ترور محسن فخریزاده، یکی از مقامهای ارشد برنامههای موشکی و هستهای سپاه پاسداران در تهران، شوک عظیمی به دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی وارد کرده است. ترور او و تعدادی از متخصصان هستهای ایران در یک دهه اخیر، به اسرائیل نسبت داده شده است. این موضوع، به اضافه سرقت اسناد اتمی از شورآباد، حاکی از اشراف اطلاعاتی دستگاههای استخباراتی این کشور در جمهوری اسلامی است. طی این وقایع، احساس ناتوانی وزارت اطلاعات و سازمان امنیت اطلاعات سپاه در برابر خرابکاریهای هستهای، و رخنههای امنیتی و اطلاعاتی موساد و سیا مشهود شده است.
با توجه به سابقه اسرائیل در ترور دانشمندان اروپایی و عربی در برنامههای موشکی هستهای مصر، عراق و سوریه در چند دهه گذشته، نسبت دادن قتل فخریزاده و دیگر دستاندرکاران برنامه هستهای جمهوری اسلامی به موساد، به هیچوجه غیرمنطقی نیست. در این خصوص، خواندن مجدد کتاب «برخیز و اول تو بکش» از رونن برگمن، خبرنگار روزنامه اسرائیلی یدیعوت اخرونوت و نیویورک تایمز، در توضیح برنامه سوءقصدهای هدفمند موساد، خیلی روشنگر است. البته، اسرائیل هیچوقت رسماً این برنامه را تایید نکرده است اما اطلاعات غیرطبقهبندی شده و مصاحبههای برگمن با مقامات پیشین دستگاههای امنیتی و نظامی اسرائیل، موجودیت این برنامه را تایید مینماید.
به نوشته برگمن، مئیر داگان، رئیس پیشین موساد (۲۰۰۲-۲۰۱۰) یک استراتژی پنج ضلعی را برای توقف برنامه اتمی و موشکی ایران تعقیب میکرد که در کنار فشارهای بینالمللی، تحریمهای اقتصادی و تحریک اقلیتهای قومی، ترور دانشمندان هستهای یک ضلع مهم این استراتژی به حساب میآید. موساد لیست ۱۵ تن از پژوهشگران کلیدی پروژه اتمی و موشکی ایران را تهیه کرده بود که نام فخریزاده در آن قرار داشت.
موساد باور دارد اختلال در روند تامین تجهیزات و مواد مورد نیاز برنامههای موشکی و هستهای جمهوری اسلامی و همچنین حذف دانشمندان صنایع اتمی و موشکی آن، در پروژههای نظامی این کشور تاخیری قابل ملاحظه ایجاد میکند. به گفته برگمن، «فعلاً با توجه به شواهد موجود میتوان گفت که سوءقصدهای هدفمند، در کنار تحریمهای اقتصادی و خرابکاریهای سایبری، برنامه هستهای جمهوری اسلامی را کند ساخته است.»
با این حال، سیاستمداران اسرائیلی، از موفقیتهای اولیه عملیاتهای ترور و خرابکاری موساد در ایران راضی نیستند. به گفته برگمن، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر و ایهود باراک، وزیر دفاع پیشین اسرائیل به این نتیجه رسیده بودند در مقطع فعلی عملیاتهای استخباراتی، نمیتواند جلو پروژه اتمی جمهوری اسلامی را بگیرد و «اسرائیل باید به تاسیسات هستهای ایران حمله کند. آنها به ارتش و دستگاههای امنیتی اسرائیل دستور آمادگی برای «عملیات آبهای عمیق» را دادند که عبارت از یک تهاجم تمامعیار هوایی، با پشتیبانی نیروهای کماندو، در قلب ایران بود.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
بر اساس اطلاعات برگمن، آغاز دیپلماسی میان آمریکا و ایران در چارچوب «برجام» و توافقات هستهای بعدی، مانع این حمله شد. در این مورد، باراک اوباما، رییس جمهور پیشین، در کتاب جدید خاطرات خود نیز گفته است اگر آمریکا به اعمال تحریم و توافقات برسر کاهش غنیسازی یورانیوم از سوی ایران روی نمی آورد، احتمال حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران بسیار بالا بود.
داگان، رییس پیشین موساد به برگمن گفته بود «حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران، کاری بیخردانه است اما این سیاستمداران [باراک و نتانیاهو] که برای پیروزی در انتخابات بعدی به دنبال جلب افکار عمومی از طریق حمله نظامیاند، منافع سیاسی خود را بر منافع ملی ترجیح میدهند.»
برگمن میگوید در درون موساد، اختلافات برسر اخلاقی بودن کشتن دانشمندان هستهای جمهوری اسلامی که افراد ملکی به حساب میآیند، درگرفته بود. این سازمان اما، نهایتاً دستاندرکاران برنامههای موشکی و اتمی کشورهای دشمن را که هدف خود را حمله به اسرائیل عنوان کردهاند، هدف مشروع خود تلقی میکند، زیرا آنان به برنامهای کمک میکنند که هدف عمدهاش تهدید اسرائیل است. به گفته او، «موساد و دیگر سازمانهای استخباراتی اسرائیل، هر کسی را که تهدیدی برای امنیت ملی کشور تشخیص دهند، حذف مینمایند، و کشتنشان این پیام واضح را به سایرین میدهد: اگر شما دشمن اسرائیل هستید، هر کجا باشید پیدایتان خواهیم کرد و جانتان را خواهیم گرفت.»
با اینکه موساد، ترور افراد موثر و برجسته سازمانها و دولتهای ضد اسرائیلی را بر اساس اصل «دفاع از خود» توجیه میکند، اما برگمن نشان میدهد که افراد بیگناهی، صرفاً بر اساس یک تصور یا انتقامجویی، به دست این سازمان کشته شدند. یکی از ماموران موساد به برگمن گفت «برخی اعراب را در این دوره [پس از قتل ورزشکاران اسرائیلی در المپیک مونیخ ۱۹۷۲] بیدلیل کشتیم و آنها نیز نمیدانستند چرا در حقشان چنین کردیم.»
عملیاتهای موساد نشان میدهد که ترور هدفمند چهرههای برجسته سازمانهای ضد اسرائیلی، به لحاظ تاکتیکی و عملیاتی، دستاوردهایی بزرگ بودند، اما وضعیت سیاسی و امنیتی را برای اسرائیل خرابتر کردند. به نوشته برگمن، «بسیاری از اسرايیلیها که در عملیات ترور ابوجهاد [از رهبران ارشد نظامی سازمان فتح] شرکت کرده بودند، ابراز پشیمانی میکنند. اگر ابوجهاد زنده بود، شاید حماس نمیتوانست جایگاه خود را محکم کند و بخش بزرگی از مردم فلسطین را زیر نفوذ خود قرار دهد.» همچنان، ایهود باراک، وزیر دفاع پیشین میگوید آنها تصور نمیکردند که با کشتن عباس موسوی، رهبر پیشین حزب الله، رهبران رادیکالتر و خطرناکتری همچون حسن نصرالله و عماد مغنیه روی کار بیایند.
این کتاب نشان میدهد که اسرائیل برای توقف برنامه هستهای عراق، به این کشور حمله کرد و احتمالاً این موضوع در مورد ایران نیز تکرار خواهد شد. با توجه به قدرتمند بودن خاطره هولوکاست در ذهن اسرائیلیها، مقامات نظامی و سیاسی این کشور، به ایرانِ مجهز به موشکهای بالستیک و اتمی به عنوان تهدید حیاتی نگاه میکنند. اما پرسش اینجاست که آیا آنان حاضر هستند خطر جنگ تمام عیار را به قیمت تخریب تاسیسات اتمی ایران بپذیرند؟ پاسخ این سوال با توجه به قدرتمندشدن نیروهای راستگرای مذهبی و سیاسی در صحنه سیاست اسرائیل و ایران بسیار دشوار است.
مشخصات کتاب:
رونن برگمن/ برخیز و اول تو بکش: تاریخ مخفی سوءقصدهای موساد/انتشارات رندوم هاوس/۷۸۴ ص/۲۰۱۸.