محور مقاومت و طرح خاورمیانه جدید

تدوام هژمونی محور مقاومت بر سوریه و لبنان مانع پیوستن دو کشور یادشده به پروژه‌های بزرگ اقتصادی جهان می‌شود

وابستگی به محور مقاومت لبنان را از تمامی امتیازها و طرح‌های اقتصادی منطقه‌ای و بین‌المللی محروم کرده است‌ــ عکس از AFP

حزب‌الله ادعا می‌کند «پیروزی»‌اش در جنگ ژوییه ۲۰۰۶ طرح آمریکا را برای ایجاد «خاورمیانه جدید» در منطقه خنثی کرد. البته بر اساس دیدگاه آمریکا، هدف از طرح خاورمیانه جدید برقراری صلح اقتصادی در خاورمیانه است تا کشورهای منطقه از طریق ایجاد بازار اقتصادی بزرگی که قابلیت تعامل با شرق و غرب جهان را داشته باشد، به اختلاف‌های داخلی و خصومت با اسرائیل پایان دهند.

برخلاف این تصور، پس از جنگ سال ۲۰۰۶، جهان تحولات منفی متعددی در این منطقه را شاهد بود. لبنان که در کنترل حزب‌الله قرار گرفت، به فروپاشی سوق داده شد، سوریه به دلیل امتناع بشار اسد از واگذاری قدرت، ویران شد، عراق به قهقرا رفت، ایرانی‌ها در فقر فرو رفتند، یمنی‌ها قربانی جنگ شدند و وضعیت فلسطینی‌ها وخیم‌تر شد.

در عین حال، با توجه به پیشرفت‌هایی که در رسانه‌ها بازتاب می‌یابد و انعقاد توافق‌های جدیدی که قاره‌ها را به هم متصل می‌کند، می‌توان گفت که پروژه خاورمیانه جدید همچنان پابرجا و در حال پیشرفت است.

البته هند، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن، اسرائیل و اتحادیه اروپا در این پروژه که صلح را بر اساس رشد و پیشرفت برقرار می‌کند، نقشی پیشرو ایفا می‌کنند.

با نگاهی به این پروژه اقتصادی عظیم می‌توان گفت به‌نظر می‌رسد کشورهای محور مقاومت از مسیر توسعه منطقه و جهان کنار گذاشته شده‌اند و در آن هیچ نقشی ندارند، افزون بر اینکه هیچ امیدی وجود ندارد که این کشورها بتوانند از دستاوردهای مهم و حیاتی این «نزدیکی» کمترین بهره‌ای ببرند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

این بدان معنا است که محور مقاومت با وارد کردن تنش به کشورهای وابسته به این محور آن‌ها را به سنگرهایی تبدیل کرده است که تنها در درگیری‌های بی‌نتیجه و نافرجام مشغول‌اند، برای خدمت به ملت، رسیدگی به امور کشور و اقتصاد آن فرصتی ندارند.

تداوم این وضعیت ناگوار باعث شده است این کشورها در هیچ طرح و برنامه اقتصادی و توسعه‌ای جا نداشته باشند و مردم آن‌ها برخلاف سایر کشورها که به‌ سمت پیشرفت و ترقی گام برمی‌دارند، پیوسته در قعر فقر و محرومیت فرو روند.

البته مطرح کردن این موضوع به این معنی نیست که فرصت‌های لبنان، سوریه، عراق و سایر کشورهای تحت کنترل محور مقاومت به تمام معنی به پایان رسیده است، زیرا در پروژه‌های اقتصادی بزرگ که نه‌تنها کشورها بلکه چند قاره را به هم وصل می‌کند، هنوز برای جبران آسیب‌های یادشده فرصت‌های بسیاری وجود دارد. اما فراهم کردن شرایط برای پیوستن به این طرح‌های اقتصادی بزرگ مستلزم تغییر روش‌شناسی سیاسی است که کشورهای «محور مقاومت» را کنترل می‌کند.

به‌ عنوان مثال، سوریه که برای بازگشت به جایگاه شایسته‌اش در منطقه و جهان به ثروت هنگفتی نیاز دارد، از ظلم و ستم رژیم بشار اسد که اصرار دارد حقوق مردمش را به نفع خود و منافع کشورها و نیروهای حامی‌اش به حاشیه براند، در رنج است و این وضعیت دشوار سوری‌ها را به بزرگ‌ترین جمعیت آواره خاورمیانه تبدیل کرده است.

چالش پیش روی لبنان هم این است که این کشور در گرو حزب‌الله باقی مانده است که قصد دارد لبنان را به هر قیمتی که شده و از هر لحاظ، تحت کنترلش نگه‌ دارد. برای رسیدن به این هدف، حزب‌الله پیوسته شعارهایی سر می‌دهد که در ظاهر آمادگی و اصرار آن را برای جنگ با اسرائیل را نشان می‌دهد؛ حتی اگر این هیاهو صرفا بازی برای مبادله منافع با اسرائیل باشد و پیامدهای آن لبنان را از رسیدن به ثبات و امنیت، شکوفایی و رشد اقتصادی باز دارد.

علاوه بر آن، حزب‌الله که با استفاده از زور سلاح کنترل لبنان را در دست گرفته است، سعی دارد با اصرار بر نامزد پیشنهادی‌اش برای تصدی سمت ریاست‌جمهوری لبنان، این کشور را از لحاظ سیاسی نیز در کنترل داشته باشد. این لجبازی باعث شده است لبنان افزون بر تحمل بحران‌های دیگر، با بحران بن‌بست ریاست‌جمهوری نیز مواجه شود.

مشکل اصلی این است که کشورهای منطقه که در پروژه‌های عظیم فرامنطقه‌ای‌ اقتصادی نقش دارند، حزب‌الله را یک باند جنایتکار می‌دانند و آن را به‌عنوان یک سازمان تررویستی معرفی کرده‌اند. از این‌رو اگر لبنان همچنان در کنترل حزب‌الله باقی بماند، به کشوری تبدیل می‌شود که به هیچ صورت توان فراهم کردن شرایط پیوستن به پروژه‌های بزرگ اقتصادی را نخواهد داشت.

البته حزب‌الله در صورت موافقت با برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری و تغییر رویکردش در مسائل بزرگ ملی، می‌توانست فضایی ایجاد کند تا طرف‌های خارج از چارچوب «محور مقاومت» برای همکاری با لبنان فرصتی پیدا کنند، سپس این کشور آسیب‌دیده را با منطقه و جهان پیوند دهند.

به هر حال، طرح «کریدور اقتصادی جدید» که خطوط کلی آن در اجلاس سران گروه ۲۰ در دهلی نو آشکار شد، به‌صراحت نشان داد که اعلام پیروزی محور مقاومت بر پروژه خاورمیانه جدید آرزوی واهی است که به واقعیت اوضاع منطقه هیچ ربطی ندارد.

برگرفته از روزنامه النهار العربی

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه