در کتابی که آخر ماه جاری منتشر خواهد شد، آمده است که مالکوم ایکس با سران کوکلوس‌کلان دیدار کرد تا درباره تشکیل حکومت مستقلی مخصوص سیاهپوستان صحبت کنند.

جرمیا شباز، هم‌اتاقی سابق مالکوم ایکس و از مشاوران جنبش امت اسلام، اعلام کرده است که دیدار با سران کوکلوس‌کلان در دهه ۱۹۵۰ در خانه‌اش در آتلانتای جورجیا صورت گرفته است.

مالکوم ایکس از طرف رهبر جنبش امت اسلام عالیجاه محمد، از این گروه تروریستی معتقد به برتری نژاد سفید کمک خواست تا بتوانند با نفی یکپارچگی، «حکومت مستقلی» مخصوص آمریکایی‌های سیاهپوست تشکیل دهند.

جنبش امت اسلام پس از صدور حکم تاریخی «براون علیه هیئت آموزش» در سال ۱۹۵۴ که علیه جداسازی نژادی در مدرسه‌ها بود، با سران کوکلوس‌کلان تماس گرفت.  

این جنبش، مخالف یکپارچگی بود و با مواضع رهبران حقوق مدنی مانند مارتین لوتر کینگ، موافق نبود.

بر آن مبنا، با کوکلوس‌کلان هم‌جبهه شدند و بدان ترتیب نشستی برگزار شد تا ببینند آیا می‌توانند به زمینه مشترکی با هم دست یابند، یا نه.

آقای شباز در مصاحبه‌ای در ژانویه ۱۹۶۱ که توسط روزنامه‌نگار فقید له پین و دخترش تامارا پین کشف شد، این نشست را توصیف کرده است.

آقای شباز گفته است که رهبران کوکلوس کلان سوار بر ۱۰ خودرو وارد محله سیاهپوست‌نشین آتلانتا شدند که خانه مشاور جنبش در آنجا بود.

یکی از آن رهبران موسوم به دبلیو‌.اس فلوز، برای آن که یخ مجلس را بشکند، تصمیم گرفت صحبت را با حمله به یهودیان آغاز کند، چون به نظرش همه آن جمع از آنان خوششان نمی‌آمد.

در نسخه‌ای از کتاب پین که به دست روزنامه تایمز رسیده است، این عضو کوکلوس‌کلان به این می‌بالید که در سال ۱۹۱۵ هنگام زجرکش کردن لئو فرانک حضور داشته است. فرانک، یهودی جوانی بود که با شواهد و دلایلی سست به تجاوز به دختری ۱۳ ساله و قتل او متهم و محکوم شده بود.

آقای فرانک در سال ۱۹۸۶ وقتی دیگر از دنیا رفته بود، در دادگاه تبرئه شد.

آقای شباز گفته‌های آن مرد را این‌طور به خاطر می‌آورد: «باید وقتی طناب را می‌کشیدیم چشم‌های آن یهودی حقیر را می‌دیدید.»

پس از آن، مالکوم ایکس راجع به «جداسازی کامل نژادی» صحبت کرد و گفت که می‌خواهند به جای در پیش گرفتن راه یکپارچگی، بخشی از خاک کشور را برای خود بردارند.

اعضای کلان پاسخ دادند:‌ «هرچه شما [...] بخواهید خوب است. اسمش فرقی ندارد. تا وقتی که در آن خاک بمانید و از سیاهپوست بودن‌تان راضی باشید، خوب است.»

طبق گزارش تایمز، یکی از مأموران اف‌بی‌آی در پوشش عضو کوکلوس‌کلان به این نشست نفوذ کرده بوده است. سپس اعضای کوکلوسکلان گفته‌اند که اعضای جنبش امت اسلام می‌توانند «شریک» کوکلوس‌کلان باشند.

سپس مالکوم ایکس به شمال بازگشت تا شرح این نشست را برای عالیجاه محمد که در شیکاگو سکونت داشت، بگوید.

روشن نیست که آن مذاکرات تا کجا پیش رفته است.

مالکوم‌ ایکس در دهه ۱۹۶۰ شروع به مخالفت با دیدگاه‌های عالیجاه محمد کرد و در نهایت راه خود را از او جدا کرد و حامیانش را هم با خود برد.

در طول سال ۱۹۶۴ تنش‌ها میان او و امت اسلام بالا گرفت و بارها به علت روی گرداندن از عالیجاه محمد و حمایت از مارتین لوتر کینگ، تهدید به مرگ شد.

در روز ۲۱ فوریه ۱۹۶۵، مالکوم ایکس را در نیویورک ترور کردند. 

سه نفر از اعضای امت اسلام به اتهام این قتل دستگیر شدند و حکم تعزیری حبس ابد گرفتند. اما همچنان تا امروز این سؤال باقی است که چه کسی در قتل او دست داشته است.

مارتین لوتر کینگِ پسر نیز در سال ۱۹۶۸ به ضرب گلوله کشته شد. آقای شباز در سال ۱۹۹۸ از دنیا رفت.

کتاب «مردگان به‌پا‌می‌خیزند: داستان زندگی مالکوم ایکس، نوشته له و تامارا پین بر اساس ۳۰ سال پژوهش آنان در این مورد» روز ۲۰ اکتبر منتشر می‌شود.