روابط آمریکا و ایران در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ با تنشهای شدیدی روبهرو شد و در چند مورد نزدیک بود منجر به درگیری نظامی گسترده میان دو کشور شود. در طول چهار سال گذشته، دولت ترامپ دست به اقدامات زیادی علیه ایران زد، نخست از توافق هستهای (برجام) خارج شد، سپس به امید وادار کردن رژیم ایران برای نشستن پای میز مذاکره، تحریمهای شدیدی را علیه ایران اعمال کرد. دولت ترامپ سعی داشت تهران را وادار به پذیرش توافق جدیدی کند که شامل محدودیتهای بیشتری در زمینه برنامه هستهای ایران، موشکهای بالستیک و مداخله تهران در امور کشورهای منطقه باشد.
اما آن چه اتفاق افتاد کاملاً برعکس بود. ذخایر اورانیوم غنیشده ایران در مقایسه با زمان روی کار آمدن ترامپ، ۱۲ درصد افزایش یافت. چین، روسیه و برخی دیگر از کشورها در برابر تحریمهای آمریکا علیه تهران ابراز مخالفت کردند، در حالی که اغلب متحدان آمریکا از جمله کشورهای اروپایی موافقت خود را با تحریمهای ایالات متحده ابراز داشتند، البته این همسویی، بیشتر ناشی از بیم قرار گرفتن در معرض تحریمهای مالی بود تا همبستگی سیاسی.
هرچند طبق برخی گزارشها، ترامپ چند بار درصدد حمله به تأسیسات هستهای یا مراکز نظامی ایران برآمده بود، اما این برنامهها عملی نشد، در حالی که نیروهای آمریکایی در عراق هدف حملات شبهنظامیان مورد حمایت ایران قرار گرفتند. افزون بر آن، اعتراضات داخلی ایران که به باور ترامپ میتوانست منجر به ایجاد تغییراتی در این کشور شود، بدون رسیدن به هدف، سرکوب شد. علاوه بر اینکه انقضای تحریم تسلیحاتی ایران، سیاست دولت ترامپ را با شکست دیگری مواجه کرد.
از سوی دیگر، روشن است که سیاست آمریکا در دوره ریاست جمهوری جو بایدن، رئیس جمهور منتخب، مسیر جدیدی را طی خواهد کرد، اما راهبرد وی لزوماً به معنای ادامه سیاست دولت اوباما نیست. بایدن در دو دوره ریاست جمهوری باراک اوباما به عنوان معاون اول کار میکرد، و به ویژه قبلا خاطرنشان کرده است که دوره ریاست جمهوری وی به عنوان دوره سوم دولت اوباما نخواهد بود. بدین ترتیب، میتوان گفت که سیاست دولت بایدن در قبال ایران لزوماً همان مسیری را طی نخواهد کرد که دولت اوباما پیموده بود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بعید نیست که با درنظرداشتن تجارب گذشته و درک عمیق از واقعیتها، جو بایدن رسیدگی به برنامه هستهای ایران را نسبت به سایر موارد مورد مناقشه میان دو طرف در اولویت قرار دهد، زیرا این پرونده تهدید بزرگی برای امنیت ملی آمریکا و کشورهای منطقه محسوب میشود. اما بازگشت به توافق هستهای ایران با شرایط فعلی شاید اقدامی عاقلانه نباشد، به ویژه از آن جایی که متحدان ایالات متحده در منطقه بارها این توافق را رد کردهاند و خواستار اصلاح برخی مفاد آن شدهاند و به همین دلیل آنها بابت تصمیم دولت ترامپ برای خروج از توافق هستهای و اعمال تحریمهای شدید علیه دولت ایران ابراز موافقت کرده و قاطعانه از آن حمایت کردند.
تردیدی نیست که دستیابی ایران به سلاح هستهای چالش اساسی برای امنیت ملی ایالات متحده و امنیت خاورمیانه محسوب میشود و زمینه انتشار سلاحهای هستهای و درگیریهای نظامی را در منطقه فراهم میکند، بنابراین لازم است گفتوگوهای جدیدی آغاز شود که پرونده هستهای ایران را به صورت همهجانبه و با تمام ابعاد آن مورد بحث و بررسی قرار دهد و بایستی مساله تروریسم و محدود کردن مداخلات ایران در امور کشورهای همسایه نیز شامل گفتوگوها شود.
بنابراین، اگر دولت جدید آمریکا درصدد اتخاذ سیاست موفقیتآمیزی با ایران باشد، باید پیش از ورود به هرگونه مذاکره جدید با تهران، با متحدان خود در منطقه، به ویژه با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مشورت کند تا نگرانی آنها را درک کرده و آن را در گفتوگوها مدنظر داشته باشد. البته در این میان، تهدیدهایی وجود دارد که ممکن است برای آمریکا اهمیت چندانی نداشته باشد و بتواند آنها را نادیده گیرد اما این امر شاید با محاسبات ریاض و ابوظبی نسبت به همان تهدیدها سازگاری نداشته باشد.
به عنوان مثال، ممکن است ایالات متحده بتواند با خاورمیانه که ایران در آن گروههای نیابتی را مسلح کرده است و برنامه موشکی خود را توسعه میدهد، کنار آید، اما پذیرش رقابت تسلیحات هستهای در سطح منطقه که هدف از آن ایجاد تعادل با سلاحهای هستهای احتمالی ایران باشد، برای واشینگتن دشوار خواهد بود. هرچند برخی در واشینگتن، گروههای نیابتی ایران در منطقه و موشکهای آن را ابزار قدرتمند تروریستی تلقی میکنند که عملا تهدیدی برای غرب پنداشته میشود، اما این نیروها بدون داشتن سلاح هستهای، تأثیرگذاری مستقیمی بر امنیت ایالات متحده نخواهند داشت. اما این مساله برای کشورهای حاشیه خلیج فارس که مسلح شدن این گروهها را تهدید واقعی برای امنیت ملی خود میدانند، صدق نمیکند.
عربستان سعودی در طول سالهای گذشته از سوی گروههای مسلحی که ریاض آنها را وابسته به ایران و مورد حمایت آن کشور میداند، هدف حملات متعدد موشکی، پهپادها و جنگافزارهای دیگر قرار گرفته است. همچنان، عربستان سعودی، ایران را به مداخله در امور داخلی این کشور و تحریک گروههای محلی به هدف برهم زدن ثبات و امنیت خود متهم میکند. علاوه بر آن، ریاض در چندین مورد ایران را به بهرهبرداری از مراسم حج و عمره برای راهاندازی تظاهرات در سرزمین مقدس که با آموزههای دینی و مناسک حج و عمره که زائران ایرانی نیز مانند سایر زائران قصد ادای آنها را دارند، مطابقت و سازگاری ندارد، متهم میکند.
با درنظر گرفتن همه چالشها، از طریق دیپلماسی میتوان با برنامه هستهای ایران مقابله کرد و از تبدیل شدن خاورمیانه به منطقهای که کشورهای رقیب برای دستیابی به سلاح هستهای به هدف تأمین امنیت خود در حال رقابت باشند، جلوگیری کرد. توسل به دیپلماسی موفق، تنها گزینهای است که منافع همه را مورد احترام قرار میدهد و میتواند مسیر گفتوگو را برای دستیابی به راه حلی که رضایت همه کشورها در آن برآورده شود هموار کند.
البته هیچ کس در آرزوی وقوع جنگ ویرانگری که در آن هیچ طرفی به پیروزی نرسد نیست و جنگ فاجعهبار عراق و ایران که هشت سال به طول انجامید و هیچ هدفی را برآورده نکرد، بهترین اثبات برای این مدعا است.
در عین حال، همه طرفها، از جمله ایالات متحده، باید بدانند که مذاکرات نمیتواند خواستهها و مطالبات همه را آنگونه که بخواهند برآورده کند، بلکه موفقیت آن بستگی به میزان امتیازدهی طرفهای مذاکره کننده دارد، مسالهای که تحمل آن در برخی از موارد ممکن است دشوار و ناخوشایند باشد.
در نتیجه، میتوان گفت که پذیرش هرگونه توافق آینده میان واشینگتن و تهران از سوی متحدان آمریکا در منطقه، شرط اساسی برای موفقیت مذاکرات خواهد بود، بنابراین، دولت جو بایدن باید قبل از اتخاذ هرگونه اقدامی در این زمینه، با کشورهای منطقه مشورت کند.