در عصر کنونی تنها یک ملت را میشناسیم که سرزمین آنها اشغال شده و کشور آنها از دست رفته است و با زشتترین نوع جنایت و اشغال روبهرو هستند. به همین دلیل شمار زیادی از فلسطینیان در کشورهای همسایه و سایر کشورهای جهان پراکنده شدهاند. زندگی، امنیت و آزادی آنهایی که در فلسطین باقی ماندهاند، با خطر مواجه است؛ علاوه بر این که مهاجرتهای اجباری و محکومیتهای نیروی اشغالگر، پیوسته آنها را تهدید میکند.
در این روزها، بیتالمقدس عربی که مردم فلسطین آن را پایتخت همیشگی خود میدانند، به طور کل و محله شیخ جراح، به طور خاص، برخوردهای خشونتآمیزی را شاهد هستند. این درگیریها به دلیل تلاش فلسطینیان برای جلوگیری از غصب املاک محله مجاور باب العمود (ورودی شهر قدیمی بیتالمقدس) توسط شهرکنشینان صهیونیست و دوم برای ممانعت از اخراج اجباری دهها خانواده فلسطینی از خانههای آنها توسط انجمنهای محلی شهرکهای یهودینشین، جریان دارد.
در حالیکه برخوردهای خشونتآمیز در قدس همچنان ادامه دارد، انجمنهای شهرکسازی تظاهراتی را در حمایت از اخراج فلسطینیان از خانهها و محلههای آنها برگزار کردند. ایتامار بن گویر، رهبر حزب افراطی ضد عرب «قدرت یهودیت» و نماینده کنست، با دیدار از محله شیخ جراح از پلیس اسرائیل خواست: «با استفاده از سلاح به فلسطینیها حمله کنید»
همزمان با برپایی راهپیماییهایی با مشارکت هزاران تن از هواداران شهرکسازی برای گرامیداشت جشن موسوم به «روز بیتالمقدس»، چهار تن از نمایندگان «صهیونیسم مذهبی»، طرحی را ارائه کردهاند که هدف از آن «مبارزه با سهلانگاری در تحمیل حاکمیت اسرائيل بر قدس شرقی» است.
اقدامات خشونتآمیز هواداران شهرکهای یهودینشین در فلسطین، به ویژه وضعیت بحرانی که در پایتخت آن «بیتالمقدس» حاکم است، درست مانند وضعیت ناهنجار چهار پایتخت عربی است که رهبران ایران بهصراحت اعلام میکنند آنها را در کنترل خود دارند و تمام تصمیمگیریهای نظامی، امنیتی و سیاسی در پایتختهای یادشده در دست آنها است.
همانگونه که شهرکنشینان اشغالگر خواستار تیراندازی و کشتار اعراب و اخراج آنها از خانهها و محلههایی که برای چندین نسل در آنها زندگی کردهاند، میشوند، شبهنظامیان ایرانی، لبنانی، پاکستانی و افغان موردحمایت ایران نیز مردم سوریه را به گلوله میبندند و آنها را از روستاها، شهرها و سرزمینشان بیرون میکنند. همچنان که اسرائیل باعث پراکنده شدن مردم فلسطین به کشورهای همسایه شد، رژیم ایران نیز مردم سوریه را به هر سو پراکنده و آواره کرد.
در واقع، همان طور که اسرائیل، فلسطینیها را اخراج میکند، رهبران سپاه پاسداران ایران هم کشورهای اروپایی را تهدید میکنند که اگر به خواستههای آنها پاسخ مثبت ندهند، «در عرض کمتر از ۲۴ ساعت، میلیونها آواره سوری را به مهاجرت از مسیر ترکیه به سمت اروپا وادار میکنند.»
در حالی که اسرائيل در تلاش برای اخراج دهها خانواده فلسطینی از محله شیخ جراح است، رژیم ایران تمام محلههای بغداد و سایر استانهای عراق را از ساکنان آنها تخلیه کرد. در سوریه، حومه شرقی و غربی دمشق و استراحتگاههایی پایتخت سوریه و منطقه قلمون نیز خالی از سکنه شدند تا زمینه اجرایی شدن برنامه رژیم ایران برای کنترل این مناطق در چارچوب آنچه به عنوان «سوریه مفید»، یاد میشود و شامل پایتخت، اطراف حلب و نوار ساحلی در سواحل دریای مدیترانه است، فراهم شود. البته موفقیت این طرح، باعث آواره شدن میلیونها شهروند سوریه شد که در حال حاضر در چادرهای پناهجویی زندگی دشواری را میگذرانند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
مردم یمن نیز در مقایسه با ساکنان بغداد، دمشق و حلب، وضعیت بهتری ندارند؛ زیرا رژیم اشغالگر ایران ابزارهای معمولش از جمله افسران سپاه پاسداران، کارشناسان ارتش و جنگجویان حزبالله لبنان را به شهرها و کوهپایههای یمن آورده است. البته رژیم ایران این لشکر را برخلاف ادعاهایی که در رسانههای تبیلغاتی خود میکند، برای حمایت از مردم یمن به این کشور انتقال نداده است؛ بلکه میخواهد با استفاده از آنها دست به اقدامی بزند که به آواره شدن مردم یمن منجر شود. شهرها، روستاها، مدارس، بیمارستانها و خانههای شهروندان یمن با بمبها، موشکهای بالستیک و پرتابههای جنگی به ویرانه تبدیل شوند و نه شهر مأرب و نه شهرها و فرودگاههای دیگر یا بندرگاه حدیده، از آتش این جنگافزارها سالم بمانند. در نتیجه، از بیمارستانهای یمن تا مدارس آن، همه به دستور مستقیم تهران و اخیرا به دستور فرماندار ایران در صنعا و توسط کارشناسان جنگی سپاه پاسداران ایران، به ویرانه تبدیل شدند.
دستورات حاکم ایران در صنعا ما را به یاد دیدارهای قاسم سلیمانی و رهبران شبهنظامیان حشد الشعبی از جنوب لبنان و حومه جنوبی بیروت، پایتخت لبنان اشغالی میاندازد؛ همان طور که دیدارهای مکرر رهبران گروههای شبهنظامی «ولایی» در سال ۲۰۰۶، آتش جنگ را به نفع ایران در لبنان مشتعل کرد. در آن جنگ، صدها هزار خانواده لبنانی به ترک خانههایشان وادار و در شهرها و روستاهای دیگر پراکنده شدند و ناگزیر به زندگی در مدارس، درمانگاهها، مساجد، کلیساها، حسینیهها و دانشگاهها ادامه دادند.
حمله به مسجد الاقصی و تصرف ساختمانهای فلسطینیان در محله شیخ جراح با حمایت نیروهای پلیس و مأموران اطلاعات اسرائیل، درست مانند هجوم شبهنظامیان وفادار به ایران در محلههای بغداد و شهرهای دیگر عراق بود که تحت حمایت و پوشش سرویسهای امنیتی انجام شد.
حمله حزبالله به بیروت غربی و کنترل آن در ماه مه ۲۰۰۸ و به آتشکشیدن ساختمانها و ایستگاههای رادیوها و تلویزیونها، تفاوت چندانی با آنچه اسرائیل امروز انجام میدهد، نداشت. اگر پلیس اسرائیل، شهرکنشینان را در حملات آنها همراهی میکرد، در لبنان هم افرادی با «پیراهنهای سیاه»، بیروت را به دستور رژیم ایران اشغال کردند.
شکی نیست که نیروی اشغالگر اسرائیل در فلسطین به حقوق بشر هیچ توجهی نمیکند؛ به همین ترتیب، رژیمهای وابسته به جبهه مقاومت در سوریه، عراق، ایران و در گستره «هلال مقاومت» نیز در این زمینه، عملکرد مشابهی دارند. هنگامی که منافع رژیم ایران و استراتژی صدور انقلاب مطرح میشود، مسائل مربوط به سلاح هستهای، موشکهای بالستیک و سیاست توسعهطلبانهای ایران در اولویت قرار میگیرد و همزمان مسائل مربوط به حقوق بشر، آزادیهای عمومی و مشکلات ملی در حاشیه قرار میگیرند و هیچ توجهی به آنها معطوف نمیشود.
در حالی که اسرائيل، فلسطینیان را مورد شکنجه و ستم قرار میدهد، رژیم ایران نیز اقلیتهای فکری و ملی را در داخل ایران و در کشورهای «هلال مقاومت» به شدت سرکوب میکند و تشیع را بر اکثریت اهل سنت در کشورهای همسایه تحمیل میکند و برای تحقق این هداف، هرگونه ستم و خشونتی را به کار میگیرد؛ درست مانند سیاست خشم و خشونتی که در برابر اقلیتهای فکری و سیاسی همچون آذریها، گیلکها، کُردها، عربها، بلوچها، ترکمنها و ارمنیها در ایران جریان دارد.
رژیم جمهوری اسلامی ایران با خشونت و فشاری که علیه اقلیتهای مذهبی و قومی در ایران اِعمال میکند و هیچ احترامی به آداب و رسوم و احساسات آنها نمیگذارد، صحنهای دردناکی از حقوق بشر در ایران ایجاد کرده است. امروز به دلیل افزایش شمار زندانیان سیاسی، آزاداندیشان و رهبران اقلیتها، صدها زندان دیگر ایران در شکنجه و اعترافگیری به شهرت زندان اوین رسیدهاند و حتی مقدسات و آرامگاهها نیز در معرض تخریب قرار میگیرند.
در واقع، جنبش «طالبان»، سیاست تخریب نمادهای مذهبی و ملی را از رژیم آیتاللهها آموخت؛ هنگامی که آرامگاه «کوروش کبیر» در جنوب ایران در معرض تخریب قرار گرفت، طالبان نیز با الهام از این رویکرد، تندیس بودا را در بامیان منفجر کردند.
وقتی رژیم ایران در اشغالگری و پایمال کردن حقوق دیگران از هر حد و مرزی گذشته است، چگونه میتوان ادعاهای ایران را باور کرد که از مردم فلسطین در برابر اشغال اسرائیل حمایت میکند؟ در حالی که رژیم تهران جز سوءاستفاده از مسئله فلسطین، از این میان، دستاورد دیگری ندارد. در گزارش بعدی میزان ضرر و آسیبی که رژیم ایران به آرمان فلسطینیان وارد کرده است را موردبحث و بررسی قرار خواهیم داد.