در مطالعات جنگ و منازعات بینالمللی، مقوله جالبی وجود دارد: دلایلی که باعث جنگ میشوند و علتهایی که سبب تداوم جنگ میشوند لزوماً یکسان نیستند. وجود شکلی از عقده و نارضایتی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی میتواند انگیزهای برای جنگیدن باشد؛ تداوم و به درزا کشیده شدن هر منازعهای اما مستقیماً بستگی دارد به حجم محرکهای اقتصادی و حرص نخبگان دخیل در جنگ برای ثروت اندوزی و دستیابی انحصاری به منابعی که بتواند دخل و خرج جنگ را تضمین کند.
منازعه کنونی در افغانستان از قاعده بالا مستثنا نیست. جنگ گروه طالبان در برابر دولت افغانستان به همان اندازه که ماهیت ایدئولوژیک و سیاسی دارد، به همان اندازه بستگی به محرکها و درآمدهای اقتصادی دارد که در بیشتر از ۱۵ سال گذشته باعث شده است رهبری طالبان و فرماندهان جنگیشان تن به صلح و گفتوگو ندهند و در تداوم جنگ منفعت اقتصادیشان را جستجو کنند. در تازهترین مورد، دستیاران یک نماینده کنگره آمریکا به رسانهها گفتهاند همزمان با آغاز گفتوگوهای صلح آمریکا با طالبان در میانههای سال گذشته میلادی، وزارت دفاع این کشور قصد داشت تا هزینههای سفر هیأت طالبان به قطر را بپردازد. بر اساس گزارش رسانهها، پنتاگون این درخواست را بر اساس تقاضای ژنرال نیکلسون فرمانده آن وقت نیروهای آمریکایی مطرح کرده بود. ژنرال نیکلسون نقش اصلی در برقراری آتشبس سه روزه در جریان عید فطر سال گذشته میان گروه طالبان و دولت افغانستان داشت. شایعاتی در آن زمان وجود داشت که طالبان در عوض یک معامله اقتصادی با ژنرال نیکلسون با طرح آتشبس موافقت کردهاند.
این خبر برای ناظرانی که با ابعاد پیچیده منازعه افغانستان آشنا هستند، خبر عجیبی نیست، اما تأییدی است بر این که طالبان بر خلاف ادعایشان نه پارسیان و پاکان هستند و نه مجاهدین فی سبیل الله. اقتصاد جنگی طالبان متکی به قاچاق مواد مخدر، انحصار و فروش غیرقانونی منابع طبیعی، باجگیری از تجارتهای محلی، جمعآوری غیرقانونی عواید ملی افغانستان در مناطق تحت نفوذ این گروه، آدم ربایی و پولهای سیاه دستگاههای اطلاعاتی منطقه است. در هفده سال گذشته نیز طالبان به گونه غیر مستقیم از پیمانکارهای ارتش آمریکا در افغانستان و نهادهای کمک رسان بین المللی باج گرفتهاند. راهزنی در شاهراههای افغانستان بخشی از استراتژی اقتصادی این گروه است. طالبان صدها راننده کامیون محمولههای اموال و ضروریات مورد نیاز نیروهای بینالمللی را در سراسر افغانستان کشتهاند و سپس شرکتهای بازرگانی دخیل در انتقالات را مجبور کردهاند تا بخشی از عوایدشان را به این گروه بپردازند. هیچ پروژه عمرانی و ساختمانی در مناطقی که مورد تهدید حملات تروریستی طالبان بوده است، بدون پرداخت به طالبان به پایان نرسیده است. قصه کشت خشخاش، تولید تریاک و تولید هروئین توسط طالبان و درآمد چند صد ملیون دلاری آنها از این تجارت به جای خود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اینها بخشی از منفعت اقتصادی طالبان در ادامه جنگ است. طالبان برای تأمین هزینههای جنگ و ادامه آن از استفاده از هیچ امکان اقتصادی دریغ نکردهاند. تردیدی وجود ندارد که از دلار نظامیان آمریکایی نیز در عوض مشارکت در گفتوگوهای صلح در قطر نیز رو نگردانده اند و نخواهند گرداند. دولت ترامپ نیز بیمیل نیست که بهای توافق صلح با طالبان را با پرداخت پنهانی چند چمدان دلار و مشوقهای اقتصادی اعلام شده به طالبان بپردازد. در تاریخ معاصر افغانستان نمونههای "جهاد" خریدن کم نیست. از جهاد در برابر بریتانیا تا جهاد در برابر شوروی و حالا هم جهاد در برابر آمریکا، اکثریت رهبران "جهاد فی سبیل الله" در فردای هر جهادی مردان ثروتمندی بودهاند، به تخت و تاج رسیدهاند و کاخهایشان را بر استخوانهای مردگان "جهاد" بنا کرده اند.
طالبان نیز "مجاهدین فی سبیل الله" هستند. مگر هر روز دهها بار در نمازهای شان رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً و … نمیخوانند. مگر فیضی و خیری پر برکتتر از دلار در این دنیا وجود دارد؟