فیلم «خرس» که از نامش و سکانس افتتاحیه فیلم برمیآید با فیلمی کاملا متفاوت روبهرو هستیم، این روزها به صورت غیرقانونی در فضای یوتیوب قرار گرفته است. سال ساخته شدن فیلم ۱۳۹۰ است و اکنون پس از ۹ سال به صورت غیرقانونی در یوتیوب گذاشته شده است. فیلم با صدای پایی محزون و صدای فیلم محزونتری که میگوید: «ساره مهتاجی کودک پنج ساله در تاریخ ۱۳۶۹/۹/۷ توسط پدر قسیالقلب به ضرب گلوله به قتل رسید.» آغاز میشود و نام «خرس» و کارگردان «خسرو معصومی» در ادامه میآید. اما چرا کار این فیلم به پخش غیرقانونی در یوتیوب کشیده شد خود داستانی است که از پی میآید.
خسرو معصومی از کارگردانان قدیمی سینمای ایران است و هر کس نامی از سینمای جمهوری اسلامی ایران شنیده باشد نام او را هم شنیده است. معصومی کارگردانی است قدیمی اما نه آنقدر قدیمی که پیش از ۱۳۵۷ فیلم ساخته باشد؛ آن قدر قدیمی که سواد سینمایی و تجربه دانشگاهیاش مربوط به قبل است اما فیلمسازی را پس از روی کار آمدن حکومت جدید آغاز کرده است. او اولین کارش را در ۱۳۶۳ نوشت. کاری به نام «زائر خلف» برای یدالله نوعصری و دو سال بعد نخستین فیلم خود را به نام «ملاقات» ساخت که در آن بازیگران مشهوری چون جمشید مشایخی، پروانه معصومی و اکبر زنجانپور شرکت داشتند و جوانی که هر چند آن زمان خودش مشهور نبود اما از خانواده مشهوری میآمد که پدرش عبدالوهاب شهیدی و مادرش اختر کریمیزند بودند و خودش هم شاپور شهیدی بود که همان سال با همسرش نیاز سلیمی در «اجارهنشینها»ی مهرجویی هر دو درخشیدند و اکنون از همان سالها تاکنون در تورنتو به سر میبرند. تمام اینها نشان میدهد که او کارگردان مورد وثوقی بوده است هر چند در آن سالها کسانی مانند خسرو معصومی با وضعیت الان که سینما در دست چند تیم مافیایی قرار دارد متفاوت بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
نخستین مورد این است که چطور کارگردانی که از دهه شصت تا به حال مشغول فیلمسازی است فیلم توقیفی میسازد؟ پاسخش هم در همین است: کسانی که فیلمشان توقیف شده معمولا کارگردانهای صاحبنامی بودهاند؛ از داریوش مهرجویی بگیرید تا کیانوش عیاری، از محسن امیریوسفی بگیرید تا خسرو معصومی. داشتن کار توقیفی در سینمای جمهوری اسلامی ایران خودش یک توفیق محسوب میشود کارگردانی که فیلم توقیفی نداشته باشد حتما دچار ریگی به کفش دارد.
داستان فیلم ساده است: مردی، پرویز پرستویی، پس از سالها به خانه برمیگردد و متوجه میشود همسرش، مریلا زارعی، با شخص دیگری، فرهاد اصلانی، ازدواج کرده و از او دو فرزند دارد. داستان سادهای که نشان از درگیریهای بعد از جنگ دارد و تاکنون فیلمهای زیادی در موردش ساخته شده و معلوم نیست چرا این فیلم اینگونه مورد داوری قرار گرفته است و توقیف شده، در حالی که دو سیمرغ بلورین هم از سیامین جشنواره فیلم فجر دریافت کرده بود؛ یکی بابت بهترین صداگذاری (محمدرضا دلپاک) و دیگری برای بهترین بازیگر نقش اول مرد (فرهاد اصلانی) که با دیدن فیلم مشاهده میکنید که هر دو بسیار به جا و درست بودهاند.
خود خسرو معصومی پس از شنیدن خبر انتشار فیلمش در یوتیوب به خبرگزاری ایسنا میگوید: «نمیدانم چه باید بگویم، آن قدر مجوز ندادند که آخر کار به این جا رسید و لابد اگر هم اعتراض کنیم میگویند کار خودتان بوده است.» و بعد توضیح میدهد که چگونه فیلم طی این ۹ سال که از دو سال اول بگذریم بقیه در دولت روحانی بوده است و هرگز علیرغم مراجعات پی در پی و نامه نگاریهای مکرر موفق نشده است که مجوز اجرای فیلم را بگیرد. او حتی میگوید در دوران اکران آنلاین هم به او پیشنهاد شد پخش فیلم را در فضای آنلاین بپذیرد که او قبول نکرده است و نکته جالب دیگری هم میگوید: «یکی دو سال قبل از نتفلیکس درخواستی آمد که فیلم «خرس» را نمایش دهند. حتی گفتوگویی هم با من داشتند و من گفتم فیلم مجوز نمایش ندارد. سپس از آن جا که فیلم به موسسه رسانههای تصویری فروخته شده بود که بعد هم با بنیاد سینمایی فارابی ادغام شد، در جمعی با حضور همکاران این بنیاد گفتم که چنین اتفاقی افتاده و برای مجوز نمایش فیلم پیگیری کنند، اما متاسفانه گویا حرف من به عنوان کارگردان اهمیتی نداشت.»
نکته مهمی که خسرو معصومی سعی میکند بیان کند، موضوع چند تهیهکننده بودن فیلم است و این که کسی ارزشی برای کارگردان قایل نیست و میگویند تهیهکننده باید پیگیر کار شما باشد که نیست.
داستان مجوز نگرفتن فیلم «خرس» خود داستان دیگری است که میتوان به آن پرداخت و احتمالا در روزهای آینده تکههای بیشتری از آن لو میرود و مشخص میشود اما همه اینها به کنار، «خرس» فیلم خوبی است در این بازار مکاره فیلمهای بد و بدتر. فیلم به معضلی میپردازد که هر چند گل درشت است و یکی را «خرس» و دیگری را «هنرمند» جلوه میدهد اما در نهایت این «خرس» است که بر «هنرمند» پیروز میشود و زندگی او را نابود میکند.
از آنجا که سینما را میتوان به نشان دادن جزئیات در کلی منسجم نامید از این نظر معصومی جزئیات را به خوبی نمایش داده، این قدر که صدمهای به دیدن فیلم وارد نشود. میتوان از لحظه ورود نورالدین، پرویز پرستویی، به زندگی گُلی، مریلا زارعی، صحبت کرد. وقتی گُلی بیخبر از همه جا دارد ناهار درست میکند و زنبوری سمج میآید و داخل ظرف ماست میافتد و گُلی مجبور میشود برود و تمام ماست را خالی کند در ظرفشویی و این چکیده داستانی است که قرار است ببینیم.
فیلم «خرس» شاهکار نیست اما بیارزش هم نیست. فیلمی است مانند سایر فیلمها و چون مربوط به ده سال پیش است و توقیف هم بوده قاعدتا فیلم ارزشمندی است و این البته به معنای این نیست که تمام فیلمهای توقیفی ارزشمندند. با دیدن نام بسیاری از فیلمهایی که در فهرست توقیفیها قرار دارند خواهیم دید فیلمهای بیارزشیاند اما فیلم «خرس» ارزش دیدن را دارد.