همهگیری کووید-۱۹ در عرض تنها چند هفته، آسیبپذیری مشترک ما به مثابه جامعه را برملا کرده است. دست به اقداماتی چشمگیر زدهایم تا جلو موج بلند بیماری و مرگ را بگیریم، اما در حالی که به سرعت برای نجات جان خود تلاش میکنیم، انگار فوریتی برای تغییر سرنوشت آنهایی که درون زندانهای آمریکا گیر افتادهاند، نداریم. ما با بیعملی در این زمینه، عملا به این تصمیم رسیدهایم که مرگ، نتیجهای قابل قبول است. انگار که جان آنها ارزش حفاظت ندارد.
تا حالا دیگر تقریبا همه میدانند که آمریکا بالاترین نرخ زندانی جهان را دارد. زندانهای ما پر است از فقرایی که معمولا هم از رنگینپوستان هستند. خیلی از ما در ضمن میدانیم که زندانهایمان برای افرادی مورد استفاده قرار میگیرند که از بیماری روانی رنج میبرند. ما هنوز به پاسخی انسانی به این واقعیت نرسیدهایم.
کووید-۱۹ اکنون دارد به خطری تبدیل میشود که غیرانسانی بودن نظام ما را به سطحی جدید و حتی هراسناکتر میرساند: میدانیم که ویروس در گروههای بسته با سرعت و تاثیری ترسناک پخش میشود. در محیط زندان، شمار بسیاری جان خواهند سپرد. عملا داریم حکم زندانشان را به حکم اعدام بدل میکنیم.
این مشکل راهحلی دارد، اما این راهحل نیازمند نگرشی تازه است. در زمانهای عادی، تصمیمگیرندگان نظام حقوقی جنایی فرض میگیرند که مطمئنترین شیوه کاهش خطر برای افراد (یا خطرات احتمالی آنها برای جامعه) نگاه داشتنشان در زندان است. اما در مواجهه با کووید۱۹، باید اینرا بپذیریم که خطر مرگ افراد پشت دیوارهای زندان، از خطرات احتمالی آزادیشان بیشتر شده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
روند تلاش برای تخمین «خطر احتمالی» یک فرد برای جامعه، همیشه توهمی باورپذیر بوده است. حتی پیشرفتهترین ابزارهای تخمین احتمال خطر نیز بر بنیان جمعآوری دادهها و استفاده از سیستمی عمل میکنند که پر از تعصبات نهادین است و هیچ یک از این ابزارها نتوانسته رفتار آینده افراد را دقیق پیشبینی کند. ما هرگز قادر نخواهیم بود واقعا مسیر حرکت انسانهایی که اراده آزاد دارند، پیشبینی کنیم، اما قادریم به طور دقیق و مشخص، مسیر کووید-۱۹ درون زندانهای آمریکا را پیشبینی کنیم.
این واقعیت جدید و هراسآور، باعث شده است که مقامات در نواحی قضایی سراسر کشور به آزادی برخی از زندانیان (بهویژه آنهایی که با اتهامات پیشامحاکمه و یا در سطح پایین و غیرخشونتآمیز در زندان هستند) اقدام کنند. مقاماتی که این تصمیمات را گرفتهاند، ظاهرا متوجهند که فاصلهگیری اجتماعی در مکانهای بسته ناممکن است و شرایط غیربهداشتی و فقدان امکانات بهداشتی، باعث میشود جان آدمها در معرض خطر جدی قرار گیرد.
تا کنون اکثریت عظیم آزادشدگان کسانی هستند که به باور بسیاری، اصلا از اول نباید زندانی میشدند. آزادی آنها قدم مثبتی است، اما به هیچ وجه کافی نیست. این ویروس بدون حرکتی جدی، حتی سریعتر پخش خواهد شد (بین زندانیان و کارکنان زندان) و بدینسان به بقیه جمعیت هم سرایت میکند.
برای افزایش جدی تراکم جمعیت، حفاظت از آسیبپذیرترینها و کاهش گسترش کووید۱۹، باید بلافاصله گروه وسیعتری از زندانیان را آزاد کنیم: سالمندان (که نرخ ارتکاب مجدد جرایمشان به طرز چشمگیری پایین است)، افرادی که چند ماه با آزادی فاصله دارند، افرادی که اتهاماتشان در سطح پایین است، یا در سطح بالا است اما به خاطر اعمال خشونتبار نبوده است، افرادی که وضعیت بهداشتیشان باعث میشود به طور خاص مورد تهدید از سوی کووید-۱۹ باشند، و جرمشان (چه ثابت شده باشد چه نه) شامل آسیب فیزیکی به فرد دیگر نباشد، و کسانی که به دلایل نقض فنی شرایط آزادی موقت، در زندان هستند.
مدافعان حقوق زندانیان، کارشناسان سیاستگذاری و حتی پزشکهای زندان، در سراسر کشور موافقند که آزادی چنین افرادی امن است، و در واقع برای اجتناب از مرگ گسترده، ضروری است. در واقع، آزادی افراد از محیطهای بسته باعث میشود وارد محیطی شوند که در آن فاصلهگذاری اجتماعی ممکن است (چه در خانه چه در اقامتگاههای اضطراری) و اینگونه، هم آنها و هم کل جامعه از شیوع بیشتر کووید-۱۹ محفاظت میشود.
معلوم نیست چرا مقامات ارشد سراسر کشور متوجه فوریت این موضوع نشدهاند. چرا مردد هستند؟ آیا رهبران ما باور دارند هر کس متهم به جرمی شد و یا مقصر شناخته شد، مستقل از ماهیت آن جرم، حتما هنوز آدم خطرناکی است؟ آیا زندگی زندانیان برایشان اینقدر بیارزش است که ترجیح میدهند شاهد مرگشان باشند، اما با احتمال جرم در آينده، خطر نکنند؟ آیا متوجهند که شیوع ویروس در یکی از این زندانها چه نتیجهای خواهد داشت؟
اگر فرمانداران، کلانترها، دادستانها و رئیس جمهوری میخواهند جان بیشترین افراد ممکن را نجات دهند، باید حاضر به بازبینی در این دیدگاه باشد که «زندانی بودن» را وضعیتی تعریفشده و پذیرفته شده میداند. خطر ابتلا به ویروس کووید-۱۹ برای افراد در زندان، نسبت به بیرون زندان بسیار بیشتر است، و ابتلا به این ویروس برای زندانیان، به احتمال زیادتری میتواند مترادف با مجازات مرگ باشد.
اینکه فرض را به جای زندانی بودن بر آزادی بگذاریم، شاید افراطی به نظر برسد. اما واقعیت این است که این محاسبات مدتها است درست انجام نشدهاند. اکثریت عظیم این جرایم (حتی آنها که نام خشونتبار و جرم جدی بر خود دارند) باعث آسیب دیدن هیچ کس نشدهاند. جرایم مربوط به املاک، مواد مخدر، نقض شرایط آزادی موقت و تقریبا تمامی جرایم خرد، اتهاماتی هستند که بنا به تعریف آنها، جان کسی را به خطر نمیاندازند.
اگر رهبران ما در میان همهگیری کووید-۱۹ نتوانند مسیر را اصلاح کنند، پیام روشنی فرستادهاند مبنی بر این که حاضرند شاهد مرگ افرادی بیشمار برای این نوع اتهامات (و دامن زدن به شدت شیوع در سراسر کشور) باشند، مادام که عموم مردم از احتمال مخاطره خیالی ارتکاب جرم در آينده، در امان بماند.
پروفسور دیوید میلز استاد اجرای قانون و مدرس ارشد دانشکده حقوق استانفورد است. او بنیانگذار و اولین مدیر «برنامه کارگاه دانشکده حقوق استانفورد» است.
امیلی گالوین-آلمانزا در دو ایالت کالیفرنیا و نیویورک وکیل تسخیری بوده است و اکنون در سمت مدیر اجرایی سازمان «شرکای راه عدالت» برای افزایش دسترسی به عدالت برای جوامع کمدرآمد تلاش میکند.
© The Independent