی باید در مدرسه دیده بشود. بسیاری از مدارس معاون و مسئول پرورشی ندارند. این موارد باید حتما تامین بشود. باید جوری باشد که بچهها به طرف معلم پرورشی جذب بشوند. تقویت و هویت ملی، تقویت عشق به میهن، تقویت پرچم ملی، تعلیم سبک زندگی اسلامی و ایرانی در شمار اصلیترین کارهایی است که باید انجام بدهیم.»
این گفتهها در حالی است که آموزش و پرورش در ایران نهادی حاکمیتی است که سیاستهای کلان آن در سال ۱۳۹۰، بر اساس مطالبات شخص علی خامنهای در «سند تحول بنیادین آموزش و پرورش» تبیین شده است. «بهرهگیری از آموزههای دینی، غربستیزی و ولایتمداری» از محورهای اصلی این سند است و مسئولان آموزش و پرورش موظفاند از طریق تغییر در محتوای کتب درسی، تحول در دانشآموزان و معلمان و تحول در مدرسه، اهداف این سند را محقق کنند.
اهداف و دورنمای این سند و تاکید خامنهای در دیدار جدیدش با معلمان بر لزوم اقدامهای فرهنگی در مدارس، نشان میدهد آنچه برای جمهوری اسلامی ایران اولویت دارد، تربیتی نسلی فرمانبردار است.
حکومت ایران در حالی برای تربیت دانشآموزان بر اساس اهداف و سیاستهایش برنامهریزی و اقدام میکند که پیماننامه جهانی حقوق کودک کشورهای عضو را متعهد کرده است از هرگونه بهرهبرداری سیاسی و مذهبی از کودکان خودداری کنند.