پس از وقوع عملیات هفتم اکتبر ۲۰۲۳ و آغاز جنگ غزه، هر هشداری به حماس و یحیی سنوار خیانت و جنایت به شمار میآمد و بهشدت از آن انتقاد میشد. اکنون آشکار شده است که فرصتها برای نجات آنچه نجاتدادنی بود از دست رفته است.
امروز لبنان در سراشیبی همان سرنوشت قرار گرفته است؛ هر فرصت ازدسترفته برای نجات لبنان و دولت آن دوباره تکرار نمیشود. آنچه را لبنان امروز رد میکند فردا بهسختی به دست خواهد آورد و تاخیر در این امر برای لبنان و مردم آن فاجعه عظیم و ویرانگری درپی خواهد داشت.
البته این نه اغراق است و نه ارعاب، بلکه هشداری است به رهبران لبنان و ملت آن، بهویژه آنکه، بهرغم تشدید درگیریهای اخیر، جنگ هنوز به اوج نرسیده و حتی به فاجعهای که احتمال وقوعش هست نیز نزدیک نشده است. آنچه میگویم اغراق و غیبگویی نیست، بلکه خوانشی دقیق و بیطرفانه از تحولاتی است که در حال شکلگیری است.
این خوانش با آنچه نتانیاهو در غزه انجام داد و ادامهاش میدهد و آنچه را میخواهد در لبنان، بهویژه علیه حزبالله، انجام دهد همخوانی دقیق دارد. همچنین، نتانیاهو در حالی مصمم به پایان دادن تهدید جمهوری اسلامی است که جامعه جهانی از تصمیم آن حمایت میکند و هیچ تمایلی به جلوگیری از اجرایی شدن آن ندارد. برخلاف آنچه گفته میشود، سکوت جامعه جهانی در قبال اقدامهای نتانیاهو ناشی از ناتوانی نیست، بلکه بیانگر همخوانی دیدگاههای دو طرف است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
حمله هفتم اکتبر که بسیاری پس از تاخیر بسیار متوجه پیامدهای فاجعهبار آن شدند، در نظر اسرائيل مانند حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر در آمریکا است که در نتیجه آن دو جنگ بزرگ درگرفت و به سقوط دو رژیم منجر شد. اکنون به نظر میرسد که غرب، بهویژه ایالات متحده، متقاعد شده است که وضعیت ناشی از حمله حماس به اسرائیل به مرحله پسا ۱۱ سپتامبر و تحولات بعدی آن شباهت بسیار دارد.
امروزه همه در غرب بر این باورند که نتانیاهو توانست اغلب افراد تحت تعقیب واشینگتن در سازمان حزبالله را از میان بردارد و در عین حال ضربههای دردناکی را بر گروههای نیابتی جمهوری اسلامی در لبنان و سوریه وارد کند، بهویژه اینکه این امر خواستهای بینالمللی بود که غرب قادر به تحقق آن نشد.
اعتقاد عموم بر این است که امروز فرصتی فراهم شده است تا لبنان در مقام یک دولت و نظام مقتدر که همه چیز را در اختیار دارد احیا شود. در این صورت حزبالله هم میتواند به یک حزب سیاسی بدل شود و فعالیتهایش در چارچوب متعارف یک حزب سیاسی محدود باشد، نه در قالب یک قدرت مسلح وابسته به رژیم جمهوری اسلامی ایران، که تصمیم صلح و جنگ را در انحصار خود دارد، باقی بماند.
با استناد به گزارش اخیر رویترز، میتوان گفت: واشینگتن رویکردی کاملا متفاوت اتخاذ کرده و تصمیم گرفته است بگذارد درگیریهای لبنان مسیرش را طی کند، بهویژه اینکه مقامهای آمریکایی با این ادعا که شرایط تغییر کرده است از درخواستشان برای برقراری آتشبس عقبنشینی کردهاند.
در همین راستا، متیو میلر، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، در کنفرانسی مطبوعاتی گفت: ما از اسرائیل در انجام این حملات با هدف تخریب زیرساختهای حزبالله حمایت میکنیم تا درنهایت بتوانیم به یک راهحل دیپلماتیک برسیم.
بر این اساس، لبنان هنوز با دشواری بزرگی که در راه است مواجه نشده و به عمق فاجعه نرسیده است. اکنون اسرائیل به تخریب ساختارهای حزبالله و حمله محدود زمینی ادامه میدهد. البته با تشدید تنش در لبنان و عواقب ناشی از پاسخ احتمالی اسرائیل به ایران، درگیری در لبنان گسترش خواهد یافت و عملا به یک فاجعه بدل خواهد شد.
این تحولات در حالی رخ میدهند که وضعیت سوریه در مقایسه با سال ۲۰۰۶ تفاوت بسیاری کرده و جمهوری اسلامی که در تقابل مستقیم با اسرائیل قرار گرفته است، درپی حفظ منافعش در منطقه و جلوگیری از پایان یافتن نفوذش در لبنان است. افزون بر این، آمریکا خود را متعهد به محافظت از اسرائیل در برابر هرگونه تشدید تنشی میداند که عاملش جمهوری اسلامی باشد.
بنابراین، باید سیاستمداران لبنان خطر پیش رو را درک کنند و بدانند که آنچه را امروز رد میکنند فردا امکانپذیر نخواهد بود. آخرین و مهمترین پیام اینکه در این مقطع حساس، آقای نبیه بری، رئیس مجلس نمایندگان لبنان، مسئولیت بزرگ تاریخی برای نجات لبنان برعهده دارد و شایسته آن است که این فرصت مهم را از دست ندهد و لبنان را از تنگنای بحران و فاجعه نجات دهد.
برگرفته از روزنامه الشرقالاوسط