شما اگر یک داور فوتبال در لیگ برتر ایران باشید، ماهیانه به اندازه اجاره یک آپارتمان کوچک در گوشهای از تهران دستمزد دریافت نمیکنید، اما دارید کاری را انجام میدهید که میلیونها هوادار فوتبال توقع دارند با دقت و تمرکز و ظرافت تمام، انجامش دهید.
آنچه در زندگی شخصی یک داور ایرانی میگذرد، مهیاکننده تمرکزی نیست که در میدان مسابقه برای کاری بحثبرانگیز، سرنوشتساز و پرهیجان از داور انتظار میرود. داوری که ماهیانه شاید در دو بازی قضاوت کند، درآمدی حدود ۱۰ میلیون تومان دارد اما باید در تمام مدت سال با تمرینات سخت در اوج آمادگی بدنی باشد و همواره برای مطالعه درباره داوری وقت بگذارد و البته میان جنجالها و تهمتها و تهدیدها زندگی کند.
کمیته داوران فدراسیون فوتبال از دو برابر شدن دستمزد داوری در لیگ خبر داده است، اما دستمزد پیشین داوران چنان ناسازگار با این حرفه بود که دو برابر شدنش نیز نمیتواند بحران درآمد داوران را حل کند، شبیه مشاغل دیگر در ایران که افزایش دستمزدها همخوان با تورم و گرانی افسارگسیخته نیست و با هر بار افزایش دستمزد، اگرچه عدد دریافتی افزایش یافته اما بحران زندگی روزمره با گرانیها چند برابر میشود.
لودگی خداداد افشاریان، رئیس کمیته داوران، در یک برنامه تلویزیونی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی درباره دستکاری در شناسنامه پسرش بیشتر از آنکه مسئلهای را در داوری حل کند، وجه سرگرمکننده دارد. اما داوران فوتبال در ایران با بحران معیشت در زندگی شخصی و خانوادگی خود مواجهاند و گاه برای کسب درآمد، شخصیت مستقل حرفهای یک داور را فراموش میکنند.
فارغ از فساد داوری که هرگز در فضای فوتبال ایران فاشگویی دربارهاش آسان نیست، داوران در بیرون از حرفه خود با روابطی نازل پی جایگاه و شغل دیگری میروند که همزمان و در کنار داوری، درآمد به دست آورند. بسیاری از داوران در شهر محل سکونت خود به واسطه شهرت محلی، روابطی با چهرههای سیاسی بومی برقرار میکنند و مشاغل و فرصتهایی را برای خود پدید میآورند. این گونه وابستگی در تضاد با شخصیت مستقلی است که یک داور حرفهای باید داشته باشد. این اتصال به قدرتهای سیاسی محلی، جایگاه خوبی برای یک داور نیست و او را وابسته به جریانهایی میکند که از اعتبار ورزشی داور میکاهد. کمتعداد نیستند داورانی که به سوی نامزدی انتخابات شورای شهر رفتهاند و از شهرت داوری برای به دست آوردن جایگاهی دیگر تلاش کردهاند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
داوران حرفهای اگر دستمزد متناسب با حرفه دشوار خود دریافت کنند، در موقعیت اقتصادی بهتر گرایش کمتری به رفتارهایی در تضاد با شخصیت مستقل یک داور خواهند داشت، اما در جمهوری اسلامی و نهادهایی که با افکار حاکمیت اداره میشوند -از جمله ورزش- تلاش برای سلب استقلال، همیشگی است.
دستمزد اندک داوران فوتبال موضوعی نیست که به تازگی مطرح شده باشد. سالیان سال است که داوران به میزان دستمزد خود معترضاند و سالها است که پاسخ به این اعتراضها، افزایشهای ناچیز سالیانه دستمزدها است که همیشه تورم از آن سبقت گرفته است. طی دو دهه اخیر که دستمزد بازیکنان و مربیان فوتبال در ایران افزایش چشمگیری داشت، داوران هرگز دستمزد حرفهای دریافت نکردند و همیشه حرفه آنها آماتور تلقی شده است.
در باشگاههای دولتی و خصوصی - رانتی فوتبال ایران، بازیکنان و مربیان بهدلیل شهرت فراگیر و گرایش جمهوری اسلامی به راه انداختن نمایشی از فوتبال حرفهای و کنترل سیاسی و امنیتی بر آن، دستمزدهای قابل توجهی دریافت میکنند، اما داوران که دستمزد خود را از فدراسیون فوتبال میگیرند، هرگز منافع حرفهای از شغل خود ندارند. در فدراسیون فوتبال پول برای ریخت و پاشهای بیثمر و زیانبار رئیس و هیئترئیسه موجود است، اما همین فدراسیون برای دستمزد داوران همیشه با بحران مالی مواجه است. فدراسیونی که برای یک قرارداد با مارک ویلموتس، سرمربی سابق تیم ملی، شاید به اندازه بیش از یک دهه دستمزد همه داوران لیگهای فوتبال خسارت پرداخت کرد، هر روز میتواند درباره افزایش ناچیز حقوق یک داور مشغول چانهزنی باشد.
کمیته داوران در فدراسیون فوتبال نیز هرگز پیگیر حقوق داوران نیست، بلکه همیشه درگیر چگونگی تحت اختیار گرفتن داوران برای پیشبرد فساد به نظر میرسد و دغدغهاش دستمزد مناسب برای داوران نیست، بلکه میخواهد از پشت پرده بازیها درآمد به دست بیاورد. تسلط و اثرگذاری روی داورانی که درآمد چندانی ندارند، برای جریانهای فاسد در فوتبال ایران آسانتر و ارزانتر است. در چنین ساختاری هرگز نمیتوان توقع داشت که داوران ایرانی در موقعیت بهتری از نظر اقتصادی قرار بگیرند.
همواره درباره اشتباهات داوری در فوتبال ایران بحثهایی بیپایان درمیگیرد، اما نباید فراموش کرد که داور با حقوقی ناچیز و بحرانهایی که در زندگی شخصی خود دارد، نمیتواند برای کار دشوار قضاوت از نظر ذهنی آمادگی داشته باشد.
حجم ثروت عمومی که در باشگاههای دولتی یا باشگاههای شبهخصوصی و رانتی و فدراسیون فوتبال ایران هزینه میشود، آنقدر هست که داوری فوتبال اینچنین حرفه فقیری نباشد، اما حقوق اندک داوران نشانه یک تصمیم و رفتار عامدانهای است که میخواهد شخصیت مستقل و مقتدر را از داور سلب کند.