شهرام شبپره، خواننده محبوب موسیقی پاپ ایران، شنبهشب هفدهم تیر (۸ ژوئیه)، در ادامه کنسرتهای «تور بزرگ خداحافظی» خود، پس از ۶۰ سال حضور در صحنه و فعالیت هنری و خاطرهسازی برای سه نسل از ایرانیان، آخرین کنسرت خود را در لسآنجلس، شهر محل اقامتش در چهار دهه گذشته، اجرا کرد.
در جریان این کنسرت، شهرام شبپره تعدادی از ترانههای خاطرهانگیز خود را اجرا کرد که بخشهایی از آن با پخش تصاویر محمدرضا شاه پهلوی و شهبانو فرح پهلوی همراه بود.
«تور بزرگ خداحافظی» این خواننده محبوب موسیقی پاپ، پیشتر با اجرای کنسرتی در شهر نیویورک آغاز شده است و در ادامه نیز کنسرتهای وداع شهرام شبپره با اجرای زنده در چند شهر کانادا و اروپا برگزار خواهد شد تا او پس از ۶۰ سال فعالیت هنری، انتشار بیش از ۲۷ آلبوم و اجرای دهها کنسرت، با صحنه موسیقی و ترانهخوانی وداع کند.
شهرام شبپره متولد ۱۷ بهمن ۱٣٢۶ خورشیدی در تهران است. پدر او از افسران ارتش ایران در دوره محمدرضا شاه پهلوی بود. شهبال، شهنام و شهناز شبپره، دو برادر و تنها خواهر شهرام شبپره، نیز از چهرههای فعال در عرصه موسیقی بودهاند.
او فعالیت هنری خود را در جایگاه خواننده، آهنگساز و ترانهسرا از اوایل دهه ۱۳۴۰ خورشیدی آغاز کرد و در همین سالها در کنار برادرش، شهبال، از بنیانگذاران و اعضای «گروه موسیقی بلککتس» بود.
شهرام شبپره درباره سبک خوانندگی خود میگوید: «من سبک خوانندگیام را مدیون ویگن هستم، من از او الگو برداشتم و بعد از ویگن، تنها خواننده پاپموزیک بودم که راهم را ادامه دادم.»
او همچنین در دورهای از سالهای نخست فعالیت هنری خود، همراه با ابراهیم حامدی و سیاوش قمیشی، گروه موسیقی «ربلز» (شورشیان) را تشکیل داد و ترانههای این گروه با استقبال گستردهای در ایران مواجه شد.
این خواننده موسیقی پاپ همچنین در دورهای از زندگی خود در ایران، در تعدادی از فیلمهای سینمای ایران نقشآفرینی کرد، اما در سالهای پس از مهاجرت، تمرکز اصلی او خوانندگی و آهنگسازی بود.
ترانهها و نواهای شاد آثار شهرام شبپره، به ویژه در سالهای سیاه دهه ۶۰ ایران، برای مردم به روزنهای برای شادی و مواجهه با اندوه تبدیل شده بود و میلیونها ایرانی از سه نسل، با ترانههای او خاطره ساختهاند.
او با اشاره به اینکه در فاصله سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۲، چهار ترانه خوانده است که در سراسر ایران ورد زبانها شده بود، میگوید: «آن روزها هنوز آهنگسازان و ترانهسرایان و حتی خوانندگان [ایران] به آمریکا نیامده بودند، جز ابی، شاهرخ، ستار که قبلا آمده بودند، ولی آنها آهنگ و شعر نمیساختند. ولی من خوشحالم که با چهار شعر و آهنگم در این سالها، مردم را در داخل و خارج شاد کردم و به آنها انرژی دادم.»
شهرام شبپره همچنین چه در ایران و چه در دوره مهاجرت و تبعید، آهنگسازی و در مواردی تهیهکنندگی آثار و آلبومهای ابی، گوگوش، لیلا فروهر، ستار، شهره و شهرام صولتی، سیاوش قمیشی و بسیاری از خوانندگان دیگر را بر عهده داشته است.
او همچنین در طول سالها با منوچهر چشمآذر، هما میرافشار، همایون هوشیارنژاد، مسعود امینی، بیژن سمندر و مسعود فردمنش همکاری کرده است.
افزون بر دوره فعالیتهای هنری شهرام شبپره در سالهای پیش از ۱۳۵۷ در ایران، بخشی از زندگی او در دوره مهاجرت و تبعید در آمریکا نیز به حمایت از دیگر هنرمندان و خوانندگان اختصاص داشته است.
او در این زمینه به نقش برادرش، شهبال شبپره، نیز اشاره میکند و میگوید: «شهبال یک استثنا به حساب میآید؛ او آمده که استعدادهای جوان و ناشناخته را کشف کند، به شهرت برساند و بعد هم امکان بدهد که آنها مسیر خود را دنبال کنند و حتی بعضیهایشان یادشان برود چگونه و با چه کسی شروع کردند.»
او در همین زمینه میافزاید: «من هم به دلیل دوستی با همکاران، همیشه پیشقدم بودم و اولین آهنگهای هیت شاهرخ، شهرام، شهره، ستار، ناهید و ابی را ساختم و خوشحالم که همه آنها گل کردند.»
او که از بنیانگذاران موسیقی پاپ ایران است، در سالهای اخیر انتقادهایی به بخشی از خوانندگان جدید وارد کرده است. شهرام از جمله در مصاحبهای با مجله جوانان در آمریکا میگوید: «کاش خوانندگان ما درک میکردند که در کار موزیک، اول آهنگساز و ترانهسرا هستند، بعد تنظیمکننده و در آخر، خواننده» است.
شهرام شبپره با بیان اینکه خوانندگان «اینروزها اصلا به چنین خالقانی اهمیت نمیدهند»، میگوید: «آنها به موزیسینها ارج نمیگذارند و با یک دستگاه روی صحنه میروند و آن همه هنر و هیجان و اصالت موسیقی موزیسینها و نوازندگان را به یک ماشین میسپارند.»
مهاجرت شهرام شبپره به آمریکا عملا یک سال پیش از وقایع ۱۳۵۷ آغاز شد. او در ۱۹۷۷ همراه با ابی و ابراهیم حامدی برای اجرای کنسرت به نیویورک سفر کرد. در جریان همین سفر، احمد مسعود که کاباره تهران را در لسآنجلس اداره میکرد، با شهرام تماس گرفت و از او دعوت کرد تا یک هفته به این شهر سفر کند و سه روز آخر هفته را در این کاباره برنامه اجرا کند.
سفر یک هفتهای شهرام به لسانجلس، تا سه ماه بعد ادامه یافت. او میگوید که بعد از سه ماه تصمیم به بازگشت به ایران گرفت، ولی ابی گفت که دیگر قصد بازگشت ندارد.
شهرام در نهایت به ایران بازمیگردد، اما سال بعد (۱۹۷۸) بار دیگر همراه با ابی به نیویورک دعوت میشود. او میگوید: «من توضیح دادم که ابی در آمریکا است، پیشنهاد دادم با لیلا فروهر برویم که متاسفانه موفق به اخذ ویزا نشد، ولی شهره ویزا گرفت و با من به نیویورک آمد. یک ماه برنامه داشتیم تا من باز هم راهی لسآنجلس شدم و خودم یک کاباره با دوستان باز کردم به نام کلبه.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پس از راهاندازی این کاباره، شهرام از گوگوش برای اجرای برنامه دعوت میکند. او از روزهایی یاد میکند که «سینماها را در ایران آتش میزدند»، و میگوید: «تقریبا راه برگشت برای ما بسته بود. گوگوش مدتی در صحنه بود، ولی ناگهان تصمیم گرفت به ایران برود. من خیلی اصرار کردم که همینجا بماند و اوضاع آشفته درون را هم گوشزد کردم، ولی گوگوش تصمیم خود را گرفته بود و به سفری رفت که ۲۲ سال طول کشید.»
پس از به قدرت رسیدن روحالله خمینی در ایران، شهرام شبپره از نخستین خوانندگانی بود که چند ترانه در لسآنجلس ضبط و منتشر کرد.
او در مصاحبهای با مجله جوانان در آمریکا در این مورد فضای فعالیت هنری در خارج از ایران پس از ۱۳۵۷ گفته است: «من وقتی شروع کردم، مردم نمیدانستند چه اتفاقی در راه است، خیلیها در انتظار بازگشت بودند، وقتی من آهنگهای دیار وطنم، مسافر و ایرانایران را خواندم و صدایش در تمام ایران پیچید.»
با این حال، وضعیت برای شهرام شبپره که مهاجرت او دیگر به «تبعید» گره خورده بود، یکسان نماند و با فرازونشیبهای بسیاری همراه شد. او میگوید، در آغاز «روی صحنه کاباره هفتهای ۲۵۰۰ دلار دستمزد میگرفتم، ولی مدتی همه چیز در رکود فرو رفت. فقط هفتهای ۱۰۰ دلار میگرفتم در یک متل زندگی میکردم و پیاده به کاباره میآمدم.»
با این حال، شهرام شبپره به تلاشها و مقاومت در مقابل شرایط سخت زندگی در تبعید ادامه میدهد. او در این باره میگوید: «من مقاومت کردم، کمکم بقیه بچهها آمدند، من چهارشنبهها در کاباره تهران دیسکو راه انداختم، در اورنجکانتی هم در یک دیسکو میخواندم، در کاباره تهران هم شریک بودم، هر خوانندهای از راه میرسید، من به کاباره دعوتشان میکردم، که از جمع آنها بعضی حقشناس بودند و برخی نه.»
او در همه سالهای مهاجرت و تبعید، به عشق ایران و ایرانیان به روی صحنه رفته و آثاری خاطرهانگیز ساخته، خوانده و خلق کرده است. در مصاحبهای با تلویزیون منوتو با اشاره به عشق و علاقهاش به ایران و پرچم شیروخورشید، میگوید که در ۱۹۸۰ و همزمان با اوج ماجرای گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در تهران، با موتور و پرچم شیروخورشید در خیابانهای لسآنجلس تردد میکرده است.
هرچند شهرام پس از ۱۳۵۷ دورههای دشواری را در مهاجرت و تبعید سپری کرد، در سالهای اخیر از زندگی خود راضی است. او در مصاحبهای با تاکید بر اینکه «از زندگیاش خیلی راضی است و مشکلی ندارد»، از همسرش، نسترن، به مثابه «یکی از بهترین همسران دنیا» نام برده است. شهرام شبپره میگوید: «همسرم با کار من همه گونه کنار میآید، درک میکند، حسادت را نمیشناسد. بیشتر از خودم مراقب کارهایم، سلامتیام و امور روزانهام است و من به راستی در همه زمینهها خود را مدیون او میدانم.»
این خواننده محبوب موسیقی پاپ همچنین میگوید: «دخترم، دنیا، همانگونه بزرگ شد که من در رویایم میدیدم، یک دختر متولد آمریکا با ریشهها و ذات ایرانی، و همه اینها را از مادرش گرفته که شب و روز او را زیر نظر و تعلیم و تربیت داشت.»