روحالله خمینی پس از هشت سال جنگ با عراق، سرانجام با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد و پایان دادن به جنگ، نشان داد که «سیاست صدور انقلاب» راهبردی کاملا بیهوده بوده است اما این تنها جنگ عراق نبود که رژیم ایران را به عقبنشینی از راهبرد «صدور انقلاب» وادار کرد، بلکه تصمیم رونالد ریگان، رئیسجمهوری وقت آمریکا، برای حمله به پایگاههای دریایی، بندرگاهها و سکوهای موشکی ایران در سال ۱۹۸۷، در بازدارندگی رژیم جمهوری اسلامی ایران از صدور انقلاب نقش موثری ایفا کرد. البته هدف اصلی آمریکا از حمله به پایگاههای رژیم ایران جلوگیری از تهاجم پیوسته نیروهای جمهوری اسلامی ایران به کشتیها در آبهای خلیج فارس بود که به سمت کویت تردد میکردند.
در آن زمان، تهران متوجه شد که جهان با طرفی که بخواهد برای عرضه نفت ممانعت ایجاد کند و تهدیدی امنیتی برای خطوط کشتیرانی باشد یا درصدد بستن تنگههای دریایی برآید که اقتصاد جهان را آسیبپذیر میکند، چگونه برخورد میکند. همین بود که تهران از این واکنش تند درس گرفت و از تلاش برای بستن گذرگاههای دریایی که بر اقتصاد جهانی تاثیر میگذاشت، خودداری کرد.
با این حال، به نظر میرسد که حوثیهای یمن از این برخورد جدی درس عبرت نگرفتهاند و هنوز گمان میکنند که جهان به رفتارها و تهدیدهای آنان واکنشی نشان نخواهد داد. به همین دلیل، آنها شمال یمن و بندر حدیده را به پایگاههای نظامی جمهوری اسلامی ایران تبدیل کردهاند و با استفاده از این پایگاهها، به بهانه حمایت از حماس در نوار غزه، خطوط کشتیرانی بینالمللی را تهدید میکنند و اجازه میدهند محیط زیست، زیرساختها و مردم یمن قربانی اهداف و برنامههای توسعهطلبانه رژیم ایران شوند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
البته رژیم ایران هم به دلیل نگرانی از احتمال قرار گرفتن قلمرو ایران در معرض حملات کوبنده شبیه به حملات دولت رونالد ریگان، سعی میکند خود را از ماجرا دور نگه دارد و نیروهای نیابتیاش را قربانی کشمکش با غرب کند. رژیم ایران پس از آنکه برای دستیابی به اهداف فرامرزی و پروژههای توسعهطلبانهاش در منطقه، عراق، سوریه و لبنان را ویران کرد، با همکاری اسرائيل نوار غزه را به ویرانی کشاند و اکنون نیز حوثیهای یمن را در خط مقدم جنگ قرار داده است تا این یمن باشد که بابت حمله به خطوط کشتیرانی در دریای سرخ که به دستور جمهوری اسلامی ایران انجام میشود، مجازات شود.
رژیم ایران در سوریه هم اقدام مشابهی انجام داد. خبرگزاری رویترز فاش کرد که سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران به دلیل ترس از حملات آمریکا و اسرائيل، از سوریه عقبنشینی کرده و گروههای شبهنظامی وابسته به خود را آنجا رها کرده است تا از راه دور به آنها دستور دهد.
این استدلال رژیم ایران مبنی بر اینکه تهران به دنبال جلوگیری از عرضه کالا به اسرائيل است و تلآویو را از بابالمندب تهدید میکند، حقیقت ندارد، زیرا حزبالله در مرزهای اسرائيل حضور دارد و میتواند نقش موردنظر را ایفا کند؛ بهویژه اینکه زمانی حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، اذعان میکرد که حزبالله میتواند بندر حیفا و فراتر از حیفا را هدف قرار دهد.
ناامن کردن دریای سرخ و بابالمندب اهداف دیگری هم دارد و تهران سعی دارد جهان را به درگیری و بحران در این گذرگاه حیاتی مشغول کند تا موضوع حمله به ایران مطرح نشود و جمهوری اسلامی با بهرهجویی از این فرصت، به غنیسازی اورانیوم و توسعه برنامه موشکهای بالیستیکش بپردازد. سفیر جمهوری اسلامی ایران در دمشق گفت که واشنگتن به تهران «یک توافق جامع» را پیشنهاد داده است، اما با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران درخواستهای بیشتری از آمریکا و کشورهای غربی دارد، برای باجگیری بیشتر، تهدید علیه خطوط کشتیرانی در دریای سرخ باید ادامه داشته باشد.
رژیم جمهوری اسلامی ایران از ضعف دولت فعلی آمریکا سود بسیاری برد و امروز واشنگتن هزینههای سنگین سیاست مماشت در برابر رژیم ایران را میپردازد. با آنکه سه سرباز آمریکایی در حمله شبهنظامیان به اردن کشته شدند، واشنگتن هنوز سرگرم این هیاهو است که به حملات شبهنظامیان وابسته به ایران پاسخ سختی خواهد داد. البته تا زمانی که تصمیم جدی اتخاذ نشود، حمله به شبهنظامیان نیابتی نمیتواند در موازنه قدرت در منطقه تغییری ایجاد کند.
تهران میداند که طرح دولت بایدنــ مشابه طرح اوباماــ مبتنی بر «سیاست مماشات با جمهوری اسلامی ایران» از طریق راهبرد مهار رژیم ایران و به رسمیت شناختن منافع آن در خلیج فارس و در همسایگی کشورهای عربی است. اما زمان آن فرا رسیده است که واشنگتن شکست راهبرد «مهار جمهوری اسلامی ایران» را بپذیرد.
اگر بایدن به منظور بازدارندگی رژیم ایران و جلوگیری از تهدید علیه خطوط کشتیرانی بینالمللی مانند رونالد ریگان، برای حمله به ایران تصمیم قاطعی اتخاذ نکند، تهران همچنان به تهدید و تشدید تنش ادامه خواهد داد. زیرا این واقعیت در طول چند دهه گذشته ثابت شده است که رژیم جمهوری اسلامی ایران زبان دیپلماسی را نمیفهمد و تنها راه بازدارندگی آن استفاده از زور و قدرت است. دیگر اعمال تحریمها، رهگیری موشکها و پهپادها و حتی حمله محدود به پایگاههای موشکی و انبارهای تسلیحات شبهنظامیان در عراق، سوریه و لبنان یا هدف قرار دادن پایگاههای موشکی و مراکز فرماندهی در شمال یمن نمیتواند مانع رفتار تهدیدآمیز رژیم ایران در منطقه شود و بازدارندگی رژیم ایران با شیوههای یادشده ممکن نیست؛ بهویژه اینکه تهران قصد دارد از طریق گروههای شبهنظامی وابسته به خود به جنگ فرسایشی کنونی ادامه دهد.
در واقع، زمان آن فرا رسیده است که واشنگتن راهبرد «مهار جمهوری اسلامی ایران» را کنار گذارد و برای بازدارندگی رژیم ایران و حل این معضل، سیاست رونالد ریگان را به کار گیرد.