دههای دیگر، و تکراری دیگر؛ تصمیمی مهم و سرنوشتساز، نه تنها برای پاکستان، بلکه در پیوند با آینده منطقه و جهان، در شهر راولپندی اتخاذ خواهد شد.
در سال ۱۹۷۹، ایالات متحده آمریکا مجبور شد برای به شکست کشاندن اتحاد جماهیر شوروی، به «شانه» (دولت و خاک) پاکستان اتکا کند.
ژنرال ضیاءالحق، با گرفتن آن تصمیم (همراهی با آمریکا) به جای ادای مسئولیت اصلی، تا دو دهه بعد شانههای جوانان آن کشور را زیر بار حمل موشکهای استنگر خُرد کرد.
پاکستان هنوز هم از اثرات آن جنگ به نوعی در رنج است، اما پس از گذشت دو دهه، آمریکا مجبور است بار دیگر به جنگ با نیروهای شرور تازهای بپردازد و در این میان، باز هم به پاکستان نیاز دارد.
در آن زمان، ژنرال پرویز مشرف صدراعظم با اقتدار پاکستان بود. در پی یک تماس تلفنی، بار دیگر تصمیمی اتخاذ شد، سرتسلیم خم شد، و پاکستان برای بار دوم به بخشی از جنگ تازه در منطقه مبدل شد. این درحالی بود که پاکستان چندان اهمیتی هم برای کسی (ایالات متحده) نداشت. اما با آن تصمیم و تسلیم شدن، چنان زیر بار گران تهدیدهای داخلی و بیرونی قرار گرفت که هنوز هم با نتایج آن دست به گریبان است.
اکنون هم باز یک تماس تلفنی برقرار شده است، اما تصمیم پاکستان چه خواهد بود؟ هنوز مشخص نیست. نه ایران، افغانستان است، و نه سردار قاسم سلیمانی، اسامه بن لادن، و وضعیت منطقه و جهان نیز برای آغاز جنگ مناسب به نظر نمیرسد.
آیا پاکستان میتواند بار دیگر مرز ۹۰۹ کیلومتری غرب خود را که اکنون هم در با بحران مواجه است، در معرض ناامنی بیشتر قرار دهد؟
بلوچستان، ناحیهای مشترک میان پاکستان و ایران است که در محوریت پروژه ترانزیت اقتصادی پاکستان و چین (CPEC) قرار دارد. پاکستان نمیتواند جنگ جدیدی را در مرزهای غربی خود تحمل کند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
جدی بودن شرایط فعلی، نیازمند بحث در این زمینه در مجلس نمایندگان است. پاکستان در جریان تنشها میان آمریکا و ایران چه نقشی خواهد داشت؟ در تماس تلفنی وزیر امور خارجه آمریکا چه مواردی مورد بحث قرار گرفته است؟ آیا پاکستان وارد جنگ جهانی سوم نمیشود؟
دریافت پاسخهای روشن و آگاهی درست در پیوند با پرسشهای مطرح شده از طریق نمایندگان مجلس، حق مسلم شهروندان کشور است.
اگرچه در تنشهای موجود مابین آمریکا و ایران، پاکستان تاکنون براساس موضع وزارت امور خارجه خود، بی طرفیاش را حفظ کرده است؛ اما مهم این است که جدا از بیانیههای رسانهای، روشن شود که در تماس تلفنی مهم میان وزیر امور خارجه آمریکا و ژنرال قمر جاوید باجوه، چه موضوعاتی مطرح شده است.
گرفتن رأی اعتماد مجلس در این موضوع گذشته از اهمیت آن، سودمند نیز هست. رئیس جمهوری ترامپ، با چنان اقدامی، هم خود و هم امنیت جهانی را به خطر انداخته است. مطرح شدن سوژه «جنگ جهانی سوم» در رسانههای اجتماعی طی روزهای گذشته، گوشهای از این واقعیت است.
پاکستان همیشه روابط نزدیکی با ایالات متحده داشته است که در آن، ترکیب ژرفی از عشق و نفرت برقراراست؛ چنان که همواره پاکستان با رفتارهایی در همراهی با خواستههای آمریکا در مواقع نیاز، به منافعی مقطعی و آنی (ناپایدار) دست یافته است.
با این حال، رابطه ما با عربستان سعودی امری است که حتی نیازی به توضیح ندارد. پیشبینی این امر که حفظ بیطرفی در این تنش جدید، چالش بزرگی برای پاکستان است، دشوار نخواهد بود.
تأثیرات ناشی از وضعیت کارگران پاکستان در عربستان سعودی و امارات متحده عربی، شرایط دشوار اقتصادی، قیمت دلار و نفت، نارضایتی عربستان سعودی از موضوع اجلاس کوالالامپور ۲۰۱۹، بیطرفی در قضایای یمن، و در کنار این همه، روابط با ایران نیز تا کنون چندان خوب پیش نرفته است. در این وضعیت، هرگونه تصمیمگیری، با توجه به قضایای گذشته، میتواند برای پاکستان بسیار چالش برانگیز باشد.
هر گونه تصمیمگیری و تعیین راهکارهای سیاسی، تنها با به دست آوردن اعتماد مجلس نمایندگان و بحث و گفتوگو در فضای همبستگی ملی، مؤثر و پایدار خواهد بود. جای بسی تعجب است که تا این لحظه، هیچ یک از اعضای حزب مخالف (دولت) در مجلس، درباره نقش پاکستان در پیوند با تنش به وجود آمده میان آمریکا و ایران، بحث و اظهار نظر نکردهاند. از هر چه بگذریم، یک «اصلاحیه» از پیش، احزاب مخالف را چنان خوار و حقیر ساخته است که همگی در حال حفظ عزت خود هستند. در خصوص این اصلاحیه، شرایط مخالفان به حکایت آن روستاییای شبیه است که به شهر آمده بود و در میان بازار ناگهان بندِ اِزار (تنبان) او باز شد، و برای رفع شرمندگی، گفت: «مهم نیست، شُکر که پیراهنم دراز بود...»
حمایت از آن اصلاحیه، «بند اِزار» همه اظهارات انقلابی و تخریبی را باز کرد، اما خوشبختانه قوانین و مقررات مجلس عیبشان را اندکی پوشاند.
حزب گروه مسلمانان شاخه نوازشریف، چنان دچار سراسیمگی و سردرگمی شده است که اعضای آن نه دیدگاه روشنی در رابطه با قضایا دارند و نه اقدامی میکنند؛ نیمی از حزب رو به شرق دارد و نیمه دیگر آن رو به غرب.
و اما در پیوند با تنشهای بین ایالات متحده و ایران، احزاب مخالف باید بر دولت فشار وارد کنند تا روشن شود که در هر اقدام و اتخاذ سیاستی، نباید شهروندان کشور در تاریکی نگه داشته شوند.
پاکستان در حال حاضر در مرز شرقی خود، در معرض خطر مداوم است. خصومت حکومت افراطی هند با پاکستان و مسلمانان، با گذشت هر روز در حال گسترش است.
تهدید رئیس جدید ارتش هند علیه پاکستان، خطر جنگ در مرزهای شرقی را افزایش داده است. روابط هند با ایالات متحده و ایران، با روابط آن با پاکستان کاملاً متفاوت است، و بدیهی است که تأثیرات آن نیز متفاوت خواهد بود.
تا این دم، ایران همچنان به اظهارات تهدیدآمیزش علیه ایالات متحده ادامه داده است. یک نکته روشن است، و آن این که آمریکا با ایران درگیر جنگ رودررو نخواهد بود، اما از طریق جنگهای نیابتی، تهدید جدی برای پاکستان ایجاد خواهد کرد.
از نظر جغرافیایی، پاکستان در مهمترین نقطه اتصال بین خاورمیانه و آسیای میانه قرار دارد. حتی اگر قرار بر تغییر معادلات جنگی در خاورمیانه باشد، پاکستان میتواند در معرض خطر مستقیم قرار گیرد.
دیدگاه سردار اسماعیل قاآنی، جانشین سردار قاسم سلیمانی، درباره پاکستان چندان پوشیده و مرموز نیست؛ اگرچه اظهارات ضد پاکستان سردار قاسم سلیمانی بر همگان آشکار بود، اما مأموریت عملیاتی و تمرکز بیشتر وی بر خاورمیانه بوده است.
به عنوان معاون (و اکنون، جانشین) او، تمرکز عملیاتی سردار اسماعیل قاآنی بر پاکستان و افغانستان است. همچنین این امر نگران کننده است که آمریکا پس از بروز تنش اخیر، بلافاصله با پاکستان تماس گرفت، اما تا کنون هیچ تماسی میان پاکستان و ایران برقرار نشده است.
این مجموعه، دربرگیرنده شرایط و معادلات مهمی است و پاکستان، با توجه به پیامدهای دو جنگ گذشته (اتحاد جماهیر شوروی سابق، القاعده و طالبان)، باید با احتیاط گام بردارد و با حفظ همبستگی ملی و سیاست واحد، وارد صحنه شود.
© IndependentUrdu