جدا از مسئولین فدراسیون فوتبال ایران، باشگاههای لیگهای گوناگون و طرفداران فراوان این ورزش جذاب در ایران، شاید تعداد بسیار کمی از جمعیت 80 میلیونی ایران از آثار فاجعه بار تحریمهای آمریکا بر ورزش ایران اطلاع داشته باشند. اخبار و اظهارنظرهای گوناگون متصدیان، بازیکنان و سرمربیان، حکایت و شکایت از درماندگی و دست و پا زدن در سیستمی نابسامان دارد. نظامی که به علت نبود مدیریت و کارشناسی و در اولویت بودن روابط فردی، تنها ورزشی را که هنوز عرق ملی را در میلیونها ایرانی نگاه داشته و باعث شعف آنان میشود، از بین میبرد.
بدون شک، در چند ماه گذشته با اسامی: مارک ویلموتس بلژیکی (سرمربی مستعفی تیم ملی فوتبال ایران)، آندره استراماچونی ایتالیایی (سرمربی مستعفی تیم فوتبال استقلال)، مصطفی دنیزلی ترک (سرمربی مستعفی تیم تراکتورسازی تبریز)، دراگان اسکوچیک (سرمربی مستعفی تیم صنعت نفت آبادان)، گابریل کالدوران (سرمربی مستعفی تیم پرسپولیس) و البته کارلوس کیروش آشنا شدهایم. در این بحث از فدراسیونهای والیبال، کشتی، بسکتبال، شنا، تیراندازی و غیره حکایت و شکایتی به میان نمیآورم. وجه مشترک این افراد علاوه بر مسئله تحریمها، عدم مسئولیت پذیری، شفافیت و پاسخگویی مسئولینی است که با آنها شرایط و قراردادهای لازمالاجرای متقابل امضاء کرده و در زمان انجام تعهدات خود، یا پنهان میشوند و یا به علت بیماری مصلحتی از مقام خود استعفا میدهند و یا تاسف انگیزتر از همه فورا به مقام دیگری انتصاب میشوند.
استراماچونی - سرمربی 43 ساله تیم موفق استقلال، تیمش را از پایین جدول به تیم اول لیگ برتر رساند و ناگهان با وساطت فدراسیون بین المللی فوتبال، موفق به دریافت گذرنامه خود از مقامات تیم گردید و نیمه شب از ایران خارج شد. مقامات انتصابی تیم ابتدا از این خبر اعلام بیاطلاعی و تعجب کردند، در حالی میدانستند مربی ایتالیایی استقلال در دادگاه ایتالیا مورد اتهام پولشویی قرار گرفته و حساب شخصیاش در ایتالیا مسدود شده است. مسئولین تیم استقلال از او خواسته بودند برای دور زدن تحریمها حسابی در ترکیه و یا قطر باز بکند که با انجام این کار مخالفت کرده بود. مسئولین تیم استقلال میدانستند با دور زدن تحریمهای آمریکا و عدم رعایت قوانین فیفا و پرداخت حقوق سرمربی خود به صورت غیرقانونی (حواله از طریق افراد ثالث، صرافها و یا واریز مبلغ قابل توجه نقد بدون ذکر منشاء آن) موجب احضار سرمربی تیم خود به دادگاه شدهاند، اما باز حقایق را از سرمربی خود پنهان میکردند.
پس از عدم مراجعت استراماچونی به تهران، مقامات ایرانی اعلام کردند تحریمهای آمریکا علیه ایران مانع دسترسی و استفاده بانکهای ایرانی از سیستم سوئیفت (جامعه جهانی ارتباطات مالی بین بانکی) به منظور انجام معاملات مالی بینالمللی و ارسال حقوق سرمربی این باشگاه 75 ساله شده است. با تشدید تحریمهای آمریکا موضوع "اف.ا.تی.اف" و عدم الحاق ایران به آن بیشتر از هر زمان دیگر به چشم آمده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اف.ا.تی.اف سازمانی غیردولتی است که استانداردهای مقابله با پولشویی را تنظیم میکند و هدف آن مراقبت از نظام مالی کشورها از طریق ردیابی منشاء پول در برابر فعالیتهای مجرمانه - نظیر قاچاق مواد مخدر و یا حمایت از تروریسم است. دولت ایران تا به حال از پیوستن به این نهاد خودداری کرده و بهرغم قولهای مساعد در دو سال گذشته، عملا از این کار سرباز زده است. با نزدیک شدن اتمام زمان تعیینشده در فوریه 2020 و عدم اقدامات لازم ایران جهت تصویب قانون و پذیرش اف.ا.تی.اف و ملحقات آن، لوایح پالرمو و سی.تی.اف. نام ایران در لیست سیاه این نهاد قرار خواهد گرفت.
در این صورت هرگونه معامله با ایران از فوریه 2020 غیرممکن خواهد شد و کشور در انزوای اقتصادی قرار میگیرد. گرچه تحریمهای آمریکا برای فوتبال ایران نامناسب بوده است، برای برخی شرایط تازه ای را به وجود آورده بود. به بهانه تحریم، میلیونها دلار بدون نظارت در حسابهای شخصی رد و بدل میشد و کمتر کسی از آن خبر داشت. مبالغ دریافتی فدراسیون فوتبال ایران به حساب افرادخصوصی واریز میشد. حتی در مورد استراماچونی، مقامات وزارت امور خارجه ایران، به اقرار سفرای ایران در ترکیه و ایتالیا برای پنهان ساختن روشها و کانالهای معاملات پول نقد، رئیس باشگاه با چمدانی پر از 200،000 دلارپول نقد به ترکیه سفر میکند تا سفیر ایران بتواند این مبلغ را از طریق افراد خود، نه بانک، به سرمربی تیم تحویل دهد. استراماچونی این پیشنهاد را رد کرده بود.
مشکلات تحریم در فوتبال ایران تنها به موضوع استراماچونی خلاصه نمیشود. در سال 2009 زمانی که فیفا قصد ارسال مبلغ یک میلیون دلار از مسیر کوالالامپور جهت آماده سازی تیم ملی برای جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی به فدراسیون فوتبال ایران را داشت. رئیس وقت فدراسیون، علی کفاشیان، با آگاهی از چنین تحریمهای و با پنهان کاری، از طریق بانک ملت بانکی با نام "فی بانک" در آنجا تاسیس میکند تا این مبلغ به ایران برسد.
غافل از اینکه مسیر این پول از نیویورک بود و این مبلغ به دستور خزانه داری آمریکا ثبت و ضبط شد. مسئولین فدراسیون فوتبال ایران اعلام کردند باشگاههای فوتبال ایران خصوصی هستند، اما مدارک فیفا و اذعان مقامات دولت ایران نشان میدهد حداقل باشگاههای استقلال، پرسپولیس، تراکتورسازی و ... دولتیاند؛ این مسئله اعمال تحریمها علیه شرکتها و نهادهای دولتی را دو چندان شدیدتر میکند. داوران ایرانی در مسابقات بینالمللی، به خاطر تحریمها نمیتوانند مزد داوری خود را در ایران دریافت کنند. در مسابقات فوتبال جام جهانی 2018، شرکتهای بزرگ لباس و کفش نایکی و یا تلفن سامسونگ، لباس، کفش یا تلفن در اختیار بازیکنان ایرانی قرار ندادند. چنین مشکلاتی همراه با عدم صداقت مسئولین فوتبال ایران، ارتباط فوتبال ایران با دنیا را قطع میکند و بازیکنان خوب ایرانی جذب تیمهایی خارجی میشوند.
دور برگشت بازیهای جهانی 2022 قطر از سه ماه دیگر آغاز میگردد و ایران با دو شکست آخر در جایگاه سوم و در مرحله حذف قراردارد. مذاکرات فدراسیون فوتبال ایران با مربی سرشناس کروات، برانکو ایوانکویچ، برای آماده سازی تیم ملی به نتیجه نرسیده و این مربی عدم وجود صداقت، مسئولیتپذیری، شفافیت و پاسخگویی را دلایل رد پیشنهاد فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرده است. مربیان خارجی دیگر به قول و قرارها و حتی قراردادهای فدراسیون اعتمادی نشان نمیدهند. کارلوس کیروش با وجود "عشق" به ایران برای دریافت حقوق خود دادخواستی به فیفا تسلیم کرد و ایران مجبور شد حق او را بپردازد.
در چنین شرایطی هنوز تیم ملی ایران بدون سرمربی مانده است. گذشت 40 سال از انقلاب اسلامی، ما را به یاد دراوکو رایکوف یوگسلاوی میاندازد که تا زمان انقلاب دلسوزانه تیم ملی را به بازیهای المپیک 1976 در کانادا رساند اما بعد از آن برادران مسلمان (متاسفانه خانمی در فدراسیون فوتبال ایران وجود ندارد) او را به عنوان اجنبی از ایران اخراج کردند. هنوز پس از گذشت 40 سال فوتبال ایران در آرزوی شرکت در مسابقات المپیک 2020 توکیوست. شکی نیست سهم بزرگی از این ناکامیها به علت تحریمهاست، اما مقصرهای اصلی دولتمردان ایران به حساب میآیند. آیا لجاجت، دشمن تراشی، عدم احترام و همکاری با کشورهای دنیا و رعایت نکردن موازین سیاسی، شعله این آتش را دامنهدارتر نکرده است؟ آیا دولتمردان ایران هرگز جرئت در خودنگری داشتهاند و خود را در جایگاه مقابل قرار دادهاند؟ به نظر میرسد پس از گذشت 40 سال، فلسفه تحریم باید جای خود را با فلسفه تفهیم تعویض کند تا شاید جهان شاهد کاربرد عقل و تفاهم و احترام بینالملل گردد.
در انتها باید به مسئولین فوتبال ایران یادآوری شود که ورزش میتواند به خصومتهای بین کشورها پایان بخشد. فدراسیون فوتبال برای رهایی مرحلهای از تحریمهای ورزشی و در نهایت اقتصادی، میتواند به سازوکار اف.ا.تی.اف. به چشم فیفا نگاه کند؛ یعنی یک نهاد بینالمللی - نه بین الدولی، که از کشورها میخواهد برای عضویت در این فدراسیون (اف.ا.تی.اف. یک فدراسیون مالی است) مقررات و ضوابط آن را در کشور خود اجرا کنند. آیا فدراسیون فوتبال ایران میتواند شرایط و مقررات فیفا را اجرا نکند؟ در این صورت رابطه فوتبال ایران با فوتبال جهان در همه زمینهها قطع میشود.
گشایش چنین در کوچکی میتواند بشارت گشایش درهای بزرگتر را به همراه داشته باشد. اما رفتار و کردار دولت ایران تا به حال نشان داده است که پنهانکاری مالی را به شفافیت ترجیح میدهد. اگر این چنین ادامه پیدا کند، از فوریه 2020 ورزش ایران نیز به سرنوشت صنعت، تولیدات ملی و فرار مغزها دچار شده و سایه شوم تحریمها به این زودیها از آسمان استادیوم مردانه 100 هزار نفری تهران رخت برنخواهد بست.