در نخستین روزهای آغاز قیام مردمی سوریه علیه رژیم بشار اسد، با یکی از دوستان فلسطینی درباره تحولات منطقه صحبت میکردم. او در سخنانش با اشاره به مسئله فلسطین، به تعریف و تمجید از حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان، پرداخت. شنیدن چنین حرفهایی از این دوست فلسطینی که همواره رویدادهای منطقه را پیگیری میکرد، برایم تعجبآور بود. با این حال، من با در نظر گرفتن این واقعیت که او یک فلسطینی است و توجهش همواره به مسئله کشورش فلسطین معطوف است، دیدگاه او درباره حزبالله را بهنوعی توجیه کردم. او پیوسته تکرار میکرد که «حزبالله قهرمانی است که از آرمان فلسطین دفاع میکند و با اسرائيل میجنگد».
البته تا زمان درگیریهای که در سالهای ۱۹۹۶ و ۲۰۰۰ به وقوع پیوست، ماهیت آنچه از آن بهعنوان «مقاومت» یاد میشد، برای بسیاری از مردم آشکار نبود، اما ترور رفیق حریری، نخستوزیر پیشین لبنان، از ماهیت واقعی نقش حزبالله پرده برداشت و نشان داد که این حزب به دنبال آن است تا لبنان را قربانی اهداف منطقهای جمهوری اسلامی ایران کند اما در آن زمان، بسیاری از مردم منطقه از جمله دوست فلسطینی من توانایی درک این واقعیت تلخ را نداشتند.
سال ۲۰۱۳ و در پی اعلام ورود نیروهای حزبالله به سوریه، دیدگاه دوست فلسطینی من درباره حزبالله کمکم تغییر کرد و او سرانجام به این مسئله پی برد که برای حزبالله، رژیم جمهوری اسلامی مهمتر از منافع فلسطین و آرمان مردم آن است.
حزبالله در داخل لبنان چنان اقدامهای خصمانهای صورت داد که هرگز مشابه آن را با اسرائيل انجام نداده است. این حزب وفادار به رژیم ایران بهجای تمرکز بر مبارزه با اسرائيل و آزادسازی قدس، مستقیما در خدمت اهداف منطقهای جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت و شبهنظامیانش بهجای حرکت به سمت قدس، به عقب بازگشتند و عازم عراق، سوریه و یمن شدند. همین بود که دوست فلسطینی من متوجه این حقیقت شد که نظرش درباره حزبالله درست نبوده است و تصمیم گرفت پرچم حزبالله و عکس حسن نصرالله را از منزلش در لبنان بیرون بیندازد. این دوست فلسطینی سرانجام عمق فاجعهای را مردم لبنان گرفتار آن بودند، درک کرد و برایش آشکار شد که میان دیدگاه حزبالله و حماس تفاوت چندانی وجود ندارد.
رژیم جمهوری اسلامی ایران چه کمکی به مردم فلسطین کرد؟
بر اساس آمارهای نهچندان جدید، نیمی از مردم فلسطین که شمار آنها به شش میلیون نفر میرسد، خارج از این کشور زندگی میکنند. این افراد که بیشتر آنها در اردن و کشورهای حوزه خلیج فارس به سر میبرند، از کلیه حقوق فردی و اجتماعی برخوردارند و زندگی آبرومندانهای دارند. اما هیچ آواره فلسطینی، لبنانی، عراقی، سوری یا یمنی در ایران حضور ندارد؛ زیرا همبستگی رژیم ایران با این مردم تنها در حد شعار است و در عمل، جز رنج و مصیبت، هیچ سودی از جمهوری اسلامی به آنها نمیرسد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
رژیم جمهوری اسلامی ایران از زمان تاسیس در سال ۱۹۷۹ تاکنون از مسئله فلسطین بهعنوان ابزاری برای گسترش نفوذش در منطقه استفاده کرده است. این رژیم با جانبداری از برخی گروههای فلسطینی، مانع «وحدت فلسطین» شد و با دامن زدن به اختلاف میان حماس و جهاد اسلامی، در نوار غزه دوپارچگی ایجاد کرد. سپس گروههای مزبور را به سمت مخالفت با تشکیلات خودگردان و سایر جناحهای فلسطینی سوق داد و شکاف بین نوار غزه و کرانه باختری را عمیقتر کرد. اسرائيل هم که منتظر فراهم شدن چنین فرصتی بود، با بهرهجویی از تشدید اختلافها میان جناحهای فلسطینی درصدد توسعه شهرکهای یهودینشین برآمد.
مردم فلسطین به یاد دارند هنگامی که یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین، سال ۱۹۸۲ در بیروت تحت محاصره قرار گرفت، جمهوری اسلامی ایران از کمک و همکاری برای نجات او امتناع کرد. سپس، شبهنظامیان شیعه وابسته به جنبش «امل» که با خمینی بیعت کرده بودند، به اردوگاههای فلسطینی یورش بردند و آنها را قتلعام کردند. در گام بعدی، رژیم سوریه با حمایت از ابوموسی، زمینه ایجاد بزرگترین انشعاب در جنبش فتح را فراهم کرد و باعث تشدید اختلاف و تنش میان فلسطینیها شد.
افزون بر آن، رژیم جمهوری اسلامی ایران با ترویج گفتمانهای نظری غیرواقعی، برای تخریب نشستهای صلح اسلو، وایریویرا، وایبلانتیشن و شرمالشیخ تلاشهای بسیاری کرد. جمهوری اسلامی در ژانویه ۲۰۰۲، با هدف بدنام کردن یاسر عرفات، یک کشتی مملو از سلاح به سمت فلسطین فرستاد، اما پیش از رسیدن کشتی مزبور به مقصد، راز آن را فاش کرد. همین بود که اسرائيل این کشتی را در عملیاتی موسوم به «کشتی نوح» در دریای سرخ توقیف کرد و محموله آن را که در بندر اشدود تخلیه شد، در تلویزیون به نمایش گذاشت و یاسر عرفات را به همکاری با تروریسم متهم کرد. این امر باعث شد آمریکا و شمار دیگری از قدرتهای غربی رهبر فلسطین را تحریم کنند و کمکهای بینالمللی به فلسطینیها کاهش یابد.
رژيم جمهوری اسلامی ایران که همهجا مداخله کرده، با اینکه همواره شعار «آزادی قدس» سر میدهد، هرگز به سمت قدس گامی برنداشته است. اگر رژیم ایران به ایفای نقش در آزادسازی قدس تمایل داشت، میتوانست بهجای راه انداختن هیاهو و جنگهای نیابتی در نقاط مختلف منطقه، کنار جناحهای فلسطینی بایستد تا مسیر آزادسازی قدس هموار شود.
رژيم ایران حق ندارد در مسئله فلسطین مداخله کند
پس از وقوع حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائيل، دوست فلسطینی من که از دولت اسرائيل متنفر است، بهشدت ابراز خوشحالی میکرد. در آن روز برایش گفتم بهتر است منتظر نتایج و پیامدهای این حمله چالشبرانگیز باشیم، زیرا بعید نیست که این حمله فاجعهبار نیز اقدامی نمایشی در راستای تحقق پروژههای منطقهای رژیم جمهوری اسلامی ایران باشد و هزینه سنگین آن را مردم فلسطین متحمل شوند. همین بود که پس از کشته شدن محمدرضا زاهدی، فرمانده ارشد سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران در سوریه، تهران اعلام کرد که «زاهدی طراح و مجری عملیات طوفانالاقصی بود».
در واکنش به اظهارات رژیم جمهوری اسلامی، جنبش فتح با صدور بیانیهای، «مداخله خارجی در امور فلسطین، بهویژه مداخله رژيم ایران» را محکوم کرد و افزود که مداخله خارجی جز ایجاد هرجومرج و صدمه زدن به آرمان مردم فلسطین، سودی در پی ندارد و تاکید کرد اجازه نخواهد داد از مسئله فلسطین بهعنوان کارتی برای تحقق اهداف و پروژههای منطقهای مشکوکی که هیچ ربطی به فلسطین ندارند، استفاده شود.