نشریه بلومبرگ روز چهارشنبه دوم اکتبر (یازدهم مهر) در یادداشتی به قلم مارک چمپیون، به تحلیل ابعاد حمله موشکی روز سهشنبه جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل پرداخت.
در این یادداشت، چمپیون، تحلیلگر مسائل اروپا، روسیه و خاورمیانه، حمله تهران به تلآویو را «یک اشتباه راهبردی دیگر» جمهوری اسلامی توصیف میکند و معتقد است: «با نیمنگاهی به گذشته، درمییابیم که جمهوری اسلامی ایران در ماه آوریل نیز که حدود ۳۰۰ موشک و پهپاد به سمت اسرائیل شلیک کرد، اما تقریبا همه آنها سرنگون شدند، اشتباه راهبردی بزرگی مرتکب شد؛ رگبار موشکی سهشنبه هم اگرچه از نظر تعداد کمتر بود، با موشکهای قویتری انجام گرفت و یک اشتباه بزرگ دیگر به نظر میرسد.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
چمپیون در ادامه تاکید کرد: «پس از حمله اسرائیل به کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق، حاکمان ایران امیدوار بودند که با اجرای عملیات ماه آوریل، بازدارندگی از دسترفته را احیا کنند. در واقع هدف تهران نشان دادن قدرتش بود، بدون اینکه بخواهد تلفات شدیدی به اسرائیل وارد کند تا بنیامین نتانیاهو وادار شود پاسخی شدیدتر بدهد.
در آن زمان، پیام مدنظر تهران آشکارا این بود: «ما یک جنگ واقعی نمیخواهیم، اما اگر به مرحله جنگ برسیم، ببینید که چه میتوانیم بکنیم!» با این حال، آن حمله به جای آنکه چنین پیامی را القا کند، بیشتر ضعف جمهوری اسلامی ایران را آشکار کرد و به اسرائیل نشان داد که تهران یا توانایی لازم را ندارد یا به نشان دادن واکنش شدید تمایلی ندارد. پاسخ اسرائیل که حملهای دقیق به سامانه پدافند هوایی ایران در نزدیکی سایت هستهای بود، هیچ شکی در مورد توانمندیها یا قصد اسرائیل باقی نگذاشت.
این تحلیلگر ادامه میدهد که از آن زمان به بعد، روحانیون حاکم بر ایران مجبور بودند بنشینند و تماشا کنند که اسرائیل چگونه اهدافش را پیش میبرد و با کشتن فرماندهان حماس و حزبالله، گروههای تحت حمایت جمهوری اسلامی را تضعیف میکند.
پس از کشته شدن اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس که به تهران سفر کرده بود، رهبران جمهوری اسلامی ایران انتقام از اسرائیل را وعده دادند اما دست روی دست گذاشتند و کاری نکردند. با این حال به نظر میرسد که حمله اسرائیل به مقر حزبالله در بیروت که به کشته شدن حسن نصرالله و یک فرمانده ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منجر شد، برای تهران بسیار سنگینتر از آن بود که قابل چشمپوشی باشد. بنابراین تهران که مدعی قدرتمندی و توان نظامی بالا است، تصمیم گرفت برای رهایی از سوژه تمسخر شدن و لو رفتن ضعفش که برایش بسیار کشنده بود، به آن واکنش نشان دهد.
مارک چمپیون در ادامه با اشاره به گزارشهایی که نشان میدهند در حمله هوایی اول اکتبر نیز بسیاری از موشکهای جمهوری اسلامی دوباره سرنگون شدند، تاکید میکند: «اگرچه برخی از این موشکها قدرتمندتر از گذشته بودند و توانستند از سد گنبد آهنین بگذرند، به نظر میرسد که رگبار موشکی سهشنبه شب اسرائیل اشتباهی بزرگتر از ماه آوریل بود.»
به اعتقاد او، اگر این تلاش دوباره ایران با هدف احیای بازدارندگی و پرهیز از جنگ مستقیم انجام شده باشد، باز هم بهوضوح یک شکست و نشانه بیتدبیری رهبر جمهوری اسلامی ایران است. چنانچه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به جای آنکه به فکر پرهیز از رویارویی با تهران بیفتد، وعده انتقام داد و گفت: «ایران امشب اشتباه بزرگی مرتکب شد و تاوان آن را خواهد داد.»
در ادامه این یادداشت اشاره شده است که پاسخ اسرائیل به حمله موشکی جمهوری اسلامی ایران میتواند ابعاد متفاوتی داشته باشد اما به نظر میرسد که سریع و بسیار بزرگتر از ماه آوریل باشد. مارک چمپیون مینویسد: «اشتباه محاسباتی جمهوری اسلامی ایران و حمله موشکی به اسرائیل برای بار دوم فرصتی را برای نتانیاهو به ارمغان آورده که بعید است آن را از دست بدهد.»
به اعتقاد او، «ارتش اسرائیل اکنون میتواند حملهای جدیتر به ایران ترتیب دهد و مقامهای جمهوری اسلامی را بر یک سردوراهی مشکلتر بگذارد. حمله موشکی بزرگتر اسرائیل ممکن است داراییهای بیشتری را از بین ببرد و بسیار بیشتر از ماه آوریل بازتاب داشته باشد. آن وقت است که خامنهای و دستیارانش در پاسخ به واکنش اسرائيل، یا باید تصمیم بگیرند هیچ کاری انجام ندهند و اعتبار و قدرت بازدارندگی بیشتری را از دست بدهند، یا خطر یک جنگ بالقوه فاجعهبار را که حتی میتواند پای آمریکا را به میان بکشد، به جان بخرند.»