جهان شعری شاعری که به زندان افتاد و آزاد شد

گزارشی درباره حسین جنتی و سویه‌های انتقادی شعر او

عکس از صفحه اینستاگرام حسینی جنتی

حسین جنتی شاعر و غزلسرای معاصر، یکشنبه ۱۲ خرداد ماه از سوی اطلاعات سپاه اصفهان احضار و بازداشت شد. حکم بازداشت او از سوی بازپرس دادسرای شهر اصفهان و به اتهام «تبلیغ علیه نظام» صادر شد.

جنتی تنها چهار روز در زندان ماند. او روز پنج‌شنبه ۱۷ خرداد با تودیع قرار کفالت به صورت موقت آزاد شد.

در اینستاگرامش لحظه‌ آزادی‌اش را این گونه توضیح داده است: «نمی‌دانم چه‌کسی از کجا و چطور تماس گرفته بود با مسئولان، که ناگهان ساعت دوازدهِ شبِ روزِ تعطیل مرا خواستند و بسیار دوستانه، دلسوزانه و به شدت پیگیر و مصمم، ترتیبِ آزادی موقت مرا با وثیقه دادند و حتی چندساعت پیش از آزادی با احترام گفتند: دستور داده‌اند این چندساعت باقیمانده را که میهمان ما هستید، شما‌ را به مکان دیگری که در شانتان باشد ببریم. چیزی‌نیست. دوستان،گمانِ بد برده‌اند، تحقیق خواهند کرد، حرف‌خواهیم‌زد و به وعده‌ی الهی حل خواهد شد».

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

. لَقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِلسَّائِلِينَ سوره‌یوسف(۷) ‌ سلام چون نمی‌دانم ازکجا شروع کنم اینطور می‌نویسم: از همه‌ی شما ممنونم، شما که مُزدِ شعرِ مرا همیشه به تمامی داده‌اید، شما که خانواده‌ام را تنها نگذاشتید. از رفقای شاعرِ جوانمردم ممنونم که با هرچه در توان داشتند دویدند، هم خودشان دویدند هم قلم‌های شریفشان. آنقدر زیادید که نمی‌توانم یکی‌یکی نام ببرم، والله نمی‌شود، جا می‌افتید از قلم! رفقای نزدیکم خانواده‌ام را رها نکردند، خودم را نیز... شعرا حق‌قلم را ادا کردند، دستبوسِ همه‌ام و بعد مفصل‌ خواهم‌گفت. هیچ اتفاق خاصی هم نیافتاده است. من همان حرف‌ها را زده‌ام که سال‌هاست از من می‌شنوید. دلم برای چندچیز می‌سوزد و تا زنده‌ام و خدا یاری کند درباره‌شان خواهم نوشت: اخلاق، انصاف، عدالت، دین، شرافت و ایران. جز یکی دو مامور و سرباز که نمی‌شناختند و نمی‌دانستند کسی نامحترمانه برخورد نکرد، نمی‌دانم چه‌کسی از کجا و چطور تماس گرفته بود با مسئولان که ناگهان ساعت دوازدهِ شبِ روزِ تعطیل مرا خواستند و بسیار دوستانه، دلسوزانه و به شدت پیگیر و مصمم ترتیبِ آزادی موقت مرا با وثیقه دادند و حتی چندساعت پیش از آزادی با احترام گفتند: دستور داده‌اند این چندساعت باقیمانده را که میهمان ما هستید شما‌را به مکان دیگری که در شانتان باشد ببریم. چیزی‌نیست دوستان،گمانِ بد برده‌اند، تحقیق خواهند کرد، حرف‌خواهیم‌زد و به وعده‌ی الهی حل خواهد شد. من تجربه‌ی تلخ و عجیب و ارزشمندی در این چندروز کسب کردم و از خدا سپاسگزارم. فعلا و در نهایت یکی دونکته: نخست اینکه سیلِ مهربانی شما کدورتِ چندمورد نظر غیرمنصفانه برخی دوستان را با خود برد و من از بعضی حرف‌ها که به گوشم رسید ناراحت نیستم. دوم: یکی دونفر از دوستان شاعر گفته بودند زمانی که ما بازداشت شدیم حسین جنتی یا سکوت کرد یا شروع به نقد ما کرد، جوانمردی به زبان نیست، به عمل است، آن‌ها راست‌می‌گویند، خوب بود من آن روزها اختلاف را نادیده می‌‌گرفتم گرچه همان‌روزها هم گفتم موافقِ زندانی شدنِ کسی بخاطر اظهار عقیده نیستم. عده‌ای هم ظاهرا قصه سرهم کرده‌اند که فلانی جیره‌خوار است و مزدور است و از این حرف‌ها، این چیزها برای من مهم نیست، من آنقدر احمقم که در عصرِ هوشِ‌مصنوعی هنوز رضای یکی برایم مهم است و آن‌هم خداست... من بعد از یک‌هفته‌ی سخت، آغوش همسرم را دارم و بوسه‌های پسرانم را و خدارا و البته شعرم را که برخی دوستانِ "زحمت‌کشیده‌ و نیافته" را می‌آزارد... ادامه در کامنت اول: ‌ ‌ #حسین_جنتی

A post shared by حسین جنتی (@hossein_jannati) on

 

غزل« از زبان مومیایی» رضا شاه

برابر‌ آنچه رسانه‌ها بیان کردند آقای جنتی برای خواندن یکی از غزل‌هایش در یکی از مجالس بازداشت شد. غزلی با مطلع:

ایرانیا! در این شبِ بی‌دَر چگونه‌ای؟

از ظالمی به ظالمِ دیگر چگو‌نه‌ای؟!

که در ادامه به دو بیت نسبتا معترضانه می‌رسد که به صراحت انتقادی است از هر دو نوع حاکمیت سلطنتی و حاکمیت دینی و تقابل دوران گذشته (سلطنت) با دوران حال (حاکمیت دینی):

ای خسته از تعفّنِ شاهانِ سلطه‌ور!

حالی در این فضای معطّر چگو‌نه‌ای!

ای شانه‌ات سبک شده از رنجِ تاج و تخت!

امروز زیرِ پایه‌ی منبر چگونه‌ای؟!

‌اما تاریخ انتشار این غزل نشان می‌دهد دلیل دستگیری نمی‌تواند این غزل باشد. غزل یادشده پیش از این و هم‌زمان با ماجرای پیداشدن پیکر مومیایی رضاشاه در سایت طنز حلزون و با عنوان «از زبان مومیایی» منتشر شد و بنابراین غزلی نیست که انتشار آن به این روزها مرتبط باشد؛ غزلی که شاعر پیکر مومیایی را به عصر حاضر‌آورده و همانند راوی یک تاریخ او را به سخن واداشته است تا از تجربه‌های ملتی سخن بگوید که دوران شیخ و شاه را گذرانده‌اند و در مقام یک پرسشگر از او می‌خواهد داوری خود درباره زندگی در هر دو دوره سلطنت شاه و سلطنت فقیه را بازگوید. شعر در فضایی کنایی و طنزگونه بیان شده است. طنزی تلخ، گزنده و تند. اما می‌توان تصور و تایید کرد زمانی را که همین شعر از متن صرف و بی‌جان به سمت بیان گفتاری، آن هم از زبان خود شاعر در یک مکان تبدیل می‌شود و گزارش خواندن آن در یکی از محافل شعری و درز فیلمی از این غزل‌خوانی در فضای مجازی، به سمع و نظر یکی از مسئولان قضایی می‌رسد. آنگاه می‌توان ذهنیت و برداشت آن قاضی را به داوری نشست که برداشتی نسبتا تند و طعنه آمیز از این شعر به ذهنش راه دهد و قلم به دست گیرد و چنین اتهامی را متوجه شاعر کند و فرمان بازداشتش را صادر نماید.

آن گونه که رسانه‌ها گزارش دادند این شعر در چهلمین سالگرد انقلاب در دانشگاه اصفهان خوانده شد و البته غزلی دیگر هم خوانده شد که وقتی شاعر به بیت زیر رسید، با تشویق و کف‌زدن‌های فراوان دانشجویان روبرو شد:

اگر بناست نمیریم جان برای چه بود؟

وگر بناست ببندم، چرا دهان داده ست!

شاعری که رمضان ۸۹ نزد آیت‌الله خامنه‌ای شعر خواند

دستگیری این شاعر اهل ورامین زمانی خبرساز شد و بازتاب رسانه‌ای افزونتری یافت که رسانه‌ها خبر دادند او در رمضان سال ۱۳۸۹ در زمره شاعرانی بود که نزد آیت‌الله خامنه‌ای شعر خواند. درست یک سال بعد از حوادث سال ۱۳۸۸ که بین هنرمندان و شعرا نیز یک صف‌بندی و دوقطبی خاصی در مواجهه با حاکمیت شکل گرفته بود. بسیاری از شاعران که گرایش‌های سختی هم به میرحسین موسوی داشتند، سعی کردند به انحای مختلف به چنین محفلی نروند.

توصیفی که آقای جنتی از نحوه آزادی‌اش داده و تغییر برخورد ماموران زندان و آزادی او در روز تعطیل، نشان از اراده‌ای می‌دهد که تقریبا قاضی و دادگاه را در مقابل آن کمترین استقلالی نیست.

رمضان سال ۱۳۸۹ او در نشست شاعران با آیت‌الله خامنه‌ای غزلی خواند که بخشی از آن در فضای مجازی موجود است: دوربین صورت شاعر و خوانش شعر او را نشان می‌دهد و خواندن بخشی از غزل:

جوجه‌های اعتقادم را کجا پنهان کنم وقتی

شک شبیه گربه از دیوار ایمان می‌رود بالا

سپس دوربین آیت‌‌آلله خامنه را در کادر دارد که ضمن آنکه با چند بار آفرین گفتن شعر شاعر را تحسین می‌کند به او می‌گوید: «مواظب جوجه‌های اعتقادش باشد». شاعر پاسخ می‌دهد: «چه کسی مراقب گربه‌های شک باشد؟» که آقای خامنه‌آی ضمن تایید حضور گربه از زبان شاعر، بر مراقبت او از جوجه‌های ایمان نیز تاکید می کند و از او می‌خواهد از این مراقبت غفلت نکند.

این غزل که با ردیف «می رود بالا» در آن محفل شعری خوانده شد در بیتی بسیار زیبا، نفس‌گیر و کنایی، انتقادی سخت را به حاکمانی روا می‌دارد که به ظاهرسازی‌ها بسنده می‌کنند، همانند فقه سنتی که در جامعه دینی تنها به ظواهر و پوسته دین بسنده کرده و به ایمان و اعتقاد و باطنیات دین کاری ندارد:

«تا خواجه در رویای خود از پای بست خانه می‌گوید

ناگهان صدها ترک در نقش ایوان می‌رود بالا»

اشعاری استوار، انتقادی و بی‌پروا

اما حسین جنتی تنها شاعر چنین محفلی نیست، بلکه نگاهی به کارنامه شعری او نشان می‌دهد که او در امتداد غزلسرایی معاصر قرار دارد و غزل‌های او از بن‌مایه‌های طنز و کنایات بسیار قوی و مستحکمی برخوردار است. طنزی انتقادی که با تیغ قلم و جادوی شعر، به هر گوشه‌ای سرک می‌‌کش دو از دریدن و درّاندن او را گریزی نیست، به خصوص در بخش‌هایی که فضایی انتقادی به خود می‌گیرد و سویه‌های اجتماعی و سیاسی و به خصوص ساختار قدرت و سوء استفاده از آن را نشانه می‌رود.

نگاهی به صفحه‌ اینستاگرامش نیز نشان می‌دهد، او سخت دلبسته دو غزلسرای نامی معاصر محمدرضا شفیعی کدکنی و به خصوص هوشنگ ابتهاج سایه است.

محمد کاظم کاظمی، شاعر شناخته شده اهل افغانستان که عضویت گروه علمی برون‌مرزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی را در کارنامه خود دارد در متنی که در کانال تلگرام خود منتشر کرد ضمن اعتراض به بازداشت حسین جنتی او را به صفت «بی‌پروایی در انتقاد از همه چیز و همه کس» متصف کرد.

به باور آقای کاظمی: «شعرهای جنتی، هم به خاطر قوت و استواری شعرها و هم به دلیل وجه اجتماعی آن. در این زمانه‌ای که بسیار شاعران یا به تغزل‌ و یا به مدح و منقبت‌های تجلیل‌آمیز و نه موضع‌مند گرویده‌اند، دوست داشتنی و وجود کسانی مثل حسین جنتی مغتنم است و کامل‌کنندۀ ترکیب محتوایی شعر امروز».

سایه اقتصادی نیا که از جمله منتقدان شناخته شده شعر به شمار می‌رود و گرایش‌هایی به شعر کهن هم دارد، در نوشته‌ای در کانال تلگرامی‌اش، غزل‌های جنتی را «از بهترین سروده‌های این سال‌ها» می‌داند.

به باور خانم اقتصادی‌نیا «امروز غزل، بیش از هر قالب دیگری، زبان اجتماعی و اعتراضی نسل جوان را آیینگی می‌کند» و شاعری چون حسین جنتی آن را بر زبان سرخ خود خوانده است:

نشان لکۀ می مانده بر عبای تو هستم

مرا قبول کن ای شیخ! من خطای تو هستم»

اما غزل تنها قالبی نیست که جنتی با آن شعر می‌گوید.بلکه تجربه‌هایی در دیگر قوالب کلاسیک هم دارد مثل مثنوی‌ای که به تاسی از شیخ شیراز، سعدی سروده است.

کارنامه‌ای مقبول و قابل دفاع؛ از اثر خلاقه تا کتابی درباره مبانی نظری شعر

از حسین جنتی تا کنون چند کتاب منتشر شده است. نخستین کتاب او«ن» نام دارد که مجموعه‌ای از اشعار اوست که سال ۱۳۹۱ از سوی انتشارات فصل پنجم (ناشر تخصصی شعر) منتشر و تا کنون ۶ بار تجدید چاپ شده است. کتاب دیگر او «ی» نام دارد که آن هم مجموعه شعر است و چهار بار تجدید چاپ شده است. نام‌گذاری متفاوت این کتاب‌ها نیز خود از رویکرد مبتکرانه او خبر می‌دهد. در کنار آن او کتابی هم دارد به نام «از مقدمه‌ها» که اثری است در ۱۴۴ صفحه که تا کنون دو بار تجدید چاپ شده است و شاعر در آن دغدغه‌های خود درباره آموزش شعر را در این کتاب کم حجم آورده است. برگزاری کلاس‌های آموزش شعر از سوی جنتی در محافل ادبی و دانشگاهی نشان می‌دهد که او شعر را به شکلی اصولی و روشمند درک و دریافت کرده و با رموز و پیچیدگی‌های نظری، تئوریک و فراز و فرودهای تاریخی آن از منظر تاریخ ادبیات و شعر هم آشناست و شعر برای او یک تفنن نیست، بلکه یک علاقه و پیگیری ویژه و خاص است که حتی به عنوان یک شغل و پیشه هم به آن نظر دارد.

اینستاگرام او نیز بسیار فعال است و بیش از ۷۰ هزار نفر دنبال‌کننده دارد و بسیاری از غزل‌های جدید او را نیز می‌توان در این فضای مجازی خواند و از تجربه‌های تازه شعری او مطلع شد.

شاید مهمترین حسن زندانی کوتاه مدت و چند روزه حسین جنتی آشنایی بیشتر و چندین‌باره مخاطبان با نام او باشد. نامی که نماینده نسلی از شاعرانی است که هم ذهنی خلاق دارند و هم آشنا به رموز و پیچیدگی‌های نظری و تئوریک شعرند، ادبیات کهن و نو را می‌شناسند، با ادبیات جهان آشنا هستند، تاریخ ادبیات کهن را عمیق و جدی مرور کرده‌اند، تحولات سیاسی و اجتماعی روز را به دقت رصد می‌کنند و از آن مهمتر زبانی گویا و انتقادی دارند.

بیشتر از فرهنگ و هنر