در حالی که شهرداری تهران برای احداث یک نیروگاه زبالهسوز و دفن پسماند شش هزار تنی با سرمایهگذاران چینی قراردادی امضا کرده و مدعی شده است که این «تکنولوژی» در تهران «تحول» ایجاد میکند، نتایج یک مطالعه مشترک در دانشگاههای تهران، تگزاس و پلیتکنیک مادرید آشکار میکند که راهاندازی این زبالهسوز برای پایتخت ایران عواقبی جبرانناپذیری به همراه خواهد داشت.
روزنامه پیام ما روز دوشنبه هفتم اسفند در گزارشی با عنوان «زبالهسوز شش هزار تنی؛ بلای جان تهران»، به این موضوع پرداخت و نوشت که با راهاندازی این زبالهسوز، فرایند موجود برای کمپوست تعطیل و تفکیک از مبدا به فراموشی سپرده خواهد شد.
خیز شهرداری تهران برای راهاندازی این نیروگاه زبالهسوز شش هزار تنی در حالی است که تاکنون مطالعات محیطزیستی، پیوست سلامت و پدافند غیرعامل آن برای آن انجام نشده است و عجله برای انعقاد چنین قراردادی میتواند عواقبی ناخوشایند برای تهران به بار بیاورد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بر اساس پژوهش انجامشده، یکی از چالشهای مهم این زبالهسوز، «نبود آب در دسترس برای آن» است؛ زیرا آب موردنیاز آن «یا باید از منابع زیرزمینی تامین شود که فرونشست بیشتر زمین در جنوب تهران را به دنبال دارد یا باید از پساب استفاده کرد که بهشدت موردنیاز صنایع و کشاورزی است» و انتخاب هرکدام از این راهکارها «فشار و باری مضاعف بر محیط زیست منطقه» وارد میکند.
خبرگزاری دولتی ایرنا روز یکم آذرماه امسال از امضای تفاهمنامه مشترک علیرضا زاکانی، شهردار تهران، با سرمایهگذاران چینی برای طراحی، احداث و بهرهبرداری نیروگاه زبالهسور و دفن پسماند شش هزار تنی در تهران خبر داد و با دستاوردسازی برای شهردار تهران ادعا کرد که «استقرار این تکنولوژی میتواند تحول بزرگی برای تهران ایجاد کند».
زاکانی که برای امضای قرارداد احداث این نیروگاه به چین سفر کرده بود، اذعان کرد که «در این سفر» برای احداث زبالهسوز شش هزار تنی در تهران «به جمعبندی رسیده است» و این کارخانه میتواند از سوزاندن زبالههای تهران روزانه تا دو هزار و ۴۵۰ مگاوات برق تولید کند. او سپس ادعا کرد که این میزان تولید برق علاوه بر استفاده در داخل، صادر هم خواهد شد.
شهرداری تهران در حالی برای جانمایی زبالهسوز شش هزار تنی در آرادکوه خیز برداشته است که کارشناسان بر ضرورت انتقال این مجتمع تاکید کردهاند. بر اساس مصوبهای در دولت دوازدهم، نیز شهرداری تهران به انتقال مجتمع آرادکوه موظف شده است.
سازمان ملی هوانوردی و فضایی ایالاتمتحده آمریکا (ناسا) پاییز ۱۴۰۱ تصاویری را منتشر کرد که ابری از گاز متان را بر فراز مرکز دفع زباله آرادکوه نشان میداد. پژوهش اخیر محققان دانشگاههای تهران، پلی تکنیک مادرید و تگزاس نیز نشان میدهد که مجتمع پردازش و دفع زباله آرادکوه در جنوب تهران سالانه بیش از ۲۳ کیلوتن دیاکسید کربن تولید میکند.
دادههای پژوهشی در این تحقیق که بهطور خاص میزان انتشار دیاکسیدکربن در مرکز دفن پسماند آرادکوه تهران و نیروگاه زبالهسوز سه مگاواتی با ظرفیت پذیرش ۲۰۰ تن پسماند در روز واقع در این مجموعه را بررسی و مطالعه کرده، نشان میدهد که به دلیل حملونقل مواد اولیه و پسماند، سالانه ۱.۷۶ کیلوتن دیاکسید کربن تولید میشود. سهم تولید دیاکسید کربن از احتراق در نیروگاه نیز ۲۱.۷ کیلوتن ارزیابی شده و انتشار کربن ناشی از دفن پسماند نیز در سال بالغ بر ۲۶ مگاتن است. ضمن اینکه میزان ردپای کربن متناظر با هریک از این فعالیتها به ترتیب ۹۵ گرم دیاکسیدکربن به ازای یک تن پسماند حملشده در یک کیلومتر مسافت طیشده، ۰.۳۱۲ تن دیاکسید کربن معادل بهازای احتراق یک تن پسماند و ۰.۳۸۵ تن دیاکسید کربن بهازای دفن یک تن پسماند محاسبه شده است.
بهطور کلی، ردپای کربن این نیروگاه بهازای یک کیلووات ساعت انرژی تولیدی بیش از یک هزار و ۳۵۱ گرم دیاکسید کربن معادل و ۲۳.۵ کیلو تن دیاکسید کربن معادل در سال است.
مجتمع آرادکوه در کهریزک حدود ۷۰ سال پیش تاسیس شد. با وجود اینکه گفته میشود روزانه بالغ بر شش هزار تن زباله به این مجتمع منتقل میشود، پردازش و بازیافت زباله در آن همچنان به روشهای قدیمی انجام میشود. آرادکوه پیشتر به دلیل اینکه منشا بوی بد تهران اعلام شد، خبرساز شده بود. سال گذشته نیز وجود تودهای از گاز متان بر فراز آن زنگ خطر و هشدار را درباره ضرورت جانمایی آن در نقطهای دیگر به صدا درآورد.
بررسی سیستم بازیافت زباله در شهرهای سبز دنیا که برخی از آنها در کشورهای اروپایی واقعاند، نشان میدهد که بازیافت زباله در ایستگاههای تفکیک به روشهای کاملا اصولی و منطبق با محیطزیست انجام میشود. ضمن اینکه مدیریت شهری نهتنها برای تفکیک زباله از مبدا تبلیغات و فرهنگسازی مناسب انجام میدهد، که امکانات آن را نیز فراهم میکند. در حالی که شهرداری تهران پس از سالها صرف بودجههای کلان نه در فرهنگسازی تفکیک از مبدا موفق بوده و نه امکانات لازم آن را فراهم کرده است.