اگر ویروس کرونا خرد جمعی میداشت حالا از فرط خنده رودهبر میشد. لابد میگفت: «آهای حضرات گرامی، دانشمندان شما خودشان را به آب و آتش زدند تا توانستند در یک چشم به هم زدن چند واکسن درست کنند که همگی آنها میتوانند پدر من و اعوان و انصار مرا در بیاورند. کاری را که ۱۰ سال وقت میبرد، در مدت کوتاهی به سرانجام رساندند و این به راستی شگفتیآور است. آن وقت به جای آن که سور بدهید، در نهایت بدعنقی غرغر میکنید که بهترین واکسن نصیبتان نشده است؟ گمان میکردم فقط روی آن عروسکهای خیمهشب بازی میتوانم حساب کنم که "جنبش" واکسنستیزی را به راه انداختهاند، اما انگار بیش از آن که فکر میکردم متحد و همدست دارم. دستمریزاد. حتماً در تازهترین جهشی که بار بگذارم، به دردم میخورید.»
مطمئن نیستم باید نام این پدیده را گذاشت «فخرفروشی واکسنی» یا حماقت بیحد و حصر مثل دست زدن به سیم لخت برق یا شنا کردن در میان ماهیهای عروسدریایی جعبهای که نیشهای زهرآگینشان در جا آدم را از پا درمیآورد. فرقی نمیکند چه اسمی برای این پدیده بگذاریم؛ موضوع این است که وجود دارد و سرچشمه تمام دردسرها است.
گویا بیش از همه نیز گریبان واکسن آسترازنکا-آکسفورد را گرفته است. این آتش از گور امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه برمیخیزد که بدون هیچ استدلال علمی، کارسازی آن را زیر سوال برد و گفت برای افراد بالای ۶۵ سال «تقریباً بیاثر» است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
البته فرانسه بعد به نوعی از این موضع عقبنشینی کرد، اما آب رفته را دیگر نمیشد به جوی بازگرداند. آن حرفها کار خودش را کرده بود. نه فقط در اینترنت و در میان کلهپوکهای دوآتشهای که تمام روز دارند آش زهرآگین توطئهچینی بار میگذارند، بلکه در جهان واقعی و حی و حاضر.
جالب این جا است که با آن که کندی اجرای برنامه تزریق واکسن (آن هم درست چند هفته بعد از بهپا شدن کشمکشی بر سر توزیع واکسن تولیدی در بریتانیا بین این سو و آن سوی کانال مانش) وبال گردن رهبران اروپا شده است، اکنون واکسن آسترا روی دستشان مانده است.
البته هنوز جماعت عقلا در قاره اروپا پرشمار است و در صدرشان میتوان از ینس اشپان، وزیر بهداشت آلمان، نام برد که گفت در تزریق واکسن آسترا هیچ تردیدی به خود راه نمیدهد و در واقع کوشید سرمشق هموطنان خود باشد. البته با توجه به آن که او ۴۰ سال بیشتر ندارد، برای آن که حرف خود را ثابت کند، باید به اجبار مدتی صبر کند تا عکسی از تزریق خود در توییتر بگذارد.
پیش از آن که قماش «برگزیتی»ها طبق معمول شروع کنند غوره نشده مویز بازی در بیاورند، برای بروکسل شیشکی ببندند و کارهایی از این دست انجام دهند، این نوع فخرفروشیها/حماقتها در بریتانیا هم وجود داشت. من و همسرم وقتی رفته بودیم واکسن آسترا تزریق کنیم، از خدمه درمانی شنیدیم که مردم اگر واکسن مورد نظرشان را به آنها تزریق نکنند، نوبتشان را لغو میکنند.
اما تزریق واکسن آسترا در بریتانیا رواج بیشتری دارد، زیرا به هر حال ساخت وطن است و لطف ملیگرایی ابلهانه واکسنی شامل حال آن شده است. به هر حال، گویا آن همه تبلیغات فلاکتبار و پرملات «کالای بریتانیایی بخریم» که دولت راه میانداخت، بالاخره فایدهای داشت. اما در واقع جای خوشحالی ندارد.
آدم یاد کارزار تبلیغاتی سازندگان نوشابه میافتد. واکسن فایزر جای کوکاکولا را گرفته است و آسترا هم پپسی است. اگر دستگاه قضائی ایالات متحده به جنبش «بریتنی را آزاد کنید» تن بدهد، میتواند بعد دو میلیون دلار به او ناز شست بدهد تا در ستایش واکسن دومی ترانهای بخواند. میتوان از «نسل آسترا» نغمه سر داد و گفت «یکی دیگر به من تزریق کن عزیر دل!»
شوخی میکنم، ولی مطمئن نیستم در بخشهای کمتر بهرهمند جهان که بحث بر سر فایزر/آسترا/مدرنا/ اسپوتنیکوی(دارای اثربخشی زیاد طبق بررسی منتشره در مجله لنست) کاملاً حالت مباحث دانشگاهی دارد، این شوخی چندان بانمک جلوه کند.
مثلاً مولداوی تازه همین چند روز پیش نخستین محموله واکسن را تحت نظارت کمیسیون اروپا از کشور همسایهاش رومانی تحویل گرفت. سایر کشورها نیز همین وضعیت دشوار را دارند. کشورهای دارای درآمد کم و متوسط باید ما را ببخشند که مثل بچههای لوس و ننر رفتار میکنیم.
در مورد همسنجی واکسنهای مختلف، مقالات مختلفی خواندهام. خوشبختانه در پایان اکثرشان آمده است که هر واکسنی که امروز در دسترس ما باشد، بهترین واکسنی است که میتوانیم تزریق کنیم. کرونا همچنان در حال قلع و قمع کردن مردم است و فخرفروشی واکسنی فقط به کارکرد مرگبار این ویروس دامن میزند.
© The Independent