چرا نیکول کیدمن در نقش‌های کلیشه‌ای و تکراری «همسر غمگین» گیر کرده است؟

او یک بازیگر هزارچهره واقعی و یک ریسک‌پذیر ماهر در سینما است؛ با این حال، در حالی که کار سینمایی او گسترده و متنوع است، کار تلویزیونی او در قالبی محدود گرفتار شده است

نیکول کیدمن در سریال‌ها و فیلم‌های مختلف- Independent Combo (from koha, metacritic, fox59 pics)

آیا شخصیت قهرمان اصلی زن مجموعه تلویزیونی کنونی موردعلاقه شما در خانه چند میلیون دلاری خود احساس راحتی نمی‌کند؟ آیا احتمال اینکه او یک راز تاریک را پنهان کرده باشد، زیاد است؟ آیا دوست دارد هنگام تامل درباره این راز، به غروب آفتاب/ منظره شهر/ امواج دریا خیره شود؟ (هر کدام که مناسب نیست، حذف کنید) آیا او با مردی خوش‌تیپ ازدواج کرده است که ظاهر فریبنده و جذابیتش با هر قسمت مدام سست‌تر می‌شود؟ در نهایت‌ــ و این یکی خیلی مهم است‌ــ آیا موهای او حتی زمانی که تحت فشار روانی شدید قرار دارد، عالی به نظر می‌رسد؟ اگر به همه این پرسش‌ها جواب مثبت داده‌اید، تبریک می‌گویم: برنامه شما تست نیکول کیدمن را با موفقیت گذرانده است. در واقع، ۹۹ درصد احتمال دارد که کیدمن هم اکنون در آن نقش‌آفرینی کرده باشد.

طی بخش بزرگی از دهه گذشته، کیدمن بارها و بارها به سمت فیلمنامه‌هایی کشیده شد که از او می‌خواهند نقش زنان زیبایی جزو طبقات اقتصادی بالا را که زیر بار فشار شال‌های کشمیری و گذشته‌های پرتنش قرار دارند، ایفا کند. او به چهره شاخص نقش همسر غمگین [در برنامه‌های] تلویزیونی تبدیل شده است و در نقش‌آفرینی زنانی که به‌سختی همه‌چیز را کنار هم نگه می‌دارند، (و هنگام انجام دادن این کار به طرز مدهوش‌کننده‌ای زیبا به نظر می‌رسند) مهارت دارد.

آیا به تازگی رمانی روانشناختی خوانده‌اید که در آن بانویی ثروتمند تحت تاثیر [وقوع] یک مرگ مشکوک یا ناپدید شدن فاجعه‌آمیز تا مرز فروپاشی روانی تحت فشار قرار می‌گیرد؟ می‌توانید شرط ببندید که کیدمن و شرکت تولیدی او، بلوسوم فیلمز، حق اقتباس از آن [رمان] را (اگر دوستش ریس ویترسپون قبل از او به آن دست پیدا نکرده باشد) روی هوا قاپیده‌اند.

به عنوان مثال، آخرین پروژه پرزرق‌وبرق نتفلیکسی کیدمن، «زوج عالی» (The Perfect Couple)، بر اساس رمان پرفروش نویسنده آمریکایی ایلین هیلدربراند است. در آن، او نقش گریر گریسون وینبری، مادرسالار یک خانواده کاملا آمریکایی مرفه پروتستان سفیدپوست و نویسنده‌ای‌ به‌شدت موفق را بازی می‌کند که تا جایی پیش رفته که روی جلد مجله تایم ظاهر شده است. راه رفتن او بیشتر شبیه پخش شدن یک عطر بسیار تخلیص‌شده (و گران‌قیمت) در هوا است و فقط لباس‌هایی برازنده به رنگ‌های ملایم می‌پوشد.

عمارت باشکوه او در نانتاکت در ساحل کیپ‌کاد، در حال آماده‌ سازی برای عروسی پسرش است‌ــ تا اینکه در صبح روز جشن‌، جسدی به ساحل آورده می‌شود. طی تحقیقات پلیس که در پی آن انجام می‌شود، شکاف‌ها در زندگی گریر‌ــ از جمله ازدواج به ظاهر افسانه‌ای‌ او با تاد (لیو شرایبر)‌ــ طور آشکاری نمایان می‌شوند. با تمام این تنش‌ها و تعارض‌های عاطفی پیچیده [دراماهایی] که باید با آن‌ها کنار بیاید، تعجب‌آور نیست که او نیاز داشته باشد در حالی که کلی جین تونیک‌ می‌نوشد، زمانی را به غرق شدن در اندیشه و خیره شدن به افق ماساچوست صرف کند.

Read More

This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)

اگر همه این‌ها به طرز مشکوکی آشنا به نظر می‌آیند، به این دلیل است که شباهت‌های قوی با «دروغ‌های کوچک بزرگ» (Big Little Lies)، سریال [ساخت سال] ۲۰۱۷ وجود دارد، که نقطه عطف مهمی در ورود کیدمن به دنیای تلویزیونی [در نقش] همسران مشکل‌دار بود (او پیش از این در سال ۲۰۰۴ در اقتباس سینمایی «زنان استپفورد» (The Stepford Wives) ظاهر شده بود و در فصل دوم «بالای دریاچه» (Top of the Lake) نقش مادری با یک راز را ایفا کرده بود، اما «دروغ‌های کوچک بزرگ» واقعا الگوی [کلی این نقش] را تعیین کرد). این اقتباس از رمان «لیان موریارتی»، نوشته دیوید ای کلی، زندگی خصوصی پرتلاطم زنان بسیار ثروتمند در اقامتگاه‌های لوکس با طراحی‌های مدرن مشرف به ساحل (در این مورد، مونتری در کالیفرنیا) را به نمایش گذاشت؛ همچنین تصادفا با یک تحقیق درباره قتل آغاز شد و شامل لباس‌های خانگی [با طراحی‌های شیک و] الهام‌بخش زیادی بود.

کیدمن در نقش سِلِست ، وکیل زیبایی که همسر کنترلگر و خشن او زندگی‌اش را به جهنم تبدیل کرده است، با ظرافت، عمق و پیچیدگی روانشناختی برای به تصویر کشیدن سوء‌استفاده خانگی، هدایت یکی از قوی‌ترین خط‌‌های داستانی آن سریال را به عهده گرفت. اجرای او به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت این نمایش تحسین شد؛ بعدا او برای این کارش به‌حق، جایزه امی و گلدن گلوب دریافت کرد. اما از آن زمان به بعد، در مجموعه‌ای از نقش‌ها گیر کرده است که احساس می‌شود نسخه‌هایی به‌مراتب پیش‌پا‌افتاده‌تر [و آبکی‌تر] از دوران موفقیت‌آمیز او در فصل اول «دروغ‌های کوچک بزرگ» به شمار می‌روند (فصل دوم یکی در میان موفق [بگیر نگیر] و نقش کیدمن در آن بسیار محدودتر بود).

سال ۲۰۲۰ در سریال فروپاشی (The Undoing) که یکی دیگر از سریال‌های کلی و همچنین اولین همکاری کیدمن با سوزان بیر، کارگردان «زوج عالی» بود، او نقش گریس، روانشناس ثروتمند نیویورکی را بازی کرد که زندگی‌اش با قتل وحشیانه مادر جوان یکی از همکلاسی‌های پسرش دچار آشفتگی می‌شود. او بیشتر سریال را با یک کلاه‌گیس فرفری به سبک پیشارافائلی و مجموعه‌ای از کت‌هایی که به بهترین شکل می‌توان آن‌ها را «شیک به سبک سرزمین میانه» [در آثار جی.آر.آر. تالکین مانند ارباب‌ حلقه‌ها/ سبک فانتزی و تاریخی] توصیف کرد، در حال قدم زدن در خیابان‌های منهتن سپری کرد.

او در سال ۲۰۲۱، به عنوان یک مربی دیوانه سلامت و تندرستی در «۹ غریبه کامل» (Nine Perfect Strangers) ظاهر شد، که بر اساس یکی دیگر از رمان‌های موریارتی ساخته شده بود‌ــ‌اما پشت آن لهجه روسی و کلاه‌گیس بور پریشان، این شخصیت هنوز هم با نوعی از تروماهای کلیشه‌ای «زن غمگین» دست‌وپنجه نرم می‌کرد و در ادامه، اوایل امسال، او در نقش زنی ثروتمند، زیبا و باوقار با پیامدهای ناپدید شدن فرزندش در سریال «مهاجران» (Expats) ظاهر شد که آمازون در هنگ‌کنگ ساخته بود. این سریال نیز یکی دیگر از انواع و اقسام همان موضوع قدیمی و تکراری را ارائه داد.

ممکن است تفاوت‌های جزئی در شخصیت وجود داشته باشد‌ــ گریر در «زوج عالی» کمی تندتر و صریح‌تر از «زن غمگین» معمول است و وقتی عروس آینده‌اش (با بازی ایو هوسون) را در حال خوردن یک نان می‌بیند، عباراتی مانند «لباس عروسی کیلو چند، ها؟» را می‌گوید اما در بیشتر موارد، احساس می‌شود این نقش‌ها برای کیدمن و همچنین برای بینندگان به نوعی روند بازگشتی‌نزولی تبدیل شده‌اند. «دروغ‌های کوچک بزرگ» در شخصیت‌پردازی، توانست هم طنزآمیز و هم همدلانه باشد؛ بله، دوربین روی خانه‌های زیبا متمرکز می‌شد، اما سریال از زندگی درونی شخصیت‌های اصلی‌ــ و تاریکی درونی آن‌هاــ هم شناخت دقیق و هوشمندانه زیادی ارائه می‌داد. با این حال، از زمان «فروپاشی» (The Undoing) به بعد، این سریال‌ها فاقد هوشمندی و تیزبینی‌اند و فقط ثروت شخصیت‌ها را به نمایش می‌گذارند، بدون اینکه تلاش کنند چیزی جالب در مورد آن بگویند. تاکید مداوم بر دکوراسیون‌ مجلل و پیچیدگی‌های زندگی طبقه بالای جامعه باعث می‌شود به نظر برسد داستان زنان تنها در صورتی مهم است که شخصیت‌های اصلی، زیبا، کمی مغرور و به طرز اغراق‌آمیزی و شاید به شکلی خنده‌دار، خوش‌آرایش باشند.

آنچه به‌خصوص گیج‌کننده است، فاصله‌ای است که به نظر می‌رسد بین آثار سینمایی کیدمن و اجراهای تلویزیونی او به وجود آمده است. کارهای سینمایی او همیشه به طرز هیجان‌انگیزی متنوع بوده‌اند. او زنی است که به هر حال توانسته است دو بار پشت سر هم نامزد اسکار بهترین بازیگر زن را برای دو نقش کاملا متفاوت شود: نخستین بار برای ایفای نقش یک مجری آوازخوان و رقصنده اواخر قرن نوزدهمی که به بیماری سل مبتلا شده است (در «مولن روژ!» سال ۲۰۰۱)، و دومی برای به تصویر کشیدن ویرجینیا وولف (در «ساعت‌ها» (The Hours) که برای آن برنده جایزه اسکار شد).

او اخیرا در «مرد شمالی» (The Northman) نقش یک ملکه وایکینگ ترسناک را بازی کرد (با کلاه‌گیسی به همان اندازه ترسناک)، نماد کمدی لوسیل بال را در «ریکاردو بودن» (Being the Ricardos) به تصویر کشید و در «کشتن گوزن مقدس» (The Killing of a Sacred Deer) که بدون شک عجیب‌ترین و تفکربرانگیزترین اثر کارگردان یورگوس لانتیموس است، در نقش پزشکی ظاهر شد که با تصمیمی تصورناپذیر دست‌وپنجه نرم می‌کند.

 او به‌تازگی برخی از بهترین نقدهای حرفه‌اش را بابت «بیبی‌گرل» (Babygirl)، یک تریلر اروتیک تولید ای۲۴ (A24) دریافت کرده که در آن او نقش یک مدیرعامل قدرتمند را بازی می‌کند که درگیر یک رابطه روانی‌ــ‌جنسی با یک کارآموز بسیار جوان‌تر است (او اخیرا در مورد این نقش گفت: به‌عنوان یک بازیگر، به‌عنوان یک زن، به‌عنوان یک انسان احساس می‌کردم بسیار در معرض دید [و قضاوت سایرین] قرار گرفته‌ام).

از این رو اگر کسی باشد که بتواند با جسارت کامل روی پرده ظاهر شود‌ــ بینی‌های مصنوعی، کلاه‌گیس‌های جسورانه، لهجه‌های عجیب، صحنه‌های جنسی، همه‌چیز‌ــ آن شخص کیدمن است. او یک بازیگر هزارچهره واقعی و یک ریسک‌پذیر ماهر در سینما است. با این حال، در حالی که کار سینمایی او گسترده و متنوع است، کار تلویزیونی او در قالبی محدود گرفتار شده است. بهترین نمایش‌ها در این زیر‌ژانر خاص، سرگرم‌کننده و پر از تعلیق‌اند (به نظر می‌رسد «زوج عالی» از این نظر امیدوارکننده باشد)، اما سریال‌های کلیشه‌ای‌تر بیشتر به هدر دادن استعداد کیدمن شبیه‌اند.

او چگونه او در این جایگاه محدود گرفتار شد؟ شاید او صرفا از وقت گذراندن در مکان‌های زیبا، پوشیدن لباس‌های زیبا، ساختن مینی‌سریال‌های زیبا اما نه‌چندان دشوار لذت می‌برد. کار خوبی است اگر بشود آن را به دست آورد. اما دوران [ایفای نقش] «زن غمگین» کیدمن در حال حاضر به یک مشکل اساسی در تلویزیون هم اشاره می‌کند. یک سریال موفق مجموعه‌ای از تقلیدهای ضعیف‌تر از خود ایجاد می‌کند. به جای اینکه به تمام عناصری که باعث موفقیت یک سریال می‌شود فکر کنند‌ــ در مورد «دروغ‌های کوچک بزرگ»، این عناصر عبارت‌اند از تیم عالی بازیگران، ساختار هوشمندانه، عمق احساسی و تمرکز بر داستان‌های زنان بالای ۴۰ سال‌ــ به نظر می‌رسد تهیه‌کنندگان فکر می‌کنند که یک نسخه تقلیدی از همان طرح، کافی است. ما در تلویزیونی غرق شده‌ایم که بر اساس مدل «چون این را دیدی، ممکن است از آن هم خوشت بیاید» ساخته شده است.

و اگرچه ممکن است دیدن کیدمن در حال قدم زدن در نانتاکت با کلاه‌گیس بلوند توت‌فرنگی و شلوارهای گشاد شیک جالب باشد، این راهبرد تکراری به بازیگرانی عالی مانند او لطمه می‌زند. نیکول کیدمن را در فضا به ما بدهید! نیکول کیدمن را در حال حل جنایات، مانند کیت وینسلت در «میر اهل ایست‌تاون» (Mare of Easttown) به ما بدهید. یا اگر واقعا می‌خواهیم قالب را بشکنیم، نیکول کیدمن را به عنوان زنی در یک ازدواج خوشحال و بدون راز، که صبح‌ها گاه کمی آشفته به نظر می‌رسد، به ما بدهید.

[سریال] «زوج عالی» اکنون در نتفلیکس در دسترس است.

© The Independent

بیشتر از فیلم