پاسخ خیلی کوتاه و کارشناسانه به پرسش فوق منفی است. این پرسش منفی فقط به ایالات متحده نیز اختصاص ندارد چون در مورد برگزیت هم نتایج نظرسنجیها نادرست از آب درآمد. این نکته بدین معناست نیست که نظرسنجیها بیفایده و بیحاصل هستند. نظرسنجیها نوعی تلاش و تمرین است که موادی به شما میدهند برای درگیر شدن با واقعیتی که باید به دیده تردید به آنها نگریست. نظرسنجیها در گذشته برخی موارد را نزدیک به واقعیت پیشبینی کردهاند (مثل برتری کلینتون بر ترامپ در آرای عمومی) و برخی را نادرست (مثل پیشبینی پیروزی هیلاری در آرای الکترال). نیویورک تایمز با ۸۵ درصد شانس رفتن به کاخ سفید را به هیلاری داده بود و هافینگتون پست با ۹۸ درصد.
پس از انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال ۲۰۱۶ که نتایج بسیاری از نظرسنجیها حتی فراتر از میزان خطای معمول (۳ تا ۵ درصد) نادرست از آب درآمدند، حدود چهار سال است که هر روز نتایج نظرسنجیهای سیاسی در امریکا را دنبال کرده و نظرات مختلف در مورد آنها را مطالعه کردهام. نتیجه این مطالعات متمرکز چهار ساله این است که عوامل ساختاری، سیاسی/اجتماعی و حرفهای مانع از پیشبینی درست نظرسنجیهاست. در این نوشته این سه دسته عامل را توضیح میدهم.
موانع و مشکلات حرفهای
به دلایل اقتصادی تعداد نمونهها در نظرسنجیها بشدت کاهش یافته است. در دهههای قبل معمولا نمونهها حدود ۱۲۰۰ تا حتی فراتر از دهه هزار نفر را در بر میگرفت. اما امروز بسیاری از نظرسنجیها با یک نمونه ۲۰۰ تا ۴۰۰ نفره موضوعاتی را در سطح ملی به نظر سنجی میگذارند. این تعداد افراد اصولا نمیتواند حتی به نحو تصادفی جامعه مورد پرسش را نمایندگی کند. گرفتن میانگین از این نظرسنجیها (کاری که سایت ریل کلیر پالیتیکز میکند) نیز رقمهای نزدیک به افکار عمومی را به دست نمیدهد چون میانگین یک مجموعه عدد که از جمعیت مورد نظر نمایندگی نمیکنند به نمایندگی از آن منجر نمیشود.
تعداد کسانی که در کشورهای غربی به نظرسنجیها پاسخ میدهند بسیار اندک است (حدود سی درصد از کسانی که با آنها تماس گرفته میشود) و این موضوع نظر سنجی را از شمول کافی ساقط میکند. همچنین تمرکز مراکز نظر سنجی بر سه عامل نژاد، جنسیت و تحصیلات برای تنوع بخشی به نمونه باعث شده است که صدها متغیر دیگر که میتوانند حتی بهتر از سه متغیر ذکر شده رفتارها را توضیح داده و پیشبینی کنند نادیده گرفته شوند مثل مواضع افراد در مورد چگونگی پرورش فرزندان، نقش دولت در زندگی مردم، میزان مالیات منصفانه، میزان اعتماد به رسانهها، کارامدی مدارس عمومی، مسکن اجتماعی، بیمههای عمومی بهداشت و درمان، سیاستهای محیط زیستی، نگرش به نظم و قانون، نظام قضایی و کیفری، و صدها موضوع دیگر که مستقیما به زندگی آنها ارتباط پیدا میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
همچنین انواع حدسیات در تعیین نمونه نظرسنجی در کار است که در نتیجه تاثیر میگذارند: این که چه کسانی احتمالا رای میدهند (مثل فرض این که دانشگاه نرفتهها در انتخابات کمتر شرکت میکنند)، یا چه زمانی تصمیم خود را میگیرند (فرض این که افراد تا یکی دو ماه قبل از انتخابات تصمیم خود را گرفتهاند). نظرسنجیها شور و اشتیاقی را که رای دهندگان در رای دادن به نامزد خود یا حزب خود دارند یا ندارند نمیتوانند اندازه گیری کنند در حالی که این عامل در حضور افراد بر سر صندوق نقش باری میکند. تفاوتی جدی میان «رای دهنده احتمالی» و «رای دهنده ثبت نام شده» وجود دارد و اگر نظرسنجی فقط بر یکی تمرکز کند بخش دیگری را از دست میدهد. نظرسنجیهای اینترنتی بسیار ارزانتر از نظرسنجیهای تلفنی تمام میشوند اما میزان خطا نیز در آنها بسیار بالاست. بهترین نوع نظر سنجی رفتن به در خانهها و پرسش چهره به چهره است که به دلیل گران بودن کاملا ترک شده است.
موانع و مشکلات ساختاری
با فرض این که موسسات نظر سنجی قواعد حرفهای را در تعیین نمونه و اندازه آن رعایت میکنند، وقتی در یک روز یک نظر سنجی فاصله میان ترامپ و بایدن را ۱۵ واحد و نظر سنجی دیگر ۳ واحد اعلام میکند معلوم است مشکلی ساختاری وجود دارد. تفاوت میان تلفن زمینی و همراه از حیث نوع استفاده اقشار مختلف از این خدمات موجب عدم توازن در آرا میشود اگر موسسه نظر سنجی به یکی از این دو خدمات بیشتر اتکا داشته باشد. قشر جوان بیشتر با خدمات تلفن همراه و اقشار سالخورده با تلفن زمینی متصل هستند و تکیه بر هر یک از این دو موجب عدم توازن در نمونهها میشود. افراد با تلفن زمینی اکثرا نمیتوانند دیگران را بلاک کنند اما با تلفن همراه این امر ممکن میشود. مانع دیگر ساختاری استفاده موسسات نظر سنجی از اطلاعات رای دهندگان ثبت شده در مناطق مختلف است. افراد ثبت نام کرده ضرورتا همانها نیستند که رای میدهند یا به نامزدهای همان حزبی رای میدهند که عضو آن هستند.
موانع و مشکلات سیاسی/اجتماعی
اکثریت رای دهندگان به ترامپ اصولا به رسانهها و موسسات نظر سنجی اعتماد ندارند (تا حدود ۵۸ درصد). بسیاری از آنها یا به تلفنهای نظر سنجی و پرسشهای آنلاین پاسخ نمیدهند یا پاسخ هایی میدهند که آنها را بی اعتبار سازند. معلوم نیست موسسات نظر سنجی تاکتیکهایی برای کاهش این نوع خطا دارند یا نه. به همین دلیل تعداد کسانی که به تلفن مربوط به نظرسنجیها پاسخ میدهند بشدت کاهش یافته است. همچنین از نگاه رای دهندگان به ترامپ گرایش اکثر کسانی که در موسسات نظر سنجی کار میکنند به سوی گفتمان و روایت دمکراتهاست و همین موضوع آنها را از بی طرفی حرفهای در منظر اعضای احزاب دیگر ساقط میکند. نمیشود موسسات رسانهای و دانشگاهی در همه رفتارهایشان به سمت یک حزب گرایش داشته باشند (که دارند) اما در نظر سنجی این گرایشها را کنار گذاشته باشند؛ مردم کوچه و بازار متوجه این گرایشها شدهاند. در فضای پر تنش سیاسی این گرایشها بروز کرده و بر داوری عمومینسبت به موسسات نظر سنجی و رسانهها و نوع مشارکت در فعالیتهای آنها تاثیر میگذارند.
نظرسنجیها در امریکا وزن بیشتری به پاسخ دهندگان چپ و دمکرات و تحصیلکردگان دانشگاهی میدهند. همین موضوع در بریتانیا هم وجود داشته است که نظرسنجیها وزن بیشتری به رای دهندگان چپ میدادهاند. البته هر چه دامنه یک نظر سنجی کوچک تر باشد به انعکاس آرای عمومینزدیک تر است. نظر سنجی در سطح ایالت دقیق تر از سطح ملی و نظر سنجی در سطح یک شهر دقیق تر از نظر سنجی در سطح یک ایالت است. راستی آزمایی نظرسنجیها نیز هر چه قدر که دامنه آنها کوچک تر باشد آسان تر است.
پذیرش این واقعیت در دمکراسیهای امروز نباید آنقدر سخت باشد (با رقابتهای شدیدی که وجود دارد) که اکثر ما در برابر نتایج کور و کر هستیم، گرچه اعتراف به ندانستن بسیار دشوار است. علم دامنه بسیار محدودی را پوشش میدهد و پیشبینی کار بسیار دشواری است بالاخص برای چند ماه یا هفته بعد و بالاخص اگر منوط به تصمیم گیری انسانها باشد. حداقل درصدی –هر چند کوچک- از انسانها همیشه این قابلیت را دارند که تصمیمات خود را در آخرین لحظه تغییر دهند یا اصولا نظرات خود را بیان نکنند یا خلاف باور خود اظهار نظر کنند بالاخص در شرایطی که نظر دادن موجب اخراج از کار، منزوی شدن از سوی دیگران یا مجازاتهای دیگر میشود.