سال ۲۰۲۴ میلادی در حالی رو به پایان است که بیتردید، کشور ایران در راس محور بزرگترین رویدادهای پیشآمده در این سال قرار میگیرد.
سال ۲۰۲۴ سال چالشهای فراوان برای نظام جمهوری اسلامی ایران قلمداد میشود و با همین نگاه و بررسی تحولاتی که در ۱۲ ماه اخیر رخ دادند، به نظر میرسد که سال ۲۰۲۵ نیز متاثر از سالی که رو به پایان است، خواهد بود.
سوریه و لبنان، دو مکانی که جمهوری اسلامی توانسته بود هلال شیعی خود را از مشرق تا مغرب در آن بگستراند، به ناگاه فرو ریخت و میلیاردها دلار سرمایهگذاری برای تقویت و تجهیز شبهنظامیان وابسته به نظام و حضور نیروهای سپاه در منطقه فروپاشید، اما بیش از آنکه میزان منابع مالی ازدسترفته برای جمهوری اسلامی اهمیت داشته باشد، اعتبار این نظام بود که طی چند ماه بهکل از بین رفت.
میخواهم حوادث یک سال اخیر را مرور کنم تا شاید سرنخ یا دلیلی برای برهم خوردن نظمی که ایجاد کرده بودند، بیابم. آیا شروع حوادثی که منطقه را دگرگون کرد، با سقوط مشکوک هلیکوپتر ابراهیم رئیسی شروع شد، یا با ترور قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس، در عراق؟
قاسم سلیمانی، فرماندهی که مسئول چیدمان نظامیان وابسته به این حکومت و گروههای شبهنظامی همسو با آرمانهای جمهوری اسلامی و مغز متفکر عملیات ضداسرائیلی و حلقه رابط میدانها با بیت رهبر جمهوری اسلامی بود، در نزدیکی فرودگاه عراق به وسیله پهپادهای آمریکایی و به فرمان دونالد ترامپ ترور شد.
جانشین او، اسماعیل قاآنی، نه دانش نظامی او را داشت و نه کاریزمایش را و نه قدرت ارتباطگیری با فرماندهان شبهنظامیان همسو در کشورهای دیگر را. قاآنی که عربی نمیدانست و سالیان سال در بخش اقتصادی و مالی سپاه قدس فعالیت کرده بود، نه بخش نظامی و سیاستگذاری، در گام نخست، فرماندهان معتمد و وفاداران به قاسم سلیمانی را عزل یا بازنشسته کرد تا فرماندهان نزدیک به خود را روی کار بیاورد.
تحریمهای ایالات متحده آمریکا، ضعف در استفاده از فناوریهای مدرن و بهروزشده و ساده گرفتن توان اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل همگی میتوانند از دلایل شکستهای پیدرپی این حکومت در منطقه و از دست دادن متحدانش باشند.
در عین حال، ناخشنودی و نارضایتی شدید مردم ایران این حکومت را در چالش بزرگی گرفتار کرده و سرکوبها و حبسها و بازداشتها و اعدامها، در کنار تورم افسارگسیخته و موج بیدادکننده گرانیها، جمهوری اسلامی را از شکلگیری یک خیزش ملی بزرگ دیگر به هراس افکنده است.
هراسی که همچنان به قوت خود باقی است و حالا با وجود خدشهدار شدن اعتبارشان و مخدوش شدن سپرهای دفاعی که در منطقه ساخته بودند تا از طریق نیروهای مزدور به چانهزنی و تهدید ادامه دهند، همچنان ترجیح میدهند اوضاع داخلی را کنترل کنند، چون خطر اصلی برای نظامشان را مردم ایران میدانند.
نگاهی به مرگ مشکوک ابراهیم رئیسی به همراه حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه دولت او، که یک سانحه هوایی خوانده شد، این حکومت را همچنان به چالش میکشد.
عملیات «وعده صادق ۱»، که طی آن دهها موشک و پهپاد به اسرائیل شلیک شدند، در دوره دولت ابراهیم رئیسی اتفاق افتاد. دولتی که تندروترین دولت انقلاب اسلامی از زمان رجایی و میرحسین موسوی محسوب میشود. دولتی که نهتنها دست به کشتار و سرکوب گسترده مردم ایران زد، بلکه در عرصه سیاست خارجی نیز نظام جمهوری اسلامی را با چالشهای بیشتری بر سر برنامه هستهای این کشور و همچنین درگیری با غرب و اسرائیل روبرو کرد.
از جمله حمله هفتم اکتبر حماس به اسرائیل و حملات حوثیها به کشتیهای باری و تجاری در دریای سرخ و تهدیدهای حزبالله لبنان و موشکپرانیها به سمت شمال اسرائیل که باعث شدند اسرائیل در چند جبهه مشغول رویارویی با دستنشاندگان جمهوری اسلامی باشد.
شاید ابراهیم رئیسی از میان برداشته شد تا این امکان فراهم شود که با انتخاباتی زودهنگام، فردی روی کار بیاید که بتوان او را سیاستگذاری متفاوت نسبت به ابراهیم رئیسی، جا زد.
در این انتخابات که مسعود پزشکیان را برنده آن اعلام کردند، محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه پیشین در دولت روحانی، بیش از نامزد اصلی، در حال برگزاری کارزارهای انتخاباتی بود. ظریف را نشان میدادند تا روزهای مذاکرات هستهای و آمادگی جمهوری اسلامی برای از سرگیری گفتوگوها را به خاطر بیاورند.
اما زمانی که قدرت بزرگی مانند ایالات متحده آمریکا منافع متحد مهم و راهبردی خود، یعنی اسرائیل، را چنان در خطر ببیند که موجودیت و بقای این کشور تهدید شده باشد، هیچ انتخابات و تعیین و تبدیلی نمیتواند مانع از قاطعیت آمریکا برای دفاع از اسرائیل باشد.
اسماعیل هنیه در تهران و در شب مراسم تحلیف پزشکیان، شکار شد و پس از آن، فرماندهان سپاه پاسداران در لبنان و سوریه یکی پس از دیگری هدف حملات اسرائیل قرار گرفتند.
تونلهای زیرزمینی که قرار بود پناهگاههایی امن برای سران نیروهای مقاومت وابسته به جمهوری اسلامی باشند، با بمبهای سنگرشکن آمریکایی یکی پس از دیگری در هم کوبیده شدند.
«وعده صادق ۲» نظام نیز با واکنش خصمانهتر اسرائیل مواجه شد و مراکز نظامی حساس جمهوری اسلامی هدف حمله قرار گرفت؛ چنانچه بنا بر اعلام خبرگزاری رویترز، سیستم رادارهای دفاعی جمهوری اسلامی در این حملات از بین رفتند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اسرائیل بدون تایید و پشتیبانی ایالات متحده آمریکا چنین عملیاتی انجام نمیداد. به زبان سادهتر، آمریکا و متحدان اصلی این کشور به این نتیجه رسیدند که زمان حذف گروههای نیابتی جمهوری اسلامی ایران، به دلیل آسیبی که به منافع اسرائیل و غرب وارد میکنند، فرا رسیده است.
همکاریهای جمهوری اسلامی با روسیه در جبهه جنگ با اوکراین و شکسته شدن حریم «آسیبناپذیری اسرائیل» از سوی حماس، حزبالله و پس از آن حملات موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی، غیرقابلگذشت و چشمپوشی بود.
از دست دادن سوریه در پس همان تحولاتی است که در لبنان اتفاق افتاد و مقاومت نیروهای جمهوری اسلامی در دمشق میتوانست واکنش اسرائیل و تلفات بسیار برای نظام را در پی داشته باشد؛ هر چند هنوز برای دانستن توافقهای پشت پرده میان اسد و اسرائیل و غرب زود است.
حملات سنگین و هدفمند اسرائیل به شبه نظامیان حوثی در یمن نیز آغاز شده است و با توجه به اظهارات نخست وزیر اسرائیل تا پایان کار این گروه نیز ادامه پیدا خواهد کرد.
مضیقههای مالی شدید جمهوری اسلامی دیگر امکان پرداختهای سنگین در سوریه و لبنان را به آنها نمیداد و از سوی دیگر، درگیری بیشتر در هفتههای پایانی سال ۲۰۲۴ و بازگشت ترامپ به کاخ سفید آنها را در موضعی ضعیفتر و آسیبپذیرتر قرار میداد.
چنین بود که راهبرد نظام در عرض چند هفته تغییر کرد و اعلام شد که هرگز گروههای شبهنظامی نداشتهاند و حوثیها نیز به صورت مستقل و خودجوش اقدام میکنند؛ عقبنشینی که از نگاه مسئولان نظام، به آنها امکان میدهد برای رویارویی با ترامپ آماده شوند.
آنها خوب میدانند که اگر با دولت ترامپ سر جنگ داشته باشند، با وضعیت نابسامان داخلی و نارضایتیهای شدید مردم، حکومتشان از درون فرو خواهد پاشید.
برگزاری برنامههای ویژه شب یلدا در شبکههای مختلف صداوسیمای جمهوری اسلامی یا فرستادن پیام تبریک مشترک محمدجواد ظریف و همسرش به مناسبت کریسمس به زبان انگلیسی بخشی از همین تلاشها برای راضی کردن افکار عمومی و موجه نشان دادن خود به مخاطبان غربی است.
با این اوضاع و احوال است که میتوان گفت سال ۲۰۲۵ میلادی نیز سالی پرافتوخیز برای نظام جمهوری اسلامی و به تاسی از آن، برای ملت ایران، خواهد بود.
آنچه را در ذهن و فکر شما میگذرد، من بر زبان میآورم: آیا این نظام در آینده نزدیک تغییر خواهد کرد؟
پاسخ این پرسش را هیچکس بهدرستی نمیداند، اما منطقی است که بگوییم ایران سوریه، لبنان یا عراق نیست که تغییراتش به آن سبکوسیاق انجامپذیر باشد. با این حال، چنانچه این تحولات با حضور فردی که رهبری ملت ایران را عهدهدار شود و در بستر پشتیبانی و فرمانبرداری نیروهای مسلح از او، صورت بگیرد، به شکلی مسالمتآمیز و موردنظر اتفاق خواهد افتاد.