بحران ویروس کرونا یک حقیقت غم انگیز اما ساده را عیان کرده است: دنیای ما به گونهای چشمگیر نابرابر است. در بریتانیا، در حالی که برخی مال اندوزان که ثروت خود را در گریزگاههای مالیاتی پنهان کردهاند خواهان کمکهای دولتی نیز هستند، به کارکنان نظام درمانی که با دستمزد ناچیز و تجهیزات ناکافی دست به گریبانند چیزی بیش از یک مدال داده نمیشود.
در « جنوب جهانی» (توضیح: این عبارت به تازگی بجای واژه «کشورهای در حال توسعه» نخست توسط بانک جهانی استفاده شد و عمدتا به کشورهای فقیرتر نیمکره جنوبی اطلاق میشود، هرچند برخی از کشورهای فقیرتر میتوانند در نیمکره شمالی نیز قرار داشته باشند.) خانوادههایی که در آلونک ها و بخشهای فقیر نشین یا اردوگاههای آوارگان و در کشورهایی اسکان دارند که نظام درمانی شان تحمل ایستادگی در مقابل بحران کرونا را ندارد، در خطر فراموشی هستند. با توجه به این که پیش بینی میشود پیامد اقتصادی ویروس کرونا تا یک میلیارد نفر را به دامن فقر بیندازد، روشن است که تبعات آن به تساوی در میان مردم پخش نمیشود.
به رغم گفته برخی، نحوه مقابله با کرونا، ماهیت اسطوره «همه ما در این شریکیم» را عریان کرده است. اگر چنین بود، صندوقهای پوشش ریسکهای مالی (هِج فاند) به تاسی از گروه ۲۰ اقتصاد پیشرفته جهان، و به عنوان نخستین گام، بازپرداخت دیون کشورهای مقروض را تا پایان سال تعلیق میکرد. در واقعیت، این آسیب پذیرترین و فقیرترین ها هستند که هم اکنون بیشترین لطمه را از پیامد کووید ۱۹ دیدهاند. این لطمات میتواند بلند مدت بوده و در برخی موارد جان مردم را به خطر بیندازد.
ممکن است خود ویروس میان مردم فرقی نگذارد، اما جایی که پای دسترسی به درمان، ایمنی و شرایط زندگی پاکیزه و از سوی دیگر سقوط اقتصاد جهانی به میان میآید، این قشرهای فقیر و آسیب پذیرند که بیشترین صدمه را میبینند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این بحران، شکاف میان بسیار ثروتمند که سهم مالیات خود را نمیپردازد و برای دریافت وجوه بیشتر به دولت متوسل میشود، و مردم عادی را عیان کرده است؛ مردمی که قانون را رعایت میکنند اما از زیر تیغ (لطمات اقتصادی) گذشته و توسط عواملی که خارج از کنترلشان است، پائین کشیده میشوند.
در بریتانیا، اتکای ما به خدمات اجتماعی برای همگان از جمله نظام درمان عمومی است، اما تنها راهِ حفظ این خدمات، سهم مردم در هزینههای آن است. متاسفانه، خدمات اجتماعی در طول ده سال گذشته آماج حملات بسیاری نه تنها در بریتانیا بلکه در سطح جهانی بوده است. همانگونه که اپیدمی کرونا نشان داده، زنجیر تنها به اندازه ضعیف ترین حلقهاش مستحکم است. باید از فرای مرزها با هم تلاش کنیم تا بر آن چیره شویم. خدمات اجتماعی گسترده جان مردم را نه تنها از طریق فعالیتهای مستقیم و روزمره بلکه با تلاشهای مضاعف برای ایجاد یک جهان سالم تر و امن تر، نجات میدهد.
پیشگیری از بحران، سریع تر، مقرون به صرفه تر و موثرتر از مقابله پس از وقوع است. به همین دلیل تقاضای سازمان ملل متحد برای آتش بس در جهان تا این حد مهم است. و بازهم به همین دلیل است که باید هرچه زودتر منابع مان را به خط مقدم مبارزاتمان منتقل کنیم.
دیدهایم چگونه بریتانیا حتی با وجود نظام درمانی اش با بحران کرونا دشواری داشته است. مجسم کنید کشوری را که تنها ۱۳ دستگاه تنفس مصنوعی (سیرالئون)، یا ۱۵ تخت مراقبت ویژه (سومالی) یا یک پزشک برای هر دو هزار نفر (بنگلادش) دارد که یکی از پائینترین کشورها در رده بندی نسبت بیمار و پزشک است. این شرایط کنونی است، اما نشان میدهد چقدر باید در حمایت از دیگر کشورها تلاش کنیم تا در آینده نظام درمانی قابل تری داشته باشند.
در عین حال این خطر جدی وجود دارد که در فقدان یک رهبری واقعی بین المللی، هرج و مرجی ایجاد شود که در آن کشورها در عوض همکاری برای افزایش تجهیزات درمانی در سطح جهان، هرچه میتوانند به آن دست بیندازند و برای خود حفظ کنند. کسانی که بیشترین لطمه را از این بابت خواهند دید، فقیرترین و آسیب پذیرترین اقشار جهان خواهند بود.
در این لحظات تاریخی، افتخار میکنم به عنوان وزیر توسعه بین المللی در کابینه سایه حزب کارگر منصوب شدهام. نقش وزارتخانه من در جهان در این برهه از زمان بیشترین اهمیت را دارد و واکنش ما نشان خواهد داد خواهان چه نوع بریتانیایی هستیم. چه مسئله ویروس کرونا باشد، چه بحران اقلیمی و چه گسترش فقر شدید، تنها میتوانیم امیدوار باشیم با همکاریهای بین المللی از آن نوع که مردم و جوامع را در قلب خود قرار دهد، بر چالشهایی که جهان با آن رو به روست فائق آییم.
این به معنای همکاری با شرکایمان در بالاترین سطوح رهبری بین المللی و حمایت از اقداماتی است که با مدیریت افراد آن مناطق صورت میگیرد. بسیاری از فعالان محلی از جمله جنبش حقوق زنان، گروههای مذهبی و اتحادیههای کارگری وارد گود شده و اکنون نیازمند حمایت هستند.
در دوران بحران، من به گونهای سازنده با دولت و جامعه بین المللی برای برقراری عدالت اجتماعی در بریتانیا و خارج از آن همکاری خواهم کرد. من در جهت برقراری شرایطی کار خواهم کرد که در چارچوب آن کشورم بار دیگر در صدر توسعههای بین المللی قرار گیرد.
کشوری که قطب اخلاقیات باشد نه جزیرهای درون گرا.
کشوری که حامی حقوق مردم بوده و صدای اقشار آسیب پذیر و در حاشیه باشد – و کشوری که حقوق بشر را به معنی فراگیر آن به رسمیت بشناسد و حمایت کند.