سلمان رشدی، نویسنده مشهور، برای اولین بار پس از حمله با چاقو در دو سال قبل که او را تا دم مرگ برد، یک مصاحبه تلویزیونی مفصل داشته است.
رشدی در سال ۲۰۲۲ هنگامی که در نیویورک برای سخنرانی در مورد آزادی بیان آماده میشد، هدف ضربات متعدد چاقو قرار گرفت. ضربات خطرناک چاقو این نویسنده را بهمدت شش هفته در بیمارستان بستری کرد و سبب شد یک چشمش نابینا شود. این حمله در پی صدور فرمان قتل رشدیــ موسوم به فتواــ در سال ۱۹۸۹ صورت گرفت که بهدلیل کتاب داستانش، «آیات شیطانی»، بود.
کتاب داستان رشدی که در سال ۱۹۸۸ منتشر شد جنجال بزرگی به پا کرد و رهبر سابق ایران، آیتالله روحالله خمینی، آن را بهدلیل ترسیم محمد، پیامبر اسلام، کفرآمیز اعلام کرد. هرچند این فتوا بعدها لغو شد، رشدی پیش از آنکه دوباره به زندگی اجتماعی بازگردد، مدتی در خفا زندگی میکرد.
رشدی در گفتوگو با اندرسون کوپر در برنامه «۶۰ دقیقه»، گفت آمریکا در زمینه آزادی بیان با «لحظه بدی» مواجه است و از هر دو جناح سیاسی انتقاد کرد.
رشدی در مصاحبهای که یکشنبه از تلویزیون پخش شد، به کوپر گفت: «قبلا اینطوری بود که صداهای بسیار محافظهکار بودند که از آنها میشنیدید فلان کتاب و بهمان کتاب باید ممنوع شوند یا مستهجناند یا منزجرکنندهاند یا هرچه.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
رشدی در ادامه افزود: «مسئلهای که اکنون تفاوت دارد این است که از صداهای مترقی هم شنیده میشود، صداهایی مترقی وجود دارند که میگویند برخی سخنان خاص نباید اجازه بیان داشته باشند، زیرا توهین به این یا آن گروه آسیبپذیر است.»
رشدی همچنین به کوپر درباره روزی گفت که تا دم مرگ رفت. او در روایتی هراسانگیز شرح داد که چطور درست دو روز پیش از اینکه حمله اتفاق بیفتد، خواب آن را دیده بود.
رشدی گفت: «به همسرم گفتم، گفتم الیزا، میدانی، دلم نمیخواهد برود. بهدلیل آن خواب. و بعد فکر کردم، احمق نباش. فقط یک خواب بود.»
رشدی یک کتاب خاطرات جدید منتشر کرده است که سهشنبه این هفته در قفسه کتابفروشیها قرار خواهد گرفت. کتاب «چاقو: تاملاتی پس از یک سوءقصد قتل» بر تجربه رشدی از حمله سال ۲۰۲۲ متمرکز است.
او در برنامه «۶۰ دقیقه» بریدههایی از متن این کتاب خاطرات را خواند، و بخشی در مورد لحظات منتهی به لحظه چاقو خوردن را با بینندگان به اشتراک گذاشت.
رشدی خواند: «از گوشه چشم راستمــ آخرین چیزی که چشم راستم تا ابد میدیدــ مردی سیاهپوش را دیدم که از پایین محل نشستن حضار در سمت راست به طرفم میدوید. لباسهای سیاه، ماسک صورت سیاه. قاطعانه و با حالتی خمیده میآمد. مثل موشکی خپل و کوتاه.»
او ادامه داد: «اعتراف میکنم گاهی تصور میکردم قاتل من در یک محل گردهمایی عمومی یا جایی دیگر برمیخیزد، و درست به همین شیوه سراغم میآید. بنابراین وقتی این شبح قاتلمانند را دیدم که باشتاب به سمتم میآمد، اولین فکری که به ذهنم خطور کرد این بود پس تویی. خودتی.»
هادی مطر به حمله به رشدی متهم است و از حمله اوت ۲۰۲۲ به این سو، بدون قرار وثیقه محبوس بوده است.
مطر پیشتر به مقامهای مسئول گفته است: «از این شخص خوشم نمیآید. فکر نمیکنم آدم خیلی خوبی باشد. او کسی است که به اسلام حمله کرد، او به اعتقادات آنان، به سیستمهای اعتقادی، حمله کرد.»
دادگاه مطر ابتدا قرار بود در ژانویه آغاز شود، اما در حال حاضر به درخواست وکلایش به تعویق افتاده است و آنها این بحث را مطرح کردهاند که نیاز به زمان دارند تا کتاب خاطرات در دست انتشار رشدی را بررسی و مرور کنند، که شاید بهعنوان مدرک استفاده شود.
رشدی در بخشی از این کتاب خاطرات، ضاربش را با کلامی قدرتمند مخاطب قرار میدهد: «زندگیهای ما یک لحظه با یکدیگر تماس پیدا کرد و سپس از هم جدا شد. زندگی من از آن روز به بعد بهتر شده است، با زندگی تو که بدتر شده است. تو قمار بدی کردی. کسی که شانس آورد من بودم.»
© The Independent