تلاش ناکام خامنه‌ای برای رونق‌بخشی به سیرک انتخاباتی

خامنه‌ای به واسطه درگیری درون‌سیستمی هم نگاه‌ها را از خود منحرف و به سوی قوا و نهادهای کم‌اهمیت مانند ریاست‌جمهوری می‌گرداند و هم نزاع بر سر تصاحب آن قوا را به چشمان ناظر جهان معنادار نشان می‌دهد

پزشکیان، جلیلی و رهبر جمهوری اسلامی--با استفاده از خبرگزاری‌های داخلی

این یادداشت در ۱۳ تیر ۲۵۸۳ شاهنشاهی (۱۴۰۳) نوشته می‌شود و دو روز تا برگزاری مرحله دوم سیرک انتخاباتی رژیم فاصله است. پیام شاهزاده رضا پهلوی درباره مرحله‌ دوم نیز که از کسانی که هنوز اندک تردیدی برای مشارکت در این سیرک دارند، دعوت کرده است به «اکثریت قاطعی» ملحق شوند که هشتم تیرماه و در روز برگزاری مرحله‌ نخست سیرک انتخاباتی، با «نه» قاطع به جمهوری اسلامی، یک «همبستگی ملی شکوهمند» را به نمایش گذاشتند، در همین روز منتشر شد.

شاهزاده رضا پهلوی، رهبر انقلاب ملی، در این پیامش خود، نامزدهای سیرک انتخاباتی رژیم را به گرگ تشبیه کرد و گفت: «گرگ‌ها را به حال خود رها کنید. بگذارید همدیگر را بدرند. در این سیرک مضحک مشارکت نکنید.»

از آنجا که شاهزاده تعبیر «مضحک» را برای این سیرک بکار برد، خوب است از بابت مصداقی برای آن، به سخنرانی خامنه‌ای اشاره کنیم که مدعی شد، اکثریت ملت که در دور نخست، آن تحریم تاریخی را رقم زدند، «مخالف نظام نبودند»!

خامنه‌ای در سخنرانی روز ۱۳ تیر خود در دیدار با «مدیران و جمعی از استادان مدرسه عالی شهید مطهری» از تحریم تاریخی ملت ایران،  این «تحلیل» را ارائه داد: «در مرحله‌ اول انتخابات، مشارکت مردم آنچنان که انسان توقع داشت نبود؛ کمتر از آن مقداری بود که توقع داشتیم و حدس زده می‌شد…آنچه مسلم است این است که اگر کسی تصور کند این عده‌ای که رای ندادند، به خاطر این بوده که با نظام مخالف بودند، سخت در اشتباه است؛ این برداشت، این فهم ۱۰۰ درصد اشتباه است!...می‌دانیم، می‌شناسیم که کسانی هستند که با اصل این نظام و اصل تشکیلات اسلامی حکومت خیلی موافقتی ندارند؛ خب بله، این‌ها هم هستند؛ لکن اینکه ما هر کسی را که رای نداد ملحق به این‌ها بکنیم، خیلی خطای بزرگی است؛ این خطا را نباید کسانی مرتکب شوند. نه، [شاید کسی] مشکل دارد، گرفتاری دارد، کار دارد، حوصله ندارد، وقت نمی‌کند، انواع و اقسام موانع برای این کار وجود دارد.»

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

البته که رهبر رژیم اسلامی خود بهتر از دیگران می‌داند که جمعیت بزرگ تحریم‌کنندگان به چه میزان قاطعی جزو «مخالفان نظام»‌اند ولی در واقع در پاراگراف بالا در حال خط‌‌دهی به حامیانش برای چگونگی «علاج» این آبروریزی بزرگ است. تاکید غلیظ خامنه‌ای مبنی بر اینکه نباید شهروندان مخالف رای‌دهی را مخالف نظام پنداشت، در واقع برای رساندن این پیام به گوش حامیان ایدئولوژیک رژیم در سطوح میانی و فرودست است که مبادا سنگرهای جدل مقابل مخالفان را واگذارند و توان روانی لازم برای تداوم «جهاد تبیین» را از دست بدهند.

در بالا از عبارت «آبروریزی» استفاده شد. این عبارت با تکیه بر جمله‌ای است که خود خامنه‌ای در همین سخنرانی ۱۳ تیر بیان کرد. او از مردم خواست که در مرحله‌ دوم، حضور «شوق‌انگیز» داشته باشند؛ حضوری که «مایه‌ آبرو برای نظام اسلامی» باشد. بدیهی است وقتی او حضور شوق‌انگیز را مایه‌ آبرو ارزیابی می‌کند، عملا جای این تحلیل را برای مخاطب باز می‌کند که حضور کم‌رونق در سیرک انتخاباتی رژیم را مایه‌ آبروریزی برای همان رژیم ارزیابی کند.

اما شاید این پرسش به میان بیاید که چرا خامنه‌ای علی‌رغم مشی استبدادی خود و ساختار استبدادی رژیم، به حضور گسترده مردم در «انتخابات»های رژیم اسلامی تمایل دارد. حضوری که البته باید کنترل‌شده باشد و نهاد ولایت فقیه نیز این کنترل را به واسطه‌ نهادهای کنترل‌گر و نظارتی خود همچون شورای نگهبان انجام می‌دهد.

نگارنده پیش از این تاکید کرده بود که در صورت‌بندی دلایل ماندگاری جمهوری اسلامی، در کنار سه عنصر پول نفت، ایدئولوژی و سرکوب بی‌رحمانه می‌توان یک عنصر چهارم را نیز اضافه کرد و آن تلاش خامنه‌ای برای ایجاد رقابت درون حکومتی است. در واقع رفتار خامنه‌ای نشان می‌دهد که او همیشه از یک رقابت محدود و کنترل‌شده بین کارگزاران رژیمش‌، اگر خط قرمز‌ها را در این نزاع رعایت کنند، استقبال می‌کند. فواید این نزاع اما برای خامنه‌ای بالا است؛ نبردی کنترل‌شده که در یکی از نمادین‌ترین صورت‌هایش، خود را در پدیده‌ «انتخابات» نشان می‌دهد.

خامنه‌ای به واسطه‌ چنین درگیری درون‌سیستمی هم نگاه‌ها را از خود منحرف می‌کند و به سوی قوا و نهادهای کم‌اهمیت و فرودست مانند ریاست‌جمهوری می‌گرداند و هم اینکه نزاع بر سر تصاحب آن قوا را به چشمان ناظر جهان معنادار نشان می‌دهد و هم به واسطه‌ خرج پتانسیل سیاسی جامعه بر سر آن نبردهای کم‌اهمیت ولی پرسروصدا، عملا پتانسیل اعتراضی برای تغییر کلان یعنی براندازی را خالی می‌کند.

فراموش نکنیم که در خیزش ملی ۱۴۰۱ شخص خامنه‌ای، یکی از اهداف اصلی شعارهای مردم بود. یکی از اهداف خامنه‌ای از «پرشور» کردن سیرک انتخاباتی و برگزاری «مناظره»ها، تلاش برای انحراف نگاه از خود «آقا» و انتقال دعوا به «زیر عبای آقا» بود. گرچه به واسطه‌ تحریم تاریخی سیرک انتخابات از سوی ملت ایران، خامنه‌ای به پیروزی کامل نرسید و نه‌تنها اهداف لازم بدست نیامد بلکه این وضعیت برای جمهوری اسلامی مایه ننگ و «آبروریزی» شد.

این البته نافی این نیست که نقش مخرب «اصلاح‌طلبان» در این میان از یاد برده شود. «اصلاح‌طلبان» علی‌رغم اختلاف منافع با شخص خامنه‌ای و فرزند او، مجتبی خامنه‌ای، و نهاد «بیت رهبری» و به علت منافع مشترک با خامنه‌ای در حفظ و تداوم جمهوری اسلامی، همیشه گرمابخش سیرک‌های خامنه‌ای بودند. «اصلاح‌طلبان» به‌خوبی می‌دانند اگر جمهوری اسلامی برود و یک دولت ملی روی کار بیاید، بسیاری از آنان که به نحوی در سرکوب مردم یا تاراج اموال عمومی و فساد اقتصادی دست داشتند یا به دلیل شاکی خصوصی یا عمومی، به دادگاه احضار خواهند شد یا به علت بی‌کفایتی یا کم‌کفایتی از گردونه‌ رقابت برای کسب مناصب بیرون خواهند افتاد و دیگر از ویژه‌خواری‌ها و رانت‌خواری‌ها خبری نخواهد بود.

به عنوان نمونه، «مسعود پزشکیان» که اکنون به عنوان نماینده «اصلاح‌طلبان» در این نمایش حضور دارد، خود پیشینه‌ تاریکی دارد که البته باید در جایگاهی مستقل بررسی شود. می‌توان به حمایت او از سلمان خدادادی اشاره کرد. سلمان خدادادی، «نماینده» مردم ملکان، مدیرکل اطلاعات اردبیل، معاون اطلاعات تبریز و از عناصر سپاهی استان آذربایجان شرقی بود و به اتهام تجاوز از جمله اتهام تجاوز به زهرا نویدپور و احتمال دست داشتن در قتل مشکوک  به زندان هم رفت و اعتبارنامه‌ او نیز ابتدا در مجلس هشتم تایید نشد اما با کمک مسعود پزشکیان در مقام نماینده‌ تبریز بود که عملا نجات یافت و اعتبارنامه‌اش تایید شد.

جز این، موارد دیگری نیز در کارنامه‌ مسعود پزشکیان مشاهده می‌شود؛ همچون مدیریت گزینش و پاکسازی در دانشگاه علوم پزشکی تبریز در دهه ۱۳۶۰، نقش پررنگ در انقلاب سراسر زیان‌بار فرهنگی به‌ویژه در مراحل آغازین آن، ارائه‌ روایات دروغین از قتل زهرا کاظمی و تلاش برای انکار قتل او در مقام عضو کمیته تحقیق قتل این خبرنگار ایرانی‌ــ‌کانادایی در سال ۱۳۸۲، و همچنین مردم معترض در خیزش ملی سال ۱۴۰۱ را در قالب بیانیه رسمی به «قتل» بسیجی‌ها متهم کردن، از دیگر مصادیق پیشینه‌ ضدحقوق بشری مسعود پزشکیان است.

موضع‌گیری‌ها و اقداماتی که می‌تواند پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، در یک محیط عادلانه و منصفانه‌ قضایی بررسی شود و بدیهی است که مسعود پزشکیان و دیگر «اصلاح‌طلبان» ترجیح می‌دهند به جای پاسخگویی به این اتهامات، گرمابخش سیرک انتخاباتی خامنه‌ای باشند.

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه