اولین شرط موفقیت ترامپ در دوره دوم ریاستجمهوری، فراتر رفتن از حوزه تصمیمگیریهای شخصی و اولویت دادن به منافع بزرگ است. آنچه میتواند انتخاب سوزان وایلز بهعنوان رئیس کارکنان کاخ سفید را توجیه کند؛ کسی که کارزار انتخاباتی ترامپ را هدایت کرد و بنا به گزارشهای منابع مختلف، «میتواند بدونتردید به ترامپ نه بگوید». این موضوع در مورد ایلان ماسک هم صدق میکند. دونالد ترامپ در طول کارزارهای انتخاباتی خود بارها تاکید کرد: «ایلان و من همعقیدهایم»؛ اشارهای صریح به اینکه ماسک نهتنها یک سرمایهگذار بلکه متحدی است که میتواند در سیاستهای داخلی و خارجی دولت جدید، بهویژه احیای جایگاه آمریکا در رقابتهای اقتصادی، تاثیرگذار باشد.
بنابراین، هم وایلز و هم ماسک ممکن است ابزاری برای مهار شخصیت هیجانی [رفتارهای گاه غیرقابل پیشبینی] ترامپ و جلوگیری از فروپاشی تدریجی دولت او باشند، تا آنچه در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ اتفاق افتاد، تکرار نشود.
در کابینه ترامپ باید افرادی دارای وزنه شخصیتی و موفق مانند وایلز و ماسک حضور داشته باشند، هرچند این ممکن است برای شخصیت ماکیاولیوار ترامپ، به ویژه معیارهای او برای وفاداری، چالشبرانگیز باشد. با این حال، انتظار میرود که تیم جدید ترامپ همانگونه وفاداری را نشان دهند که مایک پمپئو، معمار پروندههای پیچیده، حتی تا آخرین روزهای اولین دوره ریاستجمهوری ترامپ و پس از آن، نشان داد. وظیفه وایلز نیز دقیقا این است که با حفظ ثبات و هماهنگی در مدیریت از طریق مهار غرور رئیسجمهوری، به او کمک کند تصمیمهای بهتری بگیرد.
ترامپ تا قبل از پایان ۱۰۰ روز اول دولتش به دستارودهای داخلی و خارجی بزرگ و فوری نیاز دارد. اکثریت جمهوریخواه در کنگره میتواند جلسات تایید صلاحیت وزرای پیشنهادی کابینه را تسریع کند و این به دولت امکان میدهد تیمهای کاری خود را بهسرعت تشکیل بدهد و در پروندههای مختلف بهطور موثر وارد عمل شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پروندههای خارجی برای ترامپ اولویت خواهند داشت. اگر دولت نتانیاهو تصمیم بگیرد به جنگ در مرزهای اسرائیل پایان دهد و عملیات نظامی را در چارچوب «دفاع از خود» و امنیت منطقه با مهار خطرات جمهوری اسلامی (از دیدگاه نتانیاهو) نگه دارد، مسائلی از جمله حذف حزبالله و حماس در کمتر از ۱۳ ماه، متقاعد کردن جمهوری اسلامی به بیهودگی گسترش دامنه تقابل در منطقه و اثبات توانایی اسرائیل در جنگهای طولانی را دستاوردهای مهمی برای اسرائيل تلقی خواهد کرد.
با این حال، اقدامهای پیشگیرانه نتانیاهو به برکناری یوآو گالانت، وزیر دفاع قدرتمندش، محدود نشد. نتانیاهو نهتنها قدرت مخالفانش در داخل و خارج از ائتلاف حاکم را سلب کرد، بلکه به سفارش ران درمر، وزیر امور راهبردی اسرائيل، بیدرنگ سفیر جدیدی به واشنگتن فرستاد تا کانال امنی برای ارتباط سیاسی با دولت جدید آمریکا ایجاد کند.
چالشهای حیاتی خاورمیانه بین امنیت اسرائیل از نظر آمریکا و وعده رئیسجمهوری منتخب مبنی بر افزایش شمار کشورهایی که به پیمان ابراهیم خواهند پیوست، تقسیم خواهد شد. به این ترتیب امنیت دائمی اسرائیل و ثبات منطقهای را همزمان تضمین میکند. با این حال شواهد نشان میدهد که این فرضیه تحققپذیر نیست و ترامپ باید از وعدههایش در انتخابات کوتاه بیاید و با وضعیت خاورمیانه و دنیای اسلام واقعبینانهتر مواجه شود؛ اینکه قاهره اکنون جایگاه محوری در جهان عرب را از دست داده، در حالی که ریاض با توجه به وزن منطقهای و بینالمللی آن، برای توسعه دیدگاههای مناسبتر که نیازمندیهای امنیتی منطقه را براورده میکند، گزینه بهتری است.
این امر در مورد مسائل مربوط به «روز بعد از جنگ» که نهتنها نوار غزه و جنوب لبنان، بلکه سراسر لبنان را دربر میگیرد هم صدق میکند. بنابراین مسعد بولوس، مشاور ویژه ترامپ در امور جهان عرب و دنیای اسلام، باید فضای لازم را برای بازخوانی وضعیت خاورمیانه و ایجاد مفهومی جدید بهمنظور تامین امنیت منطقهای مبتنی بر مهار موثر جمهوری اسلامی فراهم کند.
نخستین گام در این مسیر، احیای حاکمیت ملی لبنان و سپردن همه امور به دولت آن کشور است. گام بعدی، حمایت از طرحها و برنامههایی است که هدف از آنها بازگرداندن ثبات در سراسر منطقه بینالنهرین از طریق حذف کامل همه شبهنظامیان وفادار به جمهوری اسلامی باشد. گام سوم هم وادار کردن جمهوری اسلامی به عقبنشینی از منطقه و باقی ماندن در داخل مرزهایش است.
موارد یادشده خطوط کلی چشمانداز امنیت منطقهای را ترسیم میکند که یمن هم باید بخشی از آن باشد. این چشمانداز منطقهای در دوره دوم ریاستجمهوری ترامپ تحققپذیر است، مشروط به اینکه رئیسجمهوری منتخب ایالات متحده از چنین طرح منطقهای حمایت کند.
اگر ایالات متحده همچنان به نادیده گرفتن اولویتهای خاورمیانه از دید متحدان منطقهای خود ادامه دهد، نمیتواند در خاورمیانه موفق شود. علاوه بر آن، اسرائیل هم نمیتواند تنها در سایه ضمانتهای امنیتی خود یا آمریکا پیوندهای لازم را در منطقه ایجاد کند. خاورمیانه تا زمانی که مسئولیت امنیت و سیاستگذاری در سطح منطقهای را بهطور جدی نپذیرد، نخواهد توانست به ثبات دست یابد.
برگرفته از روزنامه النهار العربی