اندیشکده «موسسه واشینگتن» (Washington Institute) روز جمعه ۲۶ آوریل (هفتم اردیبهشت) با انتشار یادداشتی به قلم مایکل آیزنشتات، مدیر برنامه مطالعات نظامی و امنیتی موسسه واشینگتن، به این موضوع پرداخت که در شرایط کنونی چه راهبردی برای مقابله با فعالیتهای مخرب جمهوری اسلامی ایران در منطقه و جهان موثر است. در این یادداشت با هدف «روشن کردن فرصتها و خطرات راهبردی پس از حمله هوایی جمهوری اسلامی به اسرائیل» ابعاد مختلف مواجهه با تهران بررسی شده است.
به اعتقاد این تحلیلگر، اختلافها در مورد چگونگی پاسخ اسرائیل به چالشهای جمهوری اسلامی پس از حمله موشکی و پهپادی روز ۱۳ آوریل به یکی از عوامل تنشزا میان آمریکا و اسرائیل تبدیل شده است. مقامهای اسرائیلــ چه قبل و چه بعد از حملهــ متعهد شدند که با ضربه زدن به ایران پاسخ دهند؛ در مقابل، جو بایدن از اسرائیل خواست که از اقدامهای شدید خودداری کند. حمله محدود اسرائیل به یک تاسیسات دفاع هوایی جمهوری اسلامی ایران نشان داد که تصمیم همچنان این است که در مقابل جمهوری اسلامی ایران، سیاست انکار و همچنین مجازات در پیش گرفته شود. (انکار به معنی متقاعد کردن حریف به خنثی شدن آنچه انجام میدهد و مجازات به معنی متقاعد کردن دشمن به اینکه هزینههای غیرقابلقبولی متحمل خواهد شد)
ایالات متحده در سالهای اخیر برای مقابله با فعالیتهای منطقهای بیثباتکننده جمهوری اسلامی ایران به طور فزایندهای بر بازدارندگی از طریق انکار تکیه کرده است. واشینگتن پدافند هوایی و موشکی منطقه را تقویت کرده و نیروهای عملیات دریایی را به کار گرفته است تا تهران را متقاعد کند حملاتش مختل میشوند و اهدافش ناکام خواهند ماند. در عوض، از فعالیتهای نظامی که میتواند هزینههایی را به جمهوری اسلامی ایران تحمیل کنند، اجتناب کرده است، زیرا باور دارد که ممکن است به تشدید درگیریها منجر شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در مقابل، اسرائیل که به دلیل نزدیکی جغرافیایی به ایران در معرض خطر بیشتری قرار دارد، ترجیح میدهد بازدارندگی با مجازات را اعمال کند تا فعالیتهای جمهوری اسلامی را مختل و هزینههایی را به تهران تحمیل کند.
بهرغم ترجیح واشینگتن برای بازدارندگی از طریق انکار در مقابل تهران، تجربه خود آمریکا نشان میدهد که یک راهبرد متوازن که هم انکار و هم مجازات را در بر بگیرد، راه موثرتری برای مهار جمهوری اسلامی است و این روش است که میتواند برای خنثی کردن فعالیتهای جمهوری اسلامی ایران و نابود کردن امکانات مخربش مفید واقع شود.
بنا به نوشته مایکل آیزنشتات، ایالات متحده در تلاش برای بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران و اخلال در فعالیتهای منطقهای بیثباتکننده آن بیش از ۴۰ سال تجربه دارد. با این حال، این تلاشها نتایج متفاوتی به همراه داشته است و نشان میدهد که در اعمال سیاست «بازدارندگی با انکار» چه محدودیتهایی وجود دارد.
این تحلیلگر با اشاره به مواردی از جمله «جنگ نیابتی با نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه» (۲۰۰۳ تاکنون) تاکید میکند که تلاشهای ایالات متحده برای بازدارندگی با انکار اغلب به بازدارندگی از طریق مجازات منتهی شده، زیرا خویشتنداریها تهران را جسور کرده است.
او با بیان اینکه «واشینگتن با اجرای هر دو شیوه انکار و مجازات، ممکن است به طور موثرتری جمهوری اسلامی ایران را مهار کند»، میافزاید: «ترس از تشدید درگیریها قابلدرک اما اغراقآمیز است. ایالات متحده و اسرائیل چندین دهه است که از روشن کردن جرقه آتش یک «جنگ منطقهای همهجانبه» با جمهوری اسلامی ایران اجتناب کردهاند و تحولات اخیر هم نشان میدهد که همه طرفها به اجتناب از درگیری گستردهترعلاقهمندند».
کارشناس اندیشکده موسسه واشینگتن در ادامه تاکید میکند که تهران حریفی مصمم است که محدودیتها را بیامان آزمایش و برای از بین بردن یا دور زدن خط قرمزهای دشمن تلاش کرده است. تهران نشان داده وقتی قاطعانه با آن برخورد شود، عقبنشینی میکند و اغلب به دنبال ابزارهای جایگزین برای رسیدن به اهدافش است. بنابراین یک راهبرد بازدارندگی موفق جمهوری اسلامی را مجبور خواهد کرد کمتر وارد عمل شود. راهبردهای بازدارندگی که صرفا بر انکار متکی است، رهبری سنتی محتاط تهران را قادر میکند ریسکها و هزینهها را بهتر مدیریت کند. در واقع، از آنجا که سیاست انکار هیچ هزینهای به جمهوری اسلامی تحمیل نمیکند، این کشور میتواند بازیهای مدنظرش را به صورت نامحدود انجام دهد.
این نویسنده تاکید میکند که رویکرد پایدار جمهوری اسلامی ایران بر مبنای چندین دهه مبارزه علیه آمریکا و متحدانش هیچ نشانهای از کاهش نشان نمیدهد. در چنین شرایطی، بازدارندگی با انکار به تهران این امکان را میدهد که شرایط تعامل را تعیین و هزینههایی را بدون مجازات بر دشمنانش تحمیل کند. از این رو، واشینگتن باید با تلآویو و شرکای عرب برای اجرای یک راهبرد متعادل که انکار و مجازات را در هم میآمیزد، همکاری کند و از پذیرش خطر بیشتر اسرائیل برای پیشبرد اهداف مشترک بهره ببرد. برای موفقیت چنین راهبردی، سیاستگذاران ایالات متحده باید بر احتیاط تضعیفکننده خود غلبه و سیاستگذاران عرب را هم تشویق کنند مسیر مشارکت در معماری دفاع هوایی و موشکی منطقهای را که سنتکام ایجاد کرده است، ادامه دهند. در عین حال سیاستگذاران اسرائیلی باید با احتیاط بیشتری عمل کنند تا از اقدامهای تحریکآمیزی که میتواند ترس ایالات متحده از تشدید تنش را برانگیزد، اجتناب کنند.
مدیر برنامه مطالعات نظامی و امنیتی موسسه واشنگتن در پایان تاکید میکند: «در حالی که بازدارندگی با مجازات گاهی به اقدام آشکار نیاز دارد (مانند حمله هوایی ۱۹ آوریل اسرائیل)، بازگشت به فعالیتهای منطقه خاکستریــ از جمله خرابکاری، حملات مخفیانه، حملات آشکار ناشناس یا عملیات سایبریــ میتواند پتانسیل تشدید تنش را محدود کند.
بازگشت به منطقه خاکستری سبب میشود ایالات متحده و اسرائیل به تهران طعم اقدامهای مخربش را بچشانند و در عین حال به آنها امکان میدهد آستانههای خطر و واکنش جمهوری اسلامی ایران را آزمایش کنند. این امکان، همچنین سبب میشود در ذهن تصمیمگیرندگان ایرانی در مورد نحوه واکنش به رویدادهای مبهم، نوعی سردرگمی ایجاد شود. این فرصت، به ویژه از آن رو مهم است که با رژیمی مواجهیم که به طور فزایندهای ریسکپذیر است.
در نتیجه تمام این موارد، به نظر میرسد که تمایل واشینگتن برای در نظر گرفتن یک راهبرد مبتنی بر انکار و مجازاتــ نشان دادن درجهای از تحمل خطرــ میتواند به منصرف کردن جمهوری اسلامی ایران از فعالیتهای هستهای کمک کند و بر محاسبات نظامی چین، روسیه و کره شمالی در آینده هم تاثیر مفیدی داشته باشد.