بحران جنگ در سوریه که در ماه مارچ ۲۰۱۱، آغاز شد، در این روزها دهمین سالگرد خود را پشت سر میگذارد. این جنگ که به عنوان بارزترین الگوی جنگهای نیابتی و مداخلات منطقهای و بینالمللی شناخته میشود، بهجای آنکه به سمت پایان یافتن و خاتمه بخشیدن به تراژدی ملت سوریه در حرکت باشد، به دلیل دخالت و دست اندازیهای خارجی، هیچ نقطه پایانی در افق خود نمیبیند و هر روز فاجعه جدیدی را به ارمغان میآورد.
دخالت ایران در این جنگ نه تنها نمونه بارزی از مداخلات منطقهای محسوب شده بلکه باعث پیچیدهتر شدن بحران درگیری و آشفتگی در سوریه شده است، افزون بر اینکه استراتژی ایران در سوریه در طول ده سال گذشته، الگوی برای ایجاد حالت وابستگی یک نظام سیاسی به نظام دیگر و حتی تعبیت یک جامعه از جامعه دیگر است. بدین معنی که دستیابی به هرگونه راه حل سیاسی برای پایان دادن به جنگ در سوریه که شامل کاهش حضور نظامی ایران باشد، میتواند نفوذ ایران در این کشور و تأثیرگذاری آن بر جامعه سوریه را به طور کلی پایان دهد.
البته تهران در تمام کشورهای منطقه که شاهد فروپاشی نظام سیاسی و نهادهای دولتی بوده اند، از همین استراتژی چند پهلو استفاده کرده و سعی دارد ساختارهای سیاسی و اجتماعی این کشورها را طوری تغییر دهد تا برآیند آن در تمام عرصههای سیاسی، اجتماعی، مذهبی و فرهنگی متحد و تابع ایران باشد و نفوذ ایدئولوژیک و فرهنگی ایران بر جوامع کشورهای مزبور چیره و حکمفرما شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در سطح سیاسی و نظامی، حمایت ایران از بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه فراتر از پشتیبانی لجستیکی و حضور مستقیم نیروهای ایرانی و حزبالله بوده و شبهنظامیان خارجی از افغانستان، پاکستان و عراق برای حمایت از رژیم بشار اسد توسط تهران به سوریه اعزام شدند. بسیاری از این شبهنظامیان خانوادههای خود را به شهرهایی از سوریه که مردم آن به دلیل جنگ و خشونت خانههای خود را ترک کرده بودند، انتقال دادند. دولت ایران همچنان به منظور ایجاد نیروی دفاعی برای حمایت از رژیم بشار اسد در صدد تشکیل نیروهای شبهنظامی از مردم محلی سوریه شد و بسیاری از افرادی که به این نیرو پیوستند متعلق به اهل سنت هستند که به دلیل محرومیت اقتصادی، در ازای دریافت پول، تن به چنین اقدام مخاطره آمیزی میدهند.
علاوه بر آن، تهران با استفاده از فرصت فراهم شده در سوریه، بخشی از شبهنظامیان وابسته به سپاه پاسدران را در چارچوب نظامیان محلی و ارتش بشار اسد گنجاند و آنها را به بخشهای امنیتی سوریه ادغام کرد تا بدین ترتیب، به این نیروها وضعیت قانونی بدهد. همچنان، دولت ایران برای حمایت از تیپهایی که در درون ارتش سوریه تشکیل کرده است، اقدام به تأسیس شرکتهای امنیتی ویژه در سوریه کرد. این در حالی است که ایران مشارکت خود را در درگیریهای سوریه پیوسته انکار کرده و تأکید دارد که حمایت آن از رژیم بشار اسد تنها به ارائه مشاوره به یک کشور متحد محدود میشود.
با توجه به مخالفت بینالمللی و عربی با تلاشهای ایران برای تثبیت حضور در سوریه، تشدید رقابت روسیه و حملات هوایی اسرائیل به خاک این کشور، ایران سعی میکند برای گسترش نفوذش در تمام مناطقی که به آن وابستگی دارند، از عامل ایدئولوژیک، که مهمترین منبع قدرت نرم و ابزارهای فکری محسوب میشود، استفاده کند و به همین دلیل، تهران در هیچ یک از کشورهای که به آنها مداخله کرده است، بهرهبرداری از بُعد مذهبی را کنار نگذاشته و با استفاده از روشهای مختلف به ترویج نفوذ مذهبی و سیاست ولایت فقیه پرداخته است.
دولت ایران گاهی این اقدام را از طریق جامعه پذیری که در آن قوانین و جهتگیریهای ارزشی نخبگان و شهروندان در کشورهای وابسته به آن به گونهای تغییر میکند که بازتاب دهنده اندیشههای کشوری که در صدد گسترش نفوذش است و با این شیوه بدون استفاده از ابزار نظامی با کمترین هزینه به اهداف خود میرسد، تحمیل میکند، یا اینکه با تشکیل نخبگان جدید از طریق کانالهای دیپلماتیک، تبادل فرهنگی، اعزام دانشجو و ایجاد پیوند ایدئولوژیک از طریق بازسازی عتبات و آرامگاهها، خود را به این هدف میرساند.
در واقع، ایران سیاستی را دنبال میکند که هدف آن تغییر جمعیتی و فرهنگی است و این امر به جذب جنگجویان شیعه محدود نمیشود، بلکه سنیها نیز جذب گروههای شبه نظامی شده و به تشیع فراخوانده میشوند و برای تحقق همین هدف، ایران اقدام به ساخت مراکز فرهنگی و مدارس متعددی در سوریه کرده است. این تغییر جغرافیایی در کشوری مانند سوریه که اکثریت جمعیت را آن اهل سنت تشکیل میدهند، زمینه ادعای ایران برای نمایندگی از منافع شیعیان در هر حل و فصل سیاسی را فراهم میکند، درست همانگونه که پس از سقوط صدام حسین در عراق اتفاق افتاد و مسیر شکلگیری یک نظام فرقهای با توانمندسازی سیاسی شیعیان هموار شد. علاوه بر نکات یادشده، تهران در این مدت از هیچ تلاشی برای کنترل اقتصاد سوریه و احیای تجارت آن کشور با ایران دریغ نکرده و پروژههای بسیاری را در سوریه راه اندازی کرده است.
اکنون پس از ده سال از آغاز بحران جنگ در سوریه، این کشور درست به همان وضعیتی رسیده است که ایران با استفاده از ابزار قدرت نرم و سخت در صدد رساندن سوریه به آن بود، تا در سایه وضعیتی که فراهم شده است، استراتژی خود را در خاورمیانه بر محورهای اصلی در سوریه، عراق، لبنان و یمن عملی کند. ایران قصد داشت با تکیه بر گروهها و سازمانهای غیر دولتی مسلح و سیاستهای فراقهگرایانه در برابر اقلیتهای مذهبی، سر دادن شعارهای ضد آمریکایی و تأثیرگذاری بر روند سیاسی در کشورهای مزبور، موفق به تشکیل دولتهای متحد و وفادار به خود شده و برای ایجاد تغییرات جمعیتی مورد نظر، وارد عمل شود.
در فرجام، این پرسش مطرح میشود که آیا جلوگیری از حضور نظامی ایران در سوریه و اخراج آن از قلمرو آن کشور، افزون بر آنکه بحران جنگ در سوریه را پایان میدهد و سوریه را به آغوش جهان عرب باز میگرداند، میتواند منجر به جلوگیری از گسترش نفوذ تهران در سراسر منطقه شود؟
© IndependentArabia