هدف اصلی و اولیه جنگ لبنان حمایت از غزه و تقویت موضع نظامی و مذاکره برای برقراری آتشبس در نوار غزه بود، اما حزبالله به هیچ شکل به این هدف دست نیافت؛ بهویژه اینکه گفتوگوها برای دستیابی به آتشبس در غزه بدون حضور حزبالله در جریان است. اکنون که دامنه جنگ گسترش یافته است، رهبران لبنان به هر شکل و با هر اقدامی میکوشند تا جنگ ویرانگری را متوقف کنند که حزبالله آن را به عمق لبنان کشانده است.
حملاتی که حزبالله علیه اسرائيل آغاز کرد با گذشت زمان به رویارویی مستقیم بدل شد. اسرائيل قصد دارد با استفاده از جنگ جاری در غزه و لبنان، به تهدید دشمنانش پایان دهد، در حالی که هدف جمهوری اسلامی از این جنگ تلاش برای تقویت موضع تهران در مذاکرات مربوط به تحولات منطقه و برداشتن موانع از سر راه پرونده هستهای است. حزبالله با ادامه جنگ و مقاومت نقش موثری در تقویت جایگاه جمهوری اسلامی و عبور آن از تنگنای چالشهای پیش رو ایفا میکند.
با این حال، هرچند ایالات متحده توانست اسرائیل را از حمله به تاسیسات هستهای و نفتی ایران باز دارد و یا وقوع چنین حملهای را به تعویق اندازد، اما اسرائیل بار دیگر اعلام کرد که اولویت اصلی و اساسیاش جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هستهای است، و مسئله نابودی حزبالله اولویت دوم تلآویو است. همچنین، اسرائیل تصریح کرد که حق حملهای دیگر علیه جمهوری اسلامی را برای خود محفوظ میدارد. افزون برآن، وزیر دفاع اسرائیل اعلام کرد که تلآویو به اهدافی که در جنگ با حزبالله ترسیم کرده بود دست یافته است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بنابراین، حمایت جمهوری اسلامی از نیروی مقاومت برای دفع تجاوز دشمن، قدرت مضاعفی برای ایران محسوب میشود و موقعیت آن را در مذاکرات تقویت میکند. اگرچه تنها گذاشتن مقاومت در میدان نبرد به طولانی شدن جنگ و افزایش خسارات جانی و مادی در لبنان میانجامد، اما این امر موضع رژیم جمهوری اسلامی را تقویت و برای آن فرصتی فراهم میکند تا، بهرغم چالشهای روزافزون، برای تولید سلاح هستهای گامهای بلندی بردارد و به هدفی که سالها انتظارش را میکشید برسد.
تردیدی نیست که جمهوری اسلامی بهدلیل تلاش برای پیشبرد برنامه هستهای در معرض تهدید قرار دارد، بنابراین، رژیم ایران به دنبال آن است تا از طریق گروه نیابتیاش یعنی حزبالله اسرائیل را تحت فشار قرار دهد و خواستههایش را بر آمریکا تحمیل کند یا برای طولانی کردن جنگ و استفاده از فرصت برای دستیابی به سلاح هستهای، حزبالله را در میدان نبرد با اسرائيل تنها رها کند. البته متوسل شدن به هریک از این دو گزینه ممکن است به نفع جمهوری اسلامی تمام شود و زمینه را برای تحقق اهدافش فراهم کند.
درنتیجه، اسرائیل که مصمم به حذف حضور حزبالله در جنوب رودخانه لیتانی، تحمیل شروطش بر منطقه و دریافت چراغ سبز از آمریکا برای هدف قرار دادن منافع جمهوری اسلامی است و میخواهد تمامی تحرکات در نزدیکی مرز با لبنان را زیر نظر داشته باشد، چه با زور و چه از طریق اجرایی کردن قطعنامههای سازمان ملل، به اهدافش برای پایان دادن به تهدید حزبالله دست خواهد یافت. در مقابل، جمهوری اسلامی نیز از مقاومت حزبالله در میدان نبرد، که به طولانی شدن جنگ و بحران منجر میشود، برای تولید سلاحهای هستهای مورد نظرش بهرهجویی میکند.
البته تنها طرفی که در این میان قربانی کشمکش جمهوری اسلامی و اسرائيل میشود سازمان حزبالله و مردم لبناناند. در سایه گسترش دامنه جنگ و افزایش حملات اسرائيل به لبنان، هر روز بر تعداد قربانیان جنگ افزوده میشود، روستاها و شهرهای لبنان ویران و زیرساختهای آن بهشکل فاجعهباری نابود میشوند. از آنجا که جنگ نیابتی جمهوری اسلامی با اسرائیل در خاک لبنان جریان دارد، بنابراین، بزرگترین قربانی و بازنده این جنگ مردم لبناناند که ناخواسته به میدان جنگی ویرانگر کشیده شدهاند. ادامه جنگ و گسترش دامنه آن در قلمرو لبنان به چنان خسارات هنگفتی منجر میشود که جبران آن فراتر از توانایی لبنان و ملت آن است. خطر دیگری که لبنان را تهدید میکند این است که تداوم جنگ لبنان را به سمت جنگ داخلی سوق دهد.
برگرفته از روزنامه النهارالعربی