مردم اسرائيل، مثل خیلی از کشورهای دیگر، به رجزخوانیهای نظامی رهبران کشورشان در آستانه انتخابات، عادت دارند. تا انتخابات اسرائیل کمتر از سه هفته باقی مانده است و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر، در این انتخابات برای حیات سیاسی خود میجنگد. اما آيا نتانیاهو حاضر است نظامیگریهای پیشاانتخاباتی را تا سر حد جنگ پیش ببرد؟ و حتی اگر او چنین چیزی نخواهد، آیا امکان دارد که درگیریهای روزافزون، منجر به جنگ با ایران شوند؟
جمهوری اسلامی ایران، از ابتدای بنیانگذاری قاطعترین مخالف اسرائیل بوده است و همواره از زبان رهبران و مسئولانش بر طبل نابودی این کشور کوبیده است. اما در چهل سال گذشته، تل آویو و تهران هرگز درگیری نظامی مستقیم نداشتهاند، چرا که عملگرایی و سیاست پیچیده منطقه، بر دشمنی بین این دو فائق آمده است. در جریان جنگ ایران و عراق، تلآویو حتی فعالانه به ایران کمک تسلیحاتی و مستشاری میکرد تا صدام حسین تضعیف شود. در سالهای اخیر نیز یک دلیل عمده محبوبیت نتانیاهو این بوده که با حملات متعدد به نوار غزه، موفق شده اسرائیل را از عملیات جنگی با کشورهای خارجی دور نگاه دارد. ایران تحت رهبری آیتالله خامنهای نیز علیرغم گندهگوییهای بسیار علیه اسرائیل، از توان نظامی بسیار بالای این کشور باخبر است و همیشه از رویارویی مستقیم با آن پرهیز کرده . مهمترین نماد این سیاست دوجانبه را در توافق نانوشته بین اسرائیل و حزبالله لبنان در پی جنگ سال ۲۰۰۶ میبینیم. نتانیاهو کمتر از سه سال پس از پایان آن جنگ به قدرت رسید و در سیزده سال گذشته، هر دو طرف از درگیری مستقیم پرهیز کردهاند. اسرائيل در آن جنگ بیش از ۱۲۰ کشته نظامی و ۴۴ کشته غیرنظامی و بیش از ۱۲۰۰ زخمی نظامی و نزدیک ۱۴۰۰ زخمی غیرنظامی داشت. در مقابل، حدود ۲۵۰ نیروی حزبالله کشته شدند، بهاضافه ۵۰ نفر از نیروهای امنیتی لبنان و حدود ۵۰ تن از نیروهای متحد حزبالله مانند شبهنظامیان جنبش «امل»، جبهه مردمی برای آزادی فلسطین-قیاده عامه، حزب کمونیست لبنان، و البته سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران. بیش از هزار شهروند غیرنظامی لبنانی نیز در جنگ ۳۳ روزه کشته شدند. نزدیکی نسبی تعداد تلفات، و پذیرش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل از جانب اسرائیل و عقبنشینی نیروهای این کشور از خاک لبنان، باعث شد که حزبالله و ایران از آن جنگ به عنوان شکست اسرائیلیها یاد کنند.
در چند سال گذشته اما ایران موفق شده است که حزبالله را به نیرویی قدرتمندتر از گذشته بدل کند و با استفاده از آن، شبکه گستردهای از نیروهای طرفدار خود در منطقه ایجاد کند. حزبالله اکنون هزاران جنگنده دارد و بیش از ۱۰۰ هزار راکت که به سوی اسرائیل نشانه گرفته شدهاند. واضح است که اسرائیل این وضعیت را خطری برای امنیت ملی خود میبیند، و به همین علت نیز در دو سال گذشته بیش از ۲۰۰ بار به نیروهای ایرانی و حامیانش در خاک سوریه حمله کرده است و در مراودات خود با روسیه، از آن کشور خواسته است که نگذارد ایران در نزدیکی مرز اسرائيل پایگاه بسازد. نظامیان اسرائیل، سنت محرمانه نگاه داشتن حملات خود را هم کنار گذاشتهاند و مستقیما برای قاسم سلیمانی رجز میخوانند و فیلم حملاتشان را در اینترنت منتشر میکنند. اما این حملات محدود به سوریه است و در چارچوب پیچیدگیهای جنگ داخلی آن کشور که تقریبا تمام کشورهای منطقه به نوعی در آن حضور دارند.
در هفتههای گذشته اما اسرائیل فراتر از این رفته است. این کشور ماه گذشته برای اولین بار در قریب به چهل سال، به خاک عراق حمله کرد. جزئیات این حملات هنوز معلوم نیست، اما شکی نیست که نیروهای شبهنظامی متحد ایران که بخش مهمی از نیروهای نظامی عراق را تشکیل میدهند، هدف قرار گرفتهاند. شیخ اکرم الکعبی، دبیر کل جنبش نجبای عراق، مدعی است که اسرائيلیها با گذرنامه آمریکایی وارد عراق میشوند و از فتوای آیتالله حائری برای لزوم خروج نیروهای آمریکایی از عراق دفاع کرده است.
در هفته گذشته ظرف دورهای ۱۸ ساعته شاهد بودیم که اسرائیل دو پیکارجوی متحد با ایران را در سوریه کشت، پهپادی نزدیک دفتر حزبالله در«ضاحیه» بیروت منفجر کرد و با حمله مجدد به خاک عراق، فرماندهای از متحدان ایران را در قائم کشت.
حملات اسرائیل بیهدف نیست و هدفش را هم بسیار روشن اعلام کرده است: «جلوگیری از سیاست ایران که تحت فرماندهی قاسم سلیمانی میخواهد مسیری برای انتقال سلاح از تهران تا مرز اسرائیل با سوریه و لبنان درست کند». نگاهی به زندگینامه بعضی از کشتهشدگان هفته گذشته، ماهیت حملات را نشان میدهد. در رسانههای لبنان خواندیم که حسن زبیب و یاسر ظاهر، هر دو بزرگ شده لبنان بودهاند، اما در ایران درس مهندسی هوانوردی خوانده بودند و سپس برای فعالیت در حزبالله به لبنان بازگشته بودند.
سیما شین، پژوهشگر«موسسه مطالعات امنیت ملی» در تل آویو که پیشتر رییس پژوهش دستگاه اطلاعاتی اسرائیل بوده است، به «نیویورک تایمز» گفت: «ایران دارد در منطقه چیزی میسازد. کار اکنون به جایی رسیده که اسرائیل باید رفتارش را عوض کند».
اسرائیلیها میگویند پهپادی که یکشنبه گذشته در ضاحیه منفجر شد، جلو توسعه سلاحهای نقطهزن اسرائیل را گرفته است. روز چهارشنبه، ارتش لبنان اعلام کرد که به دو پهپاد از سه پهپاد اسرائیلی که وارد حریم هوایی این کشور شدند شلیک کرده است. سعد حریری، نخستوزیر لبنان و وزیر دفاع آن کشور، علیه این حرکات اسرائیل هشدار دادهاند.
در مقابل، حزبالله لبنان و ایران نیز حملات لفظی علیه اسرائيل را شدت بخشیدهاند. حساب منتسب به قاسم سلیمانی در توییتر، این گفته او را نقل قول کرده است و به صورت پوستر به چند زبان منتشر کرده است: «قطعا این عملیاتهای دیوانهوار آخرین دست و پا زدنهای رژیم صهونیستی خواهد بود».
ارتش اسرائیل در صفحه توییتر انگلیسی خود مستقیما سلیمانی را خطاب قرار داده است و او را به سخره گرفته است. اسرائیلیها در آن توییت مدعی شدند که سلیمانی قصد فرستادن پهپادهای مرگبار از سوریه به اسرائیل را داشته است که اسرائیل از آن پیشگیری کرده . ارتش اسرائیل همچنین از هفته گذشته صفحه جدیدی را در توییتر به زبان فارسی افتتاح کرده است. به نظر میرسد که این نیرو غیر از عبری و انگلیسی، تنها به دو زبان دیگر (اسپانیایی و فرانسوی) صفحه دارد. این صفحه نه تنها به تبلیغات معمولی اسرائیلی پرداخته است، که «مسئولان پروژه سلاح نقطهزنی» برای حزبالله لبنان را با اسم و عکس معرفی کرده است که سه نفرشان ایرانی و از فرماندهان سپاه هستند: سرتیپ علی اصغر نوروزی، سرتیپ محمد حسینزاده حجازی، و سرتیپ دوم مجید نواب.
حسن نصرالله، رهبر حزبالله هم گفت: «مقاومت اسلامی چنین اعمالی را بیپاسخ نمیگذارد». سایر مقامات حزبالله نیز گفتند که اسرائیل را «غافلگیر» میکنند، اما معلوم نیست که واقعا قصد پاسخگویی داشته باشند، یا دقیقا چه اقدامی انجام خواهند داد. رسانههای نزدیک به سپاه، از جمله خبرگزاری تسنیم، این گفتههای رهبران حزبالله را برجسته کردهاند و به اخباری در پیوند با هشدار بودن مردم شمال اسرائیل اشاره کردهاند.
برخی از تحلیلگران این سوال را مطرح کردهاند که آیا امکان دارد پس از جنگهای ۱۹۸۲ و ۲۰۰۶ این بار شاهد جنگ سوم حزبالله و اسرائیل، همان جنگی که نصرالله و نتانیاهو عامدانه از آن اجتناب کردهاند، باشیم؟ سوال مهمتر و خطرناکتر اما این است: پس از چهل سال رجزخوانی نظامی و چندین سال درگیری غیرمستقیم، آیا امکان دارد که شاهد درگرفتن جنگ ایران و اسرائیل باشیم؟ چنین جنگی میتواند بزرگترین فاجعه تاریخ چند ده سال اخیر خاورمیانه باشد و وظیفه تمام کشورها و نیروهای سیاسی، باید پیشگیری از احتمال وقوع آن باشد.