هوشنگ گلشیری، پس از سفری که در دهه دوم انقلاب به همت و دعوت اهالی ادب و قلم در تبعیدِ اروپا به چند کشور غربی انجام داد، “داستانهای مهاجرت” را “چُسناله”های آنان خواند و در مقالهای با عنوان “ادبیات مهاجرت راه به جایی نمیبرد”، جوانمرگ شدن این ژانر را که در آن سالها هنوز در حال شکلگیری بود، پیشگویی کرد.
به تازگی مجموعهای پر حجم با عنوان «روایتی از ادبیات فارسی در تبعید (۱۳۵۷ـ۱۳۹۲)» به چاپ رسیده که نشان میدهد، نبض این پدیده فرهنگی همچنان میتپد و نویسنده توانای ایران در پیشبینی نخوتآلود خود کم بیراه نرفته بوده است: ملیحه تیرهگل، پژوهشگر پرکار ساکن هوستون آمریکا در ۱۴ جلد، منحنی حضور ۳۵ ساله این تولیدات فرهنگی در برونمرز را رسم کرده و در نشر آفتاب نروژ به چاپ رسانده است.
مکاننگاری لحظهی بیداری
هر چند آغاز تحقیق، موافق عنوان مجموعه به سال ۱۳۵۷ برمیگردد، ولی پژوهشگر ترجیح میدهد زمان حرکت خود را به ۱۵۰ سال پیش از انقلاب مشروطه، به لحظهای پیوند بزند که „ایرانی یکباره از خوابی گران پرید” و متوجه شد که از غافله تمدن عقب مانده است. از اینرو، ابتدا در جلد اول به کند و کاو در „ذهنیت تبار ایرانی” پس از این بیداری ناگهانی میپردازد و سپس دیدگاههای روشنفکران دوران انقلاب مشروطه، رضا شاه و پسر او محمد رضا شاه پهلوی را در متن رویدادهای سیاسی وقت برجسته میکند. این جلد ۴۵۰ صفحهای با عنوان «کیستی ما»، دو فصل و ۶ بخش را دربرمیگیرد که در آنها، همراه با بررسی رویدادهای تاریخی و مرور چند و چونی جنبشهای سیاسیِ ملی و چپ علیه استبداد آن زمان، آثار و نظرات نمایندگان روشنفکری وقت نیز به تفصیل شرح داده میشود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
رویکرد در خدمت هدف
این روش کار، نه تنها در جلد اول، بلکه در کل ۱۴ کتاب مجموعه نیز پیاده شده است. به باور نویسنده، که بر اصول روشیابی جامعهشناسانی چون استون تیلور آمریکایی تکیه میکند، موازین این شیوه، به „رویکردهای پژوهش کیفی” نزدیک است. تیرهگل از این ساز و کار بهره میگیرد تا پیش از گرفتار آمدن در پیچ و خمهای تحقیق، سرراست به هدف تدوین مجموعه دست یابد؛ مقصدی که به گفتهی خودش عبارت باشد از: «رسیدگی به کیفیتهای ذهنی در نوشتار فارسی در تبعید». از اینرو میتوان گفت که چهاردهگانه «روایتی از ...»، کاوشی نقادانه در تولیدات فرهنگی خارج از کشور در رابطه با نظرگاهها، ارزشها و شرایط تاریخی ـ سیاسیای است که در شکلگیری آنها موثر واقع شدهاند. کوتاه: تیرهگل در این مجموعه کوشیده است نقش روح زمان در آینه آثار تولیدشده در برونمرز را بررسی کند.
راه پژوهشی پرسنگلاخ
ناگفته پیداست که روش و هدف یادشده، به راحتی شکل نگرفته و در ابتدای کار بر پژوهشگر اثر هم روشن نبوده است. تنها نکته واضح در آغاز، دشواری راه و امکان حتمی سکندریخوردن در فراز و فرود آن بوده است؛ امری که بسیاری از فرهنگورزان وقت که تیرهگل موضوع تحقیق خود را با آنان در میان گذاشته بود، یادآور شده و به او هشدار داده بودند که راه، پرسنگلاخ است و برای رستگار شدن بهتر است به توصیههای آنان عمل کند. ولی: «من گریختم؛ یعنی نتوانستم از سرپیچی از پندهای عاقلانهی یارانم سرپیچی کنم.» چرا؟ «پابلو نرودا در گوشم خواند: مرگ تدریجی ما آغاز خواهد شد/ اگر به خودمان اجازه ندهیم که یک بار هم که شده، از پندی عاقلانه بگریزیم.»
رویارویی با موانع
دشواریهای سرراه پژوهشگر به طور کلی از دو جنس بود: چگونه میتوان به مخاطبان (تولیدکنندگان آثار فرهنگی) و انبوه کارهایی که در آن دوره به طور پراکنده در سراسر جهان منتشر میشد، دست یافت؟ این معضل به ویژه در سالهای دههی ۱۳۶۰ـ ۱۳۷۰ لاینحل مینُمود. چون هنوز اینترنت و دنیای مجازی، انسانها، کشورها و قارهها را به یکدیگر نزدیک نکرده بود. تیرهگل ولی توانست با انتشار فراخوانی در ۶ نشریهی چاپی آن زمان، تا حدودی این مانع را از سر راه بردارد. هرچند، از آنجا که دفترهای ۵ مجله از این نشریات در آمریکا دایر بود، مخاطبان بالقوه او در اروپا ابتدا از دایرهی پژوهش دور ماندند؛ تنها کسانی که با نشریهی آرش، چاپ پاریس آشنایی داشتند، به فراخوان پاسخ گفتند. البته به این تک منبع، باید شبکه غیررسمی خبررسانیهای دوستانه، رفیقانه و محفلی را هم که در آن زمان اغلب به یُمن فعالیتهای „شاخههای فرهنگی“ احزاب و گروههای سیاسی همچنان بهراه بود، افزود. دیرتر، در سالهایی که نشر اینترنتی رونق گرفت، یک نشریه الکترونیکی از آلمان هم به گروه خبررسانان پیوست.
ظاهرا این گسست، به گفته نویسنده، در روند گردآمدن منابع لازم برای نگارش مجموعهی حاضر، نقش تعیینکنندهای بازی نکرده است: «به جرات میتوانم ادعا کنم که در صد بالایی از متنهای تبعیدیان را خواندهام، و انبوه سرسامآوری از آنها، یعنی یادداشتهایی درباره آنها را، در زمان تدوین مجموعه حاضر در اختیار داشتهام.»
توضیحی معقول که با اینحال پرسش زیر را مطرح میکند: «پس تفاوت میان شمار آثاری که در بخش „آفرینشهای ادبیِ» جلد نُهم درج شده، با تعداد نویسندگانی که تا سال ۲۰۱۳ در برونمرز، دستبهقلم بودند و آثارشان را در آن برهه زمانی منتشر کردهاند، از کجا سرچشمه میگیرد؟ اسد سیف، یکی از پژوهشگران فرهنگی، تعداد این گروه را بیش از ۵۰۰ تن تخمین میزند،»، ولی در بخش „گردآوردههای ادبی“ جلد نُهم، تنها ۱۲۷ اثر در فهرست رمانهایی که مبنای تحقیق شما بوده، معرفی شده است. (ص ۳۳)
تیرهگل در پاسخ، با اشاره به این که لیست „گردآوردههای ادبی، فشردهی رمانها و داستانهای بلند در تبعید در رابطه با درونمایهها و بُنمایههای مربوط به انقلاب ۵۷ و پیامدهای آن“ بوده است، تاکید میکند که نمونههای تحلیلشده در مجموعه، همهی متنهایی نبوده که در طول تحقیق خود خوانده، بلکه تنها گلچینی از آنها بوده است. و میافزاید: «اعتراف میکنم که گزینش نمونهها، یکی از فرسایندهترین بخشهای کار من در تدوین این مجموعه بود.»
شالودهی بیثبات
حل دشواری دوم، ابتدا سختتر از اولی جلوه کرده است: تغییر ترکیب تولیدکنندگان آثار فرهنگی در برونمرز که اطلاق عنوان تبعیدی به معنای کلاسیک آن را به خود جایز نمیشمردند، کیفیتهای ذهنیاشان در شرایط تاریخی ـ سیاسی متفاوتی شکل گرفته بود و به طور کلی جهان را به گونهای دیگر از گروه اول تفسیر میکردند. نمودارهای گروه اول و دوم به نظر نویسنده: «اگر در سال ۵۷ انبوهی از مخالفان انقلاب، یا قربانیان زندهی تبعیض جنسی و مذهبی به تبعید آمدند، اگر در دو سه سال نخست حکومت اسلامی انبوهی از پیکارگران سیاسیـ فرهنگی ـ هنریـ ادبی و شخصیتهای دانشگاهی ما زوال امیدشان را شاهد شدند و به تبعید آمدند، اگر در درازنای هشت سال جنگ عراق و ایران، انبوهی از خانوادهها، از ترس میدانهای مین، نوجوانان و جوانان خود را به اقصا نقاط جهان پرتاب کردند، اگر اقلیتهای مذهبی، به جرم شیعه نبودن در جمهوری اسلامی از حق انسانی محروم شدند و به ناگزیر میهن خود را ترک کردند، [حالا] „خودیهای“ ناخودیشدهی این حکومت، لایه به لایه و موج به موج، جریان خودتبعیدی را [آغاز کرده و] تا به امروز ادامه دادهاند.» (ص ۲۴۴ جلد ۲)
باریکبینی و تامل در اجزاء
نویسنده برای گذر از این سد، بیش از هر چیز، به تدقیق بیشتر در جزییات رویدادها و روابط تعاملی آنها با یکدیگر در برهههای زمانی معین پرداخته است. به این ترتیب میبینیم که به عنوان مثال در کتاب سوم، برای رسم جغرافیای تاثیرهای سیاسی ـ اجتماعی حوادث بر بینش و کنش تبعیدیان دستبهقلم، شاخصهای پردامنه و لایهداری را مبنا قرار داده است که از جمله جنگ ۸ سالهی ایران و عراق، کشتار زندانیان سیاسی، „عفو عمومی”، جنبش اصلاحات، گفتوگوی تمدنها، جنبشهای زنان، کارگزاران، دانشجویان و نسلهای بعد از انقلاب ... بخشی از آنها را تشکیل میدهد.
برخی از این سازهها، از آن جا که برای پژوهشگر اهمیت بیشتری داشته، به سرفصلِ بخش یا کتابِ مجزایی تبدیل شده است تا امکان کاوش در جزییات بهطور کامل، بهکار گرفته شود. به عنوان مثال، جلد هفتم که تماما به “ادبیات زندان” اختصاص داده شده است. این کتاب از جمله به بخشهای خاطرات زندان، نامهها و وصیتنامههای اعدامشدگان، شعر و هنر زندان و نقد و نظر تبعیدیان پیرامون خاطرات یکدیگر تقسیم شده است.
شرح ناتمام
اگر عنوان «روایتی از ادبیات فارسی در تبعید» را در چارچوبی تنگ معنا کنیم، تنها جلد نُهم مجموعه است که به ژانرهای داستان، نمایشنامه و فیلمنامه، پرداخته است. نقد ادبی و فرهنگی در چارچوب گفتمانهای هویت ملی، زبان و خط فارسی، دین و جنسیت، مضامین بخشهای دیگر این جلد را تشکیل میدهند.
روشن است که مجموعهی حاضر، خالی از کمی و کاستی نیست. تیرهگل، خود به این امر واقف است و این جا و آن جا، از جمله در پیشگفتار کتاب اول، فهرستی بلندبالا از آنها با ذکر دلیل، به دست داده است. اما ما از آن جا که بررسی کاستیها و تدقیق در جزییات در این معرفی کلی، محلی از اعراب ندارد، آن را به فرصت دیگری موکول میکنیم.