طبق معمول، پایان هر دوره به معنای آغاز دوره جدیدی است. سرنگونی رژیم اسد در سوریه هم از این امر مستثنا نیست و شروع مرحله جدیدی در تاریخ منطقه است که موازنههای سیاسی و ژئوپلیتیکی را به دور از نفوذ جمهوری اسلامی شکل میدهد.
شکی نیست که سرنگونی بشار اسد با سرنگونی زینالعابدین بن علی در تونس، حسنی مبارک در مصر، معمر قذافی در لیبی و عمر البشیر در سودان یکسان نیست. سرنگونی بشار اسد به معنای فروپاشی پروژهای ویرانگر مبتنی بر فرقهگرایی و گسترش سلطه نظامی جمهوری اسلامی بر منطقه است. به عبارت دیگر، سقوط اسد به معنای فروپاشی حلقه مهمی در محور «هلال شیعی» است که به راهبرد منطقهای جمهوری اسلامی و ستون فقرات نیروهای موسوم به «محور مقاومت»ضربه سختی وارد و یکی از مهمترین بازوهای جمهوری اسلامی را که منطقه را بهشدت دستخوش جنگ و بحران کرده بود، قطع کرد.
علیاکبر ولایتی، مشاور ارشد رهبر جمهوری اسلامی، سوریه را «حلقه طلایی زنجیره مقاومت در منطقه» توصیف کرده بود. برای همین است که سقوط رژیم دمشق، جمهوری اسلامی را در برابر چالش بزرگی قرار داد، زیرا یکسوم جغرافیای این محور را که پیوسته به آن افتخار میکرد، از دست داد و مرکز ثقل این محو به سمت شرق، یعنی عراق و یمن منتقل شد.
سرنگونی بشار اسد به معنای فروپاشی خط اول دفاع از رژیم جمهوری اسلامی، منافع و برنامه هستهای آن است. با سقوط اسد، جمهوری اسلامی بخش بزرگی از قابلیتهای بازدارندگی امنیتی فرامرزیاش را از دست میدهد و بساط نفوذش نهتنها در سوریه، بلکه در سراسر منطقه برچیده میشود. علاوه بر آن، این تحول به معنای انزوای جمهوری اسلامی از بزرگترین گروه نیابتی آن در منطقه، یعنی حزبالله لبنان است و تهران را تا مرزهای عراق به عقبنشینی وامیدارد.
با سقوط رژیم اسد، جمهوری اسلامی آن حوزه نفوذ ژئوپلیتیکی را که از افغانستان تا لبنان امتداد داشت و رهبران رژیم همواره به وسعت آن میبالیدند، از دست داد و دستش را از عرصه رقابتهای ژئوپلیتیکی که سوریه برای قدرتهای مهم منطقه، از جمله ترکیه فراهم کرده است، کوتاه کرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
سرنگونی بشار اسد به معنای فروپاشی شبکه نفوذ سپاه پاسداران در سوریه، پایان طرح تغییر سامانمند بافت جمعتی آن کشور با هدف توسعه فرقهگرایی و بهرهجویی از امکانات و داشتههای سوریه برای براورده کردن اهداف منطقهای رژیم ایران است. افزون بر اینکه با سقوط اسد، نقش سوریه بهعنوان گذرگاهی برای انتقال تسلیحات به جنگجویان حزبالله لبنان و قاچاق مواد مخدر در منطقه پایان یافت.
سقوط رژیم بشار اسد به معنای کوتاه شدن دست جمهوری اسلامی از سواحل دریای مدیترانه و از دست دادن مسئله فلسطین برای رژیمی است که همواره از آرمان فلسطین بهعنوان ابزاری برای توسعهطلبی و گسترش نفوذ در منطقه استفاده کرده است. پایان یافتن حضور نظامی جمهوری اسلامی در جنوب سوریه و در نزدیکی مرز فلسطین اشغالی به این معنا است که جمهوری اسلامی یکی از مهمترین عوامل نفوذ در منازعه فلسطین و اسرائيل را از دست میدهد.
سرنگونی بشار اسد به این معنی است که مردم لبنان امروز به ثبات و آینده کشورشان امید بیشتری دارند، زیرا این پس جمهوری اسلامی نمیتواند هیچ گونه سلاح و مهمات را از طریق سوریه به حزبالله برساند. سقوط اسد همچنین به این معنا است که اردن و کشورهای حوزه خلیج فارس از شر مواد مخدر و قرصهای کاپتاگون که افراد وابسته به جمهوری اسلامی و رژيم اسد آنها را تولید میکردند، نجات یافتهاند، زیرا تولید و قاچاق مواد مخدر در خاک سوریه پایان یافته است.
سقوط رژیم بعث سوریه پس از ۵۳ سال حکومت اسد پدر و پسر، تنها به معنای سرنگونی یک رژیم استبدادی یا تغییر یک حکومت نیست، بلکه فروپاشی یک طرح منطقهای است که جمهوری اسلامی سالها از آن حمایت نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کرد و ثبات، امنیت و آینده چندین کشور را به خطر انداخت تا حضورش را بهعنوان یک قدرت منطقهای تثبیت کند.
سرنگونی رژیم بشار اسد به معنای هموار شدن مسیر بازسازی سوریه بر اساس ارزشهای فراگیر ملی و خروج از تنگنای فرقهگراییهای جمهوری اسلامی و رژیم دمشق و رهایی مردم سوریه از سلطه جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی که سالها از رژیم بیدادگر اسد حمایت کرد، دیگر جایی در سوریه ندارد و بساط نفوذ آن از این کشور برای همیشه برچیده خواهد شد.
بهطور فشرده میتوان گفت سرنگونی رژیم اسد زلزله ژئوپلیتیکی بزرگی بود که به فروپاشی پروژه ویرانگر فرقهگرایی جمهوری اسلامی منجر شد و به رژیم ایران که مبالغ هنگفتی را برای حمایت سیاسی، مالی و نظامی رژیم اسد هزینه کرده بود، ضربه سختی وارد کرد.
پس از شکست فاحش حزبالله لبنان و کشته رهبران آن، رژیم جمهوری اسلامی بزرگترین بازنده سقوط بشار اسد در سوریه است. اکنون در حالی که منطقه به سمت شکلگیری ائتلافهای جدیدی در حرکت است، جمهوری اسلامی که نفوذ آن به فرسایش رفته است، خود را برای عبور از چالشهای پیش رو و سازگاری با تحولات آینده بهشدت ناتوان میبیند.
برگرفته از روزنامه ایلاف