همهگیری اخیر در جهان و وضع قوانین ویژه از همان اول دامن سینما و نمایش را هم گرفت. سینماها در اکثر نقاط جهان تعطیل شدند و جشنوارههای سینمایی هم به طبع آن رو به تعطیلی نهادند. در جمهوری اسلامی هم نمایش برخط راه افتاد تا فیلمهای سینمایی آنلاین نمایش داده شوند. که در این روند نخستین خطر نقض کپیرایت است. متاسفانه هر فیلمی در شبکه قرار میگیرد فورا موجب سرقت ساده و آسوده آن میشود. هر فیلمی که آنلاین پخش شود سریع کپی میشود و در کانالهای تلگرامی داخل ایران به راحتی منتشر میشوند هرچند این کانالها سریع قابل ردگیری هستند و مجبور میشوند خیلی زود فیلم را بردارند اما سایتی مانند «ایران پراود» که در خارج از ایران است قابل کنترل نیست.
این وبگاه در حالی که درآمدش از راه جذب آگهیست فورا به این جنبش نقض کپیرایت پیوست و هنوز فیلم در اکران است که روی این سایت دیده میشود. دلیل آن هم این است که جمهوری اسلامی ایران به قانون منع کپیرایت جهانی نپیوسته است و نمیتواند این سایت را از طریق آن قانون در ارائه خدمات به مشتریان خارج از کشور متوقف کنند مگر آن که تهیهکننده، پخشکنندهای در خارج از ایران داشته باشد که بخواهد از طریق آن اقدام کند در نتیجه تنها میماند توصیه اخلاقی کارگردانان به هوادارانشان که لطف کنید و این نسخههای جعلی و دزدی را نبینید. البته سایتهایی مانند «پارسینما» که با تهیهکنندگان قرارداد امضا میکنند و حق و حقوق آنان را میدهند شامل بحث دیگری است اما اینها در مقابل «ایران پراود» و «جیالویز» بازار اندکی دارند و قابل توجه و اتکا نیستند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
به هر روی موضوع کپی غیرقانونی فیلمها موضوع قابل بحثی است و شاید یکی از دلایلی که بسیاری از فیلمها حاضر نشدند فیلمشان در این شبکه قرار بگیرد همین موضوع باشد.
اما علیرغم عددسازیهایی که در مورد فیلم «خروج» (ابراهیم حاتمیکیا) توسط «سازمان هنری رسانهای اوج»، وابسته به سپاه، صورت گرفت و اوضاع چنان نمایش داده شد که وضعیت فروش آن خیلی هم خوب بوده است و برخی از تهیهکنندگان از جمله محمد شایسته، کوچکترین برادر مصطفی و مرتضی شایسته، که تهیهکنندگی فیلم «طلا» (پرویز شهبازی) را به عهده دارد در مصاحبهای از فروش «طلا» بسیار راضی بوده اما عملا اکنون تقریبا تهیهکنندهای پیدا نمیشود که تمایل چندانی برای حضور در پخش آنلاین داشته باشند و حتا این شامل کارگردانان نام آشنا هم میشود. نگاهی به چند فیلم که در اکران آنلاین هستند خود به خوبی این را نشان میدهد.
فیلم «حکایت دریا» ساخته بهمن فرمانآرا که تهیهکنندگی آن را هم طبق معمول خودش به عهده داشته است اکنون در سینمای برخط در حال اکران است و فضای بسیار تلخ و گزنده ای دارد. فیلمی که خود نیاز به تحلیل جداگانه دارد اما به هر حال دیدن فیلمی از بهمن فرمانآرا برای بسیاری از اهالی سینما که او را از زمان شاه و شکوفایی «شازده احتجاب» به خاطر دارند، حتما قابل توجه است.
کارگردان صاحب نام دیگری که با فیلمش در اکران برخط حاضر است کیومرث پوراحمد است که کارگردانی و نویسندگی «تیغ و ترمه» را در اختیار دارد. تهیهکننده «تیغ و ترمه» هم نامآشنا است. سید علی قائممقامی که از مدیران صنعت سینمای حال حاضر است و هرچند حکومتی محسوب میشود اما فیلمهای خوب هم تهیه کرده است ولی «تیغ و ترمه» فیلم خوبی نیست.
فراموش نکنیم پیشکسوت در ورزش اگر معنا دارد در هنر ندارد. پیشکسوت ورزشی از سنی به بعد از عرصه رقابت خارج میشود و هر چقدر هم باقی بماند دیگر از سنی که گذشت نمیتواند در رقابتها حضور داشته باشد مگر به عنوان مربی که داستان دیگری است اما هنرمندان تا زمانی که خودشان اعلام بازنشستگی نکنند، بازنشسته نمیشوند و تا وقتی میتوانند روی صندلی کارگردانی بنشینند، کارگردان هستند مانند همه دنیا. پس نمیشود یکی را سرزنش نکرد و احترام نگه داشت زیرا هنر مستقل است از پیشینه و سابقه افراد است.
از این دو کارگردان و نویسنده و هنرمند پیشکسوت؛ پور احمد و فرمان آرا که بگذریم میرسیم به آقای جواد نوروزبیگی هرچند ایشان هم از تهیهکنندگان حکومتی هستند و کارش را با «سجاده آتش»، که به عملیات کربلای ۵ در جنگ ایران و عراق میپردازد، به عنوان مشاور نظامی شروع کرد اما دیگر ماندگار شد و اکنون سالها است تهیهکننده شده است و چند کار خوب هم در مجموعهای که تهیه کرده است دیده میشود و اکنون «کشتارگاه» فیلم اول عباس امینی را در اکران دارد.
کشتارگاه میتوانست فیلم خوبی باشد با توجه به بازیگران خوبی که دارد. حسن پورشیرازی و مانی حقیقی کافی بودند برای موفقیت فیلم حالا که باران کوثری و امیرحسین فتحی، همان جوانی که در آخرین فصل سریال شهرزاد به کارگردانی برادرش حسن فتحی به جمع بازیگران پیوست و مورد توجه هم قرار گرفت، اما فیلم موفق نیست و نتوانسته است حفرههای پرتعداد ماجرا را پر کند به شکلی که انگار شدیدا سانسور شده است و مورد ممیزی شدید قرار گرفته است اما در واقع چنین نیست. ضمنا فیلم حساسیتهای قومی و بومی را هم برمیانگیزاند و نقشی که باران کوثری بازی کرده است ساختگی و غیرواقعی ست. بازی پورشیرازی همان است که از او انتظار میرود اما بازی بقیه به دلیل نداشتن فیلمنامه درست و درمان روی هوا است و معلوم نیست به کدام سمت و سو میرود.
فیلم با گرهی آغاز میشود که نمیدانیم چرا زده میشود و چه اتفاقی افتاده است که صاحب کشتارگاه سه نفر را داخل یخچال میکند و به قتل میرساند و بعد چه میشود که به سادگی آب خوردن جای جنازهها لو داده میشود و صاحب کشتارگاه توسط عموهای مقتولین به دام میافتد و در نهایت به قتل میرسد.
مرور سطحی همین سه فیلم کافی است به ما نشان دهد که اکران برخط یا آنلاین آن طور که باید و شاید خوب عمل نکرده است تا جایی که گفتند اگر فیلمی راضی به اکران آنلاین نباشد جریمههایی برایش در نظر گرفته میشود و باید در صف نمایش قرار بگیرد. هر چند بعید است به آن عمل کنند و زودتر از آن سینماها باز خواهد شد.