دولت ترکیه، دیگر تلاشی برای پنهان کردن اهداف استعماری خود نمیکند؛ بلکه پیوسته سعی میکند با بهرهگیری از آشفتگیهای مناطق درگیر در نقاط مختلف جهان، برای خود جای پا پیدا کند و با اقدام به مداخله نظامی، نفوذ خود را در آن مناطق گسترش دهد و اوضاع تحت کنترل خود درآورد.
پس از مداخله در امور برخی از کشورهای عربی به ویژه لیبی و سوریه و تلاش برای تأثیرگذاری در بحران روابط کشورهای حاشیه خلیج فارس با رژیم قطر، اکنون توجه آنکارا به سمت ارمنستان و آذربایجان معطوف شده است، جاییکه از سالها بدین سو درگیری مسلحانه بر سر کنترل منطقه مورد مناقشه میان دو کشور جریان دارد.
با آنکه در دو سال گذشته، نشانههایی از پیشرفت احتمالی به سوی صلح و آشتی میان دو کشور آشکار شده بود، اما یکی از تنشهای خفته آسیا بار دیگر بیدار شد و آرامش منطقه را برهم زد. ناگورنو قرهباغ، منطقه کوهستانی و محاط به خشکی که اکثریت ساکنان آن ارمنی هستند، پیش از تأسیس اتحاد جماهیر شوروی، به عنوان منبع درگیری و کشمکش در منطقه شناخته میشد. پس از آنکه اتحاد جماهیر شوروی، دو کشور آذربایجان و ارمنستان را تحت کنترل خود درآورد، تنشهای دیرین را خاموش کرد، اما به محض پایان یافتن دوران جنگ سرد، این منطقه بار دیگر دچار تنش و درگیری شد. در سال ۱۹۹۴ و پس از اینکه ارمنستان، کنترل این منطقه را به طول کامل در دست گرفت، میان آذربایجان و ارمنستان آتشبس برقرار شد، در حالیکه مرز میان دو کشور همچنان به عنوان یک منطقه نظامی در جهان باقی ماند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
البته با توجه به موقعیت قفقاز به عنوان محور خطوط لوله انتقال نفت و گاز به بازار جهانی، درگیری میان آذربایجان و ارمنستان، همواره پیامدهای ژئوپلیتیک متعددی داشته و از اهمیت بسیاری برخوردار است، زیرا موقعیت ویژه این منطقه میتواند بازیگران بینالمللی را به این پهنه بکشاند و دامنه درگیریها را گسترش دهد. اما ویژگی مداخلات ترکیه در درگیریهای منطقهای این است که آنکارا نه تنها با ارسال سلاح، تهجیزات نظامی و لجستیکی به حمایت از متحدان خود پرداخته، بلکه جنگجویان مزدور (ینیچریهای جدید) متشکل از نیروهای جنگی وابسته به جناحهای مختلف سوری وفادار به خود را به مناطق درگیری اعزام میکند.
مراد یکم، سلطان عثمانی (۱۳۲۹ تا ۱۳۸۹ میلادی) هسته سپاه «ینیچری» (چریک نو) را تأسیس کرد. سربازان این ارتش با استناد به نظام «دوشیرمه» به معنای «مالیات پسر» یا «مالیات خون» در کودکی و از سنین ۸ تا ۱۸سال، از میان پسران خانوادههای مسیحی ساکن مناطق تحت کنترل دولت عثمانی به ویژه کشورهای بالکان انتخاب میشدند؛ البته از هر پنج پسر، یکی انتخاب میشد. سپس، کودکان یادشده وادار به پذیرش دین اسلام میشدند و پس از سپری کردن آموزشهای دینی و نظامی به واحدهای نیروی «ینیچری» میپیوستند که هر یک از آنها توسط یک «آقا» (افسر ترک) فرماندهی میشد. این سربازان به دلیل اینکه تحت آموزشهای شدید نظامی قرار میگرفتند، تبدیل به سپاه شکستناپذیری میشدند که در قرنهای پانزدهم و شانزدهم میلادی به شهرت جنگی ویژهای دست یافته بودند.
همانگونه که عثمانیهای پیشین، از قدرت و سلطه دولت عثمانی و از ترس و نگرانی خانوادههای مسیحی که برای محافظت از بقیه اعضای خانواده خود ناگزیر به پذیرش دستورات عثمانیها میشدند، سوءاستفاده میکردند و پسران آنها را به زور میگرفتند و سپاه «ینیچری» تشکیل میدادند، امروز نیز عثمانیهای جدید تحت رهبری «سلطان» اردوغان که از وخامت اوضاع اقتصادی سوریه و آشفتگیهای آن کشور بهرهجویی کرده و جنگجویان سوری وابسته به جناحهای وفادار به خود را در مناطقی که تحت تصرف دارند، وادار به پیوستن به گروههای مسلحی میکنند که ترکیه آنها را برای تحقق اهداف خود، در درگیریهای خارج از مرزهای آن کشور مانند لیبی و آذربایجان اعزام میکند.
این «ینیچری»ها که از هنگام کودکی و در طول یک دهه جنگ در سوریه، چیزی جز جنگ و تفنگ نمیشناسند و در عمق بحران اقتصادی بهسر میبرند، ناگزیرند بهخاطر یک مشت دلار که آن را برای مخارج زندگی فرزندان، برادران و خانوادههای خود هزینه میکنند، دستورات دولت ترکیه را بپذیرند. به ویژه اینکه از زمان قطع کمکهای مالی خارجی برای جناحهای مسلح در شمال سوریه، ترکیه به یگانه منبع تأمین مالی و نظامی این جناحها تبدیل شده است. برخی از گروههایی که حمایت ترکیه را با خود دارند، عبارتاند از: «تیپ سلطان مراد»، «لشکر حمزه»، «لشکر شام»، «جنبش نورالدین زنکی» و شماری دیگر؛ در این میان، جناحهای دیگری نیز وجود دارند که به عنوان سازمانهای تروریستی بینالمللی طبقهبندی شدهاند و در رأس آنها «جبهه النصره» وابسته به سازمان القاعده قرار دارد.
بهرغم اینکه جناحهای مزبور عمدتا به هدف مبارزه علیه دولت سوریه و سرنگونی رژیم آن تشکیل شده بودند، اما ترکیه توانست این جناحها را از مسیر اصلی دور کند و آنها را در جهت تحقق اهداف و تأمین منافع خود در داخل و خارج از سوریه سوق دهد. آنکارا در گام نخست، از این جناحها در سه جبهه شمال و شمال شرق سوریه علیه یگانهای مدافع کُردها، شاخهای از جنبش مسلح وابسته به عبدالله اوجلان، رهبر زندانی کُرد، که ترکیه آن را یک سازمان تروریستی میداند، بهرهبرداری کرد.
در ماه اوت ۲۰۱۶، ترکیه تصمیم گرفت دست به اتخاذ تدابیری بزند تا از کنترل مناطق «عفرین» و «منبج» در استان حلب توسط واحدهای مدافع کُردها جلوگیری کند. در این عملیات که به نام «سپر فرات» یاد میشد، ترکیه برای نخستین بار گروههای مسلح وفادار به خود را وارد آن کرد. سپس، در سال ۲۰۱۸، ترکیه عملیات نظامی دیگری را به نام «شاخه زیتون»، راهاندازی کرد و این جنگجویان، مأمور به اخراج واحدهای دفاع از کُردها از شهرستان «عفرین» و قراردادن آن تحت کنترل ترکیه و متحدان سوریه شدند.
پس از آنکه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، عقبنشینی نیروهای آمریکایی مستقر در مرز سوریه را با ترکیه اعلام کرد، ترکیه حمله به شمال شرقی سوریه را آغاز کرد و آنکارا سعی کرد با استفاده ازعدم حضور نیروهای آمریکایی برای حمایت از واحدهای کُرد، آنها را از شمال شرقی سوریه اخراج کند.
البته این «ینیچری»ها، در مناطقی که حضور دارند به بدنامی شهرت یافتهاند و در ویدیوهاییکه منتشر شده است، برخی از افراد وابسته به این گروهها شعارهای افراطگرایانهای را سر میدهند و اعدامهای صحرایی اجرا میکنند.
بنابراین، جامعه جهانی بایستی این واقعیت را درک کند که اگر اقدامات جدی برای جلوگیری از جاهطلبیهای روزافزون ترکیه اتخاذ نشود، این کشور از «ینیچری»هایش که توانایی ویژه و تجارب جنگی چندینساله دارند، برای گسترش نفوذ آنکارا در هر کجا که زمینه آن فراهم شود، استفاده میکند و در این زمینه از دست زدن به هیچ اقدامی دریغ نخواهد کرد.