در سالهای اخیر کمبود آب در استان سیستانوبلوچستان ایران، مقام های جمهوری اسلامی ایران را بهشدت نگران کرده است. بهطور کلی کمبود آب در سراسر ایران مشهود است، اما وضعیت در سیستانوبلوچستان به مرحله خطرناکی رسیده است. بخش عمدهای از آب این منطقه برای کشاورزی و آشامیدن از منبع رود هلمند - که در ایران به آن هیرمند میگویند - تامین میشود؛ اما سیاستها و فعالیتهای سدسازی دولتهای افغانستان روی رود هلمند در دورههای مختلف، دولتهای جمهوری اسلامی ایران را نگران ازدستدادن حقابه خود کرده است. بهدلیل وخامت وضعیت دسترسی به آب در استان سیستانوبلوچستان ایران، مقامهای دولت جمهوری اسلامی هر هفته بحثی یا اظهارنظری در این رابطه دارند، اما به نظر نمیرسد اظهارنظرهای سیاسی بتواند چارهساز واقعی چالش حقابه ایران باشد؛ زیرا این مشکل به امروز و دیروز برنمیگردد و دستکم بهصورت رسمی، تاریخچهاش به یک قرنونیم قبل برمیگردد.
رود هلمند بزرگترین، طولانیترین و مهمترین رودخانه افغانستان محسوب میشود. این رودخانه از کوههای پغمان در کابل سرچشمه میگیرد و با طی بیشاز ۱۵۰۰ کیلومتر، به مرز ایران و افغانستان میرسد و در حدود ۵۰ کیلومتر مرز مشترک دو کشور را تشکیل میدهد. روزگاری سیستان قدیم به مدد رود هلمند، سرسبزترین و حاصلخیزترین منطقه جغرافیایی برای ایران و افغانستان بود.
در کتیبه تاریخی اوستا از رود هلمند به نام تومانت یاد شده است و تاریخنویسان عرب آن را رود هزارشاخه نام گذاشته بودند، اما در میان مردم ایران و افغانستان از آن به نامهای هیرمند و هلمند یاد میشود. لشکرکشیهای مغول و بهدنبال آن تیمور لنگ، تمامی زیرساختهای آبی و سدهای شکلگرفته بر رود هلمند را از بین برد و همین مسئله باعث شد تا سیستان تاریخی پس از آن به بیابانی بیحاصل تبدیل شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با این وجود، رود هلمند جایگاه ارزشمند خود را از دست نداده و همچنان بهعنوان تاثیرگذارترین رودخانه برای کشاورزی و تامین آب آشامیدنی این منطقه مطرح است. این رودخانه همچنین همواره محل نزاع تاریخی دو کشور همسایه ایران و افغانستان برسر مسئله آب نیز بوده است. اولین دیپلماسی آب در زمان حکمرانی سردار شیرعلی خان میان دو کشور شکل گرفت. فردریک جان گلداسمیت، افسر ارتش بریتانیا که مسئول تعیین مرزهای بلوچستان شده بود، بخشی از مرز افغانستان و ایران را رود هلمند تعیین کرد؛ اما او هیچ اشارهای به تقسیم آب رود هلمند نکرد. با تغییر مسیر رودخانه و خشکسالیها در منطقه، مسئله تقسیم آب میان دو کشور بار دیگر به منازعه کشید. اینبار نیز هر دو کشور حکمیت بریتانیا را قبول کردند و در سال ۱۹۰۳ و در دوره حاکمیت امیرعبدالرحمن خان، مکماهون، افسر ارتش بریتانیا، بار دیگر مرزهای دو کشور را تثبیت و با اندکی تفاوت، مرزبندی گلداسمیت را تایید کرد. او یکسوم آب هلمند را به ایران اختصاص داد. این مسئله مورد قبول دولت ایران قرار نگرفت، زیرا ایران در آن زمان نیمی از آب هلمند را خواهان بود. بالاخره در سال ۱۹۳۱ و در زمان حکمرانی محمدنادر خان، کمیسیون مشترکی از هر دو کشور در بند کوهک ایران تشکیل شد. پس از گفتوگوها، کمیسیون به این نتیجه رسید که آب رودخانه هلمند نصفبهنصف مورد استفاده دو کشور قرار گیرد.
اما این کمیسیون نیز درمورد مکان تقسیم آب به نتیجه نرسید. بار دیگر در سال ۱۹۳۶ و در زمان حکمرانی محمدظاهرشاه، پروتکلی میان دو کشور به امضا رسید که براساس آن هر مقدار آبی که از رود هلمند به بند کمالخان برسد، نصفبهنصف میان دو کشور تقسیم شود. با اینحال، مذاکرات درمورد عقد یک پیمان دائمی درمورد حقابه ایران از رود هلمند ادامه داشت. در سال ۱۹۴۷ پیمانی میان دو کشور در این رابطه امضا شد که همراه با خود اعلامیهای نیز داشت. هرچند هر دو مجلس نمایندگان در ایران و افغانستان پیمان را تصویب کردند، اما مجلس افغانستان اعلامیه ضمیمهشده را تصویب نکرد و اعلام کرد مواد اعلامیه در بندهای ۱، ۲ و ۸ پیمان موجود است و نیاز به تکرار آن نیست. دولت وقت ایران اما به این مسئله اعتراض داشت و میگفت که بدون تصویب اعلامیه، پیمان بهتنهایی مشکلی را حل نمیکند. در سال ۱۹۴۷ دولت ایران میخواست این مسئله را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ببرد، اما دولت آمریکا به ایران پیشنهاد داد که آن را با تشکیل یک کمیسیون بیطرف حل کنند. این کمیسیون در همان سال تشکیل شد و پس از گفتوگوها، کمیسیون ۲۲ متر مکعب آب در ثانیه را برای ایران تعیین کرد که سالانه در حدود ۸۲۰ میلیون مترمکعب میشد. دولت ایران این تصمیم کمیسیون بیطرف را رد کرد، زیرا درخواست نیمی از آب هلمند را داشت؛ به همین دلیل، نزاع برسر آب همچنان بدون حل باقی ماند. با ایجاد نهر سراج، نهر بغرا و سد ارغنداب و سد کجکی برروی رود هلمند، اعتراضهای دولت ایران بار دیگر اوج گرفت.
از ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۲ مکاتبات و تبادل هیئت و گفتوگوها برسر آب هلمند ادامه داشت. بالاخره در سال ۱۹۷۲ میان دولت افغانستان و ایران برای تعیین حقابه ایران از رود هلمند، معاهدهای به امضا رسید. این معاهده را موسی شفیق، نخستوزیر افغانستان، و عباس هویدا، نخست وزیر ایران، امضا کردند.
این معاهده اولین و تنها معاهده آبهای فرامرزی افغانستان با یک کشور همسایه و تا به امروز همچنان قابل اجرا است؛ اما وضعیت سیاسی افغانستان در سالهای گذشته، اجرای آن را با چالش روبهرو کرده است. تا زمان سلطه اول طالبان بر افغانستان، مشکلی در تامین حقابه ایران از رود هلمند وجود نداشت؛ اما در دوره اول حکمرانی طالبان در افغانستان، خشکسالی شدیدی کشورهای افغانستان، ایران و پاکستان را دربرگرفت و چهار سال هم ادامه یافت. خشکسالی باعث کاهش آب در قسمت علیای رود هلمند شد و از جانب دیگر، تیرگی روابط سیاسی میان طالبان و دولت جمهوری اسلامی ایران باعث شد تا طالبان دریچههای مخزن آب سد ارغنداب و کجکی را ببندند و برای اولینبار ایران بهصورت کامل از حقابه خود محروم شد. با سقوط طالبان و ایجاد دولت جمهوری در افغانستان، بار دیگر مسئله حقابه ایران به یکی از مسائل دیپلماسی جمهوری اسلامی تبدیل شد. حامد کرزی در نخستین سفرش در سال ۲۰۰۵ به ایران، بار دیگر با اجرای مفاد توافق سال ۱۹۷۲ درمورد حقابه ایران توافق کرد و این وضعیت همچنان ادامه داشت. زمانی که دولت افغانستان تصمیم گرفت طرح احداث سد کمالخان را تکمیل کند، نگرانی ایران از کاهش حقابهاش از رود هلمند افزایش یافت. هرچند سد کمالخان تنها ظرفیت ذخیره ۵۲میلیون مترمکعب آب را دارد، سیاستمداران جمهوری اسلامی بر این باور بودند که با تغییرات اقلیمی و کاهش بارندگی در منطقه و سدسازی افغانستان، امکان تامین کامل حقابه ایران ناممکن است. اشرف غنی، آخرین رئیس جمهوری افغانستان، با شعار مدیریت آب، درپی فشار بر کشورهای همسایه افغانستان و امتیازگیری بود. او همچنین در نظر داشت تا با مدیریت رودهای کابل و کنر، پاکستان را نیز در مضیقه آب قرار دهد که وابسته به این دو رود فرامرزی است.
اما عمر دولت اشرف غنی کفاف مدیریت آب بهصورت کامل را نداد. برخی از سیاستمداران افغان در دوره جمهوریت بر این باور بودند که یکی از دلایل حمایت جمهوری اسلامی ایران از طالبان، بهخصوص در غرب افغانستان، جلوگیری از احداث سدهای سلما در هرات، بخشآباد در فراه و کمالخان در نیمروز بود. با این حال، سد سلما و کمالخان تکمیل شد و بخشآباد نیز درحال تکمیلشدن است. با سقوط جمهوریت و سلطه دوباره طالبان بر افغانستان، اینبار سیاست جمهوری اسلامی ایران درقبال طالبان کاملا متفاوت بود. دشمنی جمهوری اسلامی با طالبان در دور اول سلطه این گروه، حالا به دوستی محکمی تبدیل شده است؛ اما در موضوع تامین حقابه ایران از رود هلمند، گمان میرود دوستیهای تازه تاثیر چندانی نداشته است. در آخرین اظهارنظر درمورد حقابه ایران، حسن کاظمی قمی، سفیر جمهوری اسلامی در کابل، گفته است که در یک سال گذشته، تنها ۲۷میلیون مترمکعب آب وارد ایران شده است، درحالیکه حقابه ایران ۸۲۰میلیون مترمکعب است. کاظمی قمی گفته است سد کمالخان طوری ساخته شده که مسیر آب را منحرف میکند و بههمیندلیل، تنها ۴درصد حقابه ایران تامین شده است. او همچنین مدعی شد که دومیلیارد مترمکعب آب سیلابهای جاریشده در نیمروز افغانستان هم منحرف شده و به ایران از این سیلابها چیزی نرسیده است.
به نظر میرسد طالبان بهسادگی حاضر نیستند که آب رود هلمند را به ایران سرازیر کنند. در امیدوارانهترین اظهارنظر، امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه طالبان، گفته است که درصورت بارندگی، آنان حقابه ایران را خواهند پرداخت.
با توجه به نیاز شدید منطقه سیستان ایران به آب رود هلمند، به نظر میرسد دولت ایران باید دیپلماسی آب خود را با فشار بیشتری همراه کند، یا اینکه مشوقهای مورد نیاز طالبان را ارائه دهد تا به حقابه خود دسترسی پیدا کند. در غیر این صورت، به نظر نمیرسد که به گفته تعدادی از فرماندهان طالبان، افغانستان «آب مفت» به ایران بدهد.