اندکی پیش، پس از آن که «درخت خاموش» (Silenced Tree) با کارگردانی فایسال سویسال، کارگردان جوان اهل ترکیه، در جشنوارههای مختلف مطرح شد و جوایز زیادی در این جشنوارهها برای کارگردان و سایر عوامل تولید فیلم به ارمغان آورد، مرکز توجه قرار گرفت، و پس از آن که «درخت خاموش» در جشنواره تورین ایتالیا جایزه بهترین تدوین را گرفت، اکنون همه نگاهها به سمت مصطفی خرقهپوش، تدوینگر آن چرخیده است و موضوع نقش تدوین در ارتقای یک فیلم مورد بررسی قرار میگیرد.
فیلم و اثر سینمایی، چه فیلمکوتاه باشد چه سریال بلند تلویزیونی، هنری جمعی است. یعنی بر خلاف مثلا نقاشی که تا حدود زیادی هنری فردی است یا داستاننویسی و شعر و ادبیات که معمولا یک خالق اثر دارد، در فیلم ما با افراد مختلفی روبهرو هستیم که هر یک نقشی در پدید آوردن اثری دارند. برای همین است که در جشنوارههای مختلف سینمایی، معمولا برای همه حرفههای دستاندرکار در تولید فیلمها، جوایزی درنظر گرفته میشود.
یکی از حرفههای کمتر شناخته شده در سینما، حرفه مونتاژ و تدوین است. ادیتورها در فیلم کاری میکنند شبیه کاری که ویراستاران یا ادیتورهای متن انجام میدهند، با این تفاوت که متن، کلِ بههم پیوستهای است که ویراستار تلاش میکند با روشهای مورد قبول رسانه یا ناشر آن را سر و سامان دهد و جاهایی که همخوانی ندارد، همخوان کند، اما در فیلم ما با «راش»های زیادی روبهرو هستیم که ممکن است کل ساختار فیلم را روی میز تدوین تغییر دهد.
در حالت عادی که همه کار خود را خوب انجام دهند، فیلمنامهنویس روی کل داستان اشراف دارد و به پردهها فکر میکند و کارگردان روی سکانسها و صحنهها متمرکز است و با دکوپاژ و پلانها سروکار دارد، و مونتور یا تدوینگر با «فریم»ها سر و کله میزند؛ یعنی یک فریم کمتر یا یک فریم بیشتر اگر کوتاه کند یا نکند، سرنوشت فیلم تغییر میکند. مانند دکلمه شعر که ممکن است کسی که شعر را دکلمه میکند، با لحن خاصی بخواند، با تاکیدهایی در جاهای مختلف و کشیدن یا نکشیدن حرف و کلمهای، تا جایی که وزن شعر به هم نخورد. البته برخی هم با خواندن بد شعر به آن آسیب میرسانند و ممکن است آن را ویران کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
در بهترین حالت، وقتی همه کار خود را درست انجام دهند، کار تدوینگر به فیلم «لحن» میدهد و ریتم و ضرباهنگ متناسب با داستان را به فیلم میبخشد. اما همیشه، و معمولا، همهچیز به خوبی جلو نمیرود و وظیفهای بالاتر از تدوینِ معمول، بر عهده تدوینگران است و تدوینگرانی که از پس این کار برنیایند، چیزی به فیلم نمیافزایند؛ اگر چیزی از آن نکاهند.
مصطفی خرقهپوش از آن دسته تدوینگرانی است که در بسیاری از فیلمها همان تدوینگری است که فیلم را روی میز تدوین میسازد. هر چند فیلمی که روی میز تدوین ساخته شود، فیلم برجستهای نخواهد شد، اما به هر حال میتواند فیلم متوسط خوبی از کار در آید که ارزش دیدن دارد.
داستان و فیلمنامه «درخت خاموش» که نخست نامش «درخت گردو» بود، در ادبیات و فرهنگ مردم ترکیه حضور فراوانی دارد. موضوع اصلی «درخت خاموش» از رمان یاشار کمال، به نام «پرنده تک بال»، الهام گرفته شده است، و ماجرای اتفاقاتی است که حول درخت گردویی میگذرد که خشک شده است و بار و بر نمیدهد.
با این که «درخت خاموش» فیلم داستانی است، اما از آنجا که کارگردان آن، فایسال سویسال، فیلم مستند «روزگاران از دست رفته» را پیش از آن ساخته است و ضمنا بیشتر شاعر است تا فیلمساز، فیلم مستندگونهای شاعرانه بهنظر میرسد و نماد درخت گردویی که بار و بر نمیدهد، تطبیق زیادی با شخصیت حیاتی (سِردار اورچین) دارد.
مصطفی خرقهپوش به خوبی توانسته است با تدوین هوشمندانه خود، این لحن شاعرانه را در فیلم حفظ کند و با درنگهای مناسب و بهجا، خوانشی روان از آن ارائه دهد. فیلم بهخوبی موفق میشود ذهن درهمریخته مردی را که در جامعه خشن شهری کوچک در ترکیه، او را مرد نمیدانند، بازسازی کند، و از این نظر هم سویسال و هم خرقهپوش و هم بقیه عوامل موثر، در به بار نشستن «درخت خاموش»، نقش اساسی داشتهاند. در جایزه مصطفی خرقهپوش نیز داوران جشنواره فیلم تورین، این را از نظر پنهان نداشتهاند و این جایزه را به دلیل همین خلاقیت در تدوین به خرقهپوش اهدا کردند. البته جایزه بهترین فیلم هم نصیب «درخت خاموش» در این جشنواره شد که نشان از انسجام درونی اثر و فعالیت مثمر ثمره همهی عوامل آن دارد.
خرقهپوش، از اولین کارش که تدوین «لیلا» (داریوش مهرجویی) بود، نشان داد که یک سر و گردن از قد و قواره تدوین سینمای ایران بالاتر است و بعد در «بانوی اردیبهشت» (رخشان بنیاعتماد)، نشان داد که این موضوع تصادفی نیست. او تقریبا با تمام کارگردانهای مطرح ایرانی کار کرده است، زیرا کارگردانان و تهیهکنندگان خوب میدانند که باید با تدوینگران برجسته کار کنند تا کارشان به چشم بیاید و برجسته شود.
گاه ماجرا برعکس هم میشود؛ یعنی تهیهکننده وقتی میبیند کار درنیامده است و فروش نخواهد کرد، سراغ تدوینگری میرود که بتواند کار را نجات دهد. در این جور مواقع ممکن است لازم باشد چند صحنه جدید هم گرفته شود و ساختار فیلم با پس و پیش کردن صحنهها به هم ریخته شود و از نوع ساخته شود. چنان فیلمهایی اغلب اثر کارگردانان بیمایهای است که وقتی با تدوینگران دیگری کار کردهاند، فیلمشان افت کیفی زیادی داشته است، و این یعنی رنج را تدوینگر میبرد و گنج را کارگردان.
مصطفی خرقهپوش به تازگی تدوین آخرین فیلم خود را به پایان برده است. این فیلم، فیلم کوتاه «پل» (The Bridge) ساخته رودریگ هامال (Rodrigue Hamal) است و در کشور کانادا ساخته شده است و محصول کانادا محسوب میشود. این خود به تنهایی نشان میدهد که او تدوینگری در حد و اندازه جهانی است و بیشک در مرزهای کوچک سینمای جمهوری اسلامی در ایران، نمیماند.
سینما در جمهوری اسلامی ایران، هر چند از نظر محتوا و مضمون روز به روز واپسگراتر میشود، اما از حیث پرورش عوامل فنی و تکنیکی موفقیتهای جدیدی به دست میآورد و امید میرود که در جوایزی که در جشنوارههای جهانی اهدا میشود، از این پس نام عوامل فنی ایرانی بیشتر شنیده شود و اندوختهای شود برای روزهای پس از دوران تاریک و زوال کنونی، و سینمای ایران بتواند با عبور از برهوتی که به آن دچار شده است، به سرسبزی و شادابی دوباره دست یابد.