«احضار» (علیرضا افخمی)، سریال مناسبتی ماه رمضان شبکه اول سیمای امسال است. تماشای چند قسمت از آن، به خوبی نشان میدهد که چگونه صدا و سیما سقوط کرده است.
علیرضا افخمی برادر کوچک بهروز افخمی است، اما مانند او اهل حاشیهسازی و حاشیهبازی نیست، و به همین دلیل هم کمتر شناخته شده است. افخمی از کارمندان قدیمی صدا و سیما است و بیشتر به عنوان ناظر کیفی شناخته میشود، اما سریالهای موفقی را هم کارگردانی کرده است.
او در سال ۱۳۸۲ مجموعه «تب سرد» (نویسنده: علیرضا بذرافشان) را برای شبکه سوم سیما ساخت که مجموعه معروفی شد. در آن سریال بازیگرانی مانند شهاب حسینی، کامبیز دیرباز، حمید گودرزی، سولماز غنی، شهرزاد عبدالمجید، و سروش صحت بازی میکردند.
علیرضا افخمی در ۱۳۸۲ سریالی ساخت که با آن، گونه جدیدی از سریالسازی را در ایرانِ آن دوران باب کرد؛ مجموعههای تلویزیونیای که میتوان آنها را ماورایی و ترسناک نامید. نام آن مجموعه «او یک فرشته بود» (نویسنده: علیرضا کاظمیپور) است. در فرهنگ کلیسایی و مسیحیت، «شیطان» عنصری تاثیرگذار است و شخصیتی و قدرتی همعرض «خدا» دارد و صدها فیلم و مجموعه تلویزیونی در این زمینه ساخته شده است که به شیطان و بچههای شیطان ربط دارد و پر از طلسم و جادوست. اما در فرهنگ اسلامی «شیطان» فرشتهای است که خدا او را آفریده و تنها سرپیچی او، سجده نکردن بر آدم است. در این نوع نگاه، شیطان نمیتواند فاعلیتی علیه «خدا» داشته باشد و شنیدن نام «خدا» یا «بسمالله» او را خلع سلاح میکند. این شیطان، تنها میتواند انسانها را گمراه کند، از «خدا» دور کند و موجب شود که به جهنم بروند و به خواست و فرمان «خدا» در آتش جهنم بسوزند و جاودانه شکنجه شوند. «او یک فرشته بود»، بر خلاف نامش و اصلاحاتی که به آن وارد شده است، از همان مدل کلیسایی و مسیحی به شیطان نگاه میکند. اما در آثار بعدی، از جمله همین مجموعه تلویزیونی «احضار»، افخمی از عناصری مانند «روح» و «جن» که در فرهنگ اسلامی موجودیت دارند و در قرآن نیز از آنها یاد شده بهره میگیرد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
موضوع «روح» در سینمای غرب همیشه وجود داشته است، اما با موفقیت شگفتانگیز فیلم «روح» (جری زاکر)، ابعاد تازهای یافت. آن فیلم که به قلم بروس جوئل روبین نوشته شده بود، با بازی درخشان ووپی گلدبرگ در نقش «مدیوم» که برای او جایزه اسکار و چندین جایزه دیگر به ارمغان آورد، و نیز بازی پاتریک سوویزی و دمی مور، و...، شناخته شدهترین فیلم در این زمینه است و مجموعه «احضار» هم تا اینجا همان مدل را در پیش گرفته است.
مائده (آردینا صادقی) دختری است که ارث زیادی به او رسیده است و دخترداییاش، زهره نظری (مینو آذرمگین)، به همراه سوسن شاهولیان (دینا هاشمی) و شکیبا تبریزی (نازنین هاشمی) به ویلای چالوس مائده رفتهاند تا مائده دخیلی به درختی ببندد تا کینهاش نسبت به محسن کامرانی (میلاد میرزایی) که قصد ازدواج با مائده را داشت اما با او به هم زد، برطرف شود.
محسن کامرانی به چالوس آمده است و دنبال نشانی ویلای مائده میگردد و بعد از چند بار تماس با شکیبا، به هر حال نشانی ویلا را به دست میآورد. بین شکیبا و مائده دعوا میشود و شکیبا و سوسن میروند و مائده که متوجه میشود کامرانی در راه است، به زهره میگوید که آنها هم بروند. هنگام خروج از ویلا، کامرانی سر راه آنان سبز میشود پس از بحث و جدل، مائده و زهره به سمت تهران حرکت میکنند و کامرانی هم به دنبال آنها روان میشود.
در تعقیب و گریزی در جاده چالوس به تهران، ماشین محسن کامرانی به ته دره میرود و او میمیرد. طی ماجراهایی از طریق سوسن، که دختری ترسو و خرافاتی است، مائده و زهره از دفتر و تشکیلات مینو (افسانه چهرهآزاد) که فالگیری خردهپاست سر در میآورند و میتوانند با روح محسن کامرانی ارتباط برقرار کنند. تا اینجا که نیمی از مجموعه گذشته است، هنوز معلوم نیست که با داستانی مانند «روح» روبهرو هستیم، یا این شیطان است که خود را به شکل کامرانی در میآورد و اهداف شومی در سر دارد.
چند داستان فرعی و اصلی مجموعه را حجیم کرده است تا بتواند ۳۰ شب ماه رمضان دوام آورد، اما فقر شدید بازیگری و فیلمنامه نشان میدهد که به سختی کسی حاضر است برای تلویزیون در این وضعیت کار کند و ظاهرا برای تلویزیون هم چندان مهم نیست. آنها میدانند کسی تلویزیون تماشا نمیکند و همان درصد اندکی که تماشا میکنند، برایشان کافی است. بیننده زیاد جز دردسر چیزی نخواهد داشت. هر چند، به هر حال تکههایی که تپق میزنند یا از دستشان در میرود، در فضای مجازی منتشر میشود و برایشان دردسر درست میکند و مجبور به واکنشهای شتابزده میشوند و روز به روز از محبوبیتشان کاسته میشود.
متاسفانه برخورد بسیار بدی با موضوع کرونا در این مجموعه تلویزیونی شده است و موضوع ماسک زدن و شرکت در مجالس عمومی، بیشتر به طنزی تلخ میماند. مجلس ختم میگیرند، و از کافیشاپها و رستورانها تا بساط رمّالی همه جا باز است. امیدوارم مردم ایران خود مراقب خود باشند، چون کسی به فکر آنان نیست.
همانگونه که وقتی بهار میآید همه درختان گل میکنند و شکوفه میدهند، هنگام پاییز هم برگها زرد میشوند و فرو میریزند. اگر روزی در بهار تلویزیون، علیرضا افخمی «تب سرد» و «او یک فرشته بود» را میساخت، اکنون در خزان آن، مجموعه بیارزشی مانند «احضار» را میسازد.