ویتکاف و هراس از آینده مصر

بحران غزه می‌تواند زمینه را برای پیشبرد مذاکراتی گسترده‌تر و دستیابی به صلحی پایدار در سراسر منطقه فراهم کند

استیو ویتکاف، نماینده ویژه رئیس‌جمهوری آمریکا در امور خاورمیانه. عکس از  AFP via Getty Images

استیو ویتکاف، نماینده ویژه دونالد ترامپ در امور خاورمیانه، ماموریتی دشوار را درمورد بحران غزه برعهده گرفته است که پیش از او نمایندگان جو بایدن و دیپلمات‌های اروپایی در تحقق آن ناکام ماندند. حل‌وفصل این بحران اکنون تقریبا ناممکن به نظر می‌رسد، زیرا تا زمانی که تمامی گروگان‌های باقی‌مانده آزاد نشوند و حماس از غزه خارج نشود اسرائیل عملیات نظامی‌اش را متوقف نخواهد کرد، و حماس نیز خروج از غزه را نمی‌پذیرد.

ویتکاف در مصاحبه‌ای مطبوعاتی نگرانی‌هایش از پیامدهای این بحران را بیان کرد. او از این امر بیم دارد که بحران غزه امنیت و ثبات منطقه را تهدید کند، مصر را در معرض خطر قرار دهد و موجب نارضایتی و اعتراض جوانان در عربستان سعودی شود.

من در این زمینه با او هم‌نظر هستم که جنگ‌ها و هرج‌ومرج‌های منطقه‌ای به زیان همه کشورها است و حمایت از صلح به نفع همگان است، اما درمورد تاثیر بحران غزه دیدگاه متفاوتی دارم. این بحران نه باعث اعتراضات خیابانی گسترده خواهد شد و نه امنیت و ثبات مصر یا کشورهای دیگر منطقه را متزلزل خواهد کرد. چالش سیاسی میان مصر و اسرائیل زمانی ممکن است پدید آید که واشینگتن یا تل‌آویو درصدد اخراج دو میلیون فلسطینی از غزه به مصر برآیند. اما حتی در این صورت، موج پناهجویان فلسطینی به‌تنهایی تهدیدی برای ثبات مصر نخواهد بود، زیرا این کشور درحال‌حاضر میزبان شمار زیادی از پناهجویان از کشورهای جنگ‌زده‌ مانند سودان و سوریه است و همچنان ثباتش را حفظ کرده است.

چالشی که ممکن است از این مهاجرت اجباری ناشی شود نه بحران داخلی در مصر، که تنش دیپلماتیک میان این کشور و اسرائیل خواهد بود، که ممکن است به چهل سال صلح میان دو طرف آسیب برساند. اما اگر ترامپ واقعا از ایده کوچ اجباری فلسطینیان صرف‌نظر کرده باشد، ویتکاف این فرصت را دارد که با همکاری مصر، قطر و سایر بازیگران منطقه‌ای راه‌حلی برای این بحران بیابد.

این در حالی است که بسیاری از بازیگران منطقه‌ای می‌کوشند از این بحران برای تامین منافعشان بهره‌برداری کنند. نتانیاهو می‌خواهد از پاسخگویی درمورد کوتاهی در برابر حماس طفره رود و حامیان حماس نیز در تلاش‌اند این گروه را از فروپاشی نجات دهند. اما ادعاهایی مانند احتمال فروپاشی مصر، بروز ناآرامی در کشورهای حوزه خلیج‌فارس، تشدید تنش و درگیری در منطقه و به خطر افتادن منافع واشینگتن، بیشتر شبیه تبلیغات شرکت‌های بیمه است که با ترس از آینده‌ای مبهم مشتریان را به خرید خدماتشان ترغیب می‌کنند.

تاریخ پنجاه‌ساله اخیر منطقه نشان می‌دهد که مسئله فلسطین هرگز عامل اصلی فروپاشی هیچ حکومتی نبوده است و در مواردی برخی حکومت‌ها از آن برای سرپوش گذاشتن بر ناکامی‌های داخلی‌شان بهره برده‌اند. برای مثال، سقوط بشار اسد بیش از آنکه به مسئله فلسطین مرتبط باشد نتیجه فشارهای آمریکا و روابطش با جمهوری اسلامی بود.

واقعیت این است که مردم غزه طی دو دهه گذشته قربانی رقابت‌های منطقه‌ای و جهانی بوده‌اند. جمهوری اسلامی از حماس به‌مثابه ابزاری برای اعمال فشار بر اسرائیل و آمریکا استفاده می‌کند. نتانیاهو نیز از سال ۲۰۰۱ تا کنون، حماس را بهانه‌ای برای جلوگیری از اجرای مفاد پیمان اسلو و توقف راه‌حل دوکشوری قرار داده است. در حال حاضر نیز جنگ غزه را برای بقای دولت خود ادامه می‌دهد.

در این جنگ ویرانگر، بیش از پنجاه هزار نفر که اغلبشان غیرنظامی بودند جانشان را از دست دادند. اما برخلاف پیش‌بینی‌ها، هیچ‌یک از کشورهای عربی شاهد اعتراضات گسترده مردمی یا ناآرامی‌های سیاسی نبودند.

آنچه واقعا جوامع منطقه را بیش از هر چیز تحت تاثیر قرار می‌دهد، مسائل اقتصادی و معیشتی است؛ موضوعاتی همچون تورم، اشتغال و قیمت مواد غذایی که اگر بحرانی شوند ممکن است به بی‌ثباتی اجتماعی منجر شوند. اما از لحاظ موضع‌گیری سیاسی، تمامی کشورهای عربی در جنگ غزه علیه اسرائیل موضع گرفته‌اند.

شکی نیست که جوانان عربستان سعودی، مانند نسل جدید دیگر کشورهای منطقه، از ویرانی، آوارگی و بحران انسانی در غزه ناراضی‌اند. اما این منطقه از دیرباز شاهد تراژدی‌های پی‌درپی بوده است و پیش از اینکه یک فاجعه پایان یابد، مصیبت دیگری آغاز شده است، در حالی که توجه مردم منطقه به دغدغه‌های روزمره زندگی متمرکز است.

ویتکاف در تلاش برای پایان دادن به جنگ در مسیری درست گام برمی‌دارد، اما بحران غزه تنها بخشی از معادله است. این بحران می‌تواند زمینه را برای پیشبرد مذاکراتی گسترده‌تر و دستیابی به صلحی پایدار در سراسر منطقه فراهم کند.

بحران‌های متعددی که خاورمیانه با آن‌ها دست‌به‌گریبان است می‌توانند امکان‌های مناسبی را برای اقدام‌های سیاسی فراهم کنند. در حال حاضر، لبنان با حزب‌الله ضعیف، فلسطین بدون قدرت و در سیطره گروه‌های مسلح، سوریه بدون بشار اسد و جمهوری اسلامی با نفوذی رو به افول مواجه است. بنابراین، در چنین شرایطی منطقه ممکن است به سمت ثباتی پایدار گام بردارد، مشروط بر آنکه از این فرصت به‌درستی استفاده شود.

برگرفته از روزنامه الشرق‌الاوسط

دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع ایندیپندنت فارسی را منعکس نمی کند.

بیشتر از دیدگاه