پس از سفر اخیر حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به لبنان، محافل سیاسی پیامدهای این سفر را مورد بررسی قرار میدهند تا بدانند آیا در سایه «توافق پکن» بین عربستان سعودی و ایران، در رفتار جمهوری اسلامی ایران در مورد آنچه علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران آن را «عمق استراتژیک» خود توصیف میکند، تغییری رخ داده است؟
با توجه به مسائل مطرحشده، دستورکار و اظهارت امیرعبداللهیان در این سفر، میتوان گفت هیچ تغییر و تحولی در سیاست ایران در قبال لبنان ایجاد نشده است؛ زیرا تهران همچنان مدعی است که با همه ملت لبنان به استثنای حزب «نیروهای لبنانی» که تهران آن را مسئول ربودن و قتل سه دیپلمات ایرانی و عکاس همراه آنها در سال ۱۹۸۲ میداند، در یک فاصله قرار دارد. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران با نادیده گرفتن اعتقاد شهروندان لبنان مبنی بر اینکه تهران هرگز برخورد یکسانی با گروههای مختلف ملت لبنان ندارد، این کشور را از طریق حزبالله با چالشهای بسیاری روبرو کرده است.
در واقع، پیامدهای سفر امیرعبداللهیان به بیروت نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران در کشمکش با اسرائیل بر سر گسترش نفوذ در منطقه، همچنان از لبنان بهعنوان سپر استفاده میکند و پس از انعقاد «توافق پکن»، سطح بهرهبرداری ایران از لبنان در برابر اسرائیل افزایش بیشتری یافته و از لبنان بهطور رسمی بهعنوان سرنیزهای در تاکتیک «هماهنگی بین جبهههای نبرد» استفاده میشود.
در عرصه سیاسی، ایران پشت حزبالله پنهان شده است تا از اجرایی شدن هر راهحلی که با تقویت نفوذ حزبالله بر فرآیند تصمیمگیری لبنان سازگار نباشد، جلوگیری کند. در عرصه اقتصادی، تهران از بیروت میخواهد با واشنگتن مقابله کند تا زمینه بهرهبردای ایران در این میان فراهم شود؛ درست همانگونه که در گذشته، به محض موافقت لبنان با طرح کمکهای رایگان، تهران از کمکهای سخاوتمندانهاش به لبنان، عقبنشینی کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
البته هدف از سفر امیرعبداللهیان به لبنان تنها برای تایید این امر نبود که «توافق پکن» چیزی را در نحوه برخورد کشورش با لبنان تغییر نداده است، بلکه او قصد داشت با بازدید از لبنان بداند که آیا توافق پکن دیدگاه مردم لبنان را در مورد ایران تغییر داده است یا خیر؟ به همین دلیل، تمام مولفههای سیاسی لبنان به استثنای «حزب نیروهای لبنانی» برای دیدار با امیرعبداللهیان دعوت شدند. این امر نشان میدهد که ایران از یک سو به دنبال سود بردن از «توافق پکن» برای تحکیم سیاستش در لبنان است و از سوی دیگر، میخواهد پس از گشوده شدن افقهای تفاهم با عربستان سعودی، گروههای سیاسی لبنانی از ملاحظاتی که در برخورد با ایران داشتند، صرفنظر کنند.
بنابراین سفر امیرعبداللهیان به لبنان در شرایطی صورت گرفت که نفوذ ایران در این کشور دوچندان شده است، بهطوری که این نفوذ دیگر به «بند ارعاب» تحمیل شده از طرف «حزبالله» در زمانی که منافع ایران ایجاب میکند، محدود نیست.
البته این امر عواقب و پیامدهای بسیاری به دنبال دارد، زیرا پایبندی ایران به سیاست قبلیاش با لبنان، عربستان سعودی را تشویق نخواهد کرد تا رویکرد خود را در برخورد با لبنان تغییر دهد، مگر اینکه در ازای آن منافع «راهبردی» قابل ذکری به دست آورد، در حالیکه این موضوع حتی در مهمترین پرونده ریاض یعنی پرونده یمن هنوز ثابت نشده است.
از سوی دیگر، این رفتار ایران که امیرعبداللهیان را به شهر «مارونالرأس» به عنوان یکی از نمادهای مقابله با اسرائیل در جنگ ژوئیه ۲۰۰۶ کشاند، این باور را در اسرائیل تقویت خواهد کرد که باید راهبرد جنگ با لبنان که از نظر نظامی به عنوان جبهه ایرانی به شمار میرود، همچنان تقویت شود.
پیامی که امیرعبداللهیان با خود به لبنان برد، به حزبالله آرامش بسیاری بخشید، زیرا این امر از یک سو، به تقویت حضور سیاسی حزبالله منجر شد و از سوی دیگر، ماموریت نظامی آن را پایدارتر کرد.
این پیام به حزبالله این امکان را میدهد تا در سایه کاهش اعتماد نیروهای ضدحزبالله به تواناییهای خود، حمایت از نامزد مورد نظرش یعنی سلیمان فرنجیه را افزایش دهد؛ بهویژه اینکه شرایط فراهمشده ایجاب میکند با توجه احتمال ورود تیمهای کاری آنها به یک بازی منطقهای که چندین کشور غربی با پیشتازی فرانسه سعی در سرمایهگذاری روی آن دارند، اقدامهای محتاطانهای انجام دهند.