بیراه نیست اگر بگوییم که همه ما ایرانیان به شدت خوشحال و شاید سرافراز میشویم وقتی هرکدام از بازیکنان ایرانی شاغل در فوتبال اروپا گلزنی میکنند و یا با درخشش در یک بازی مهم تحسین فوتبالنویسان و رسانههای «خارجی» را باعث میشوند. کافی بود تا علی کریمی چند بازیکن «دورتموند» را جا بگذارد و یا مهدی مهدویکیا با چند شوت تماشایی لرزه به اندام دروازبان «یوونتوس» بیندازد تا همه هواداران فوتبال ایران به داشتن بازیکنانی در سطح اول فوتبال اروپا افتخار کنند و احتمالا در ملاقات با هواداران باشگاهی چون بایرن مونیخ در گوشه دیگری از دنیا، سرصحبت را با علی دایی و علی کریمی باز کنند.
تا پیش از انتقال بازیکنان فوتبال ایران، در اواسط دهه هفتاد شمسی، به تیمهای اروپایی، اصطلاح «لژیونر» کاربرد چندانی در ادبیات فوتبالی نداشت و کمکم و پس از انتقال بازیکنانی چون علی دایی، کریم باقری، خداداد عزیزی، مهدی مهدویکیا و علیرضا منصوریان و بعدها کسانی چون علی کریمی و وحید هاشمیان، این اصطلاح بیشتر و بیشتر در بین دوستداران فوتبال شنیده شد. روند انتقال بازیکنان فوتبال ایران به سطح اول فوتبال دنیا در دورهآی نسبتا طولانی متوقف شد.
میتوان گفت تا سالهای سال بار حضور در سطح بالای فوتبال اروپا بر دوش دو بازیکنی بود که امروز هردو در ایران فعالیت میکنند. یکی در قامت بازیکن و دیگری مربی؛ جواد نکونام و مسعود شجاعی. هرچند که هیچ یک مانند فوتبالیستهای دهه هفتاد در تیمهای بزرگی چون بایرن مونیخ و یا هامبورگ بازی نکردند، اما به نسبت، دوران طولانی از عمر ورزشی خود را در فوتبال اروپا سپری کردند. مسعود شجاعی حتی در مقطعی به لیگ درجه دوم یونان رفت و اتفاقا حضوری موفق در تیم «پانیونیوس آتن» و« آ. ا.ک آتن» داشت.
پس از آمدن کارلوس کیروش به فوتبال ایران و علاقه شدید او به استفاده از بازیکنان شاغل در تیمهای اروپایی، موج جدید انتقال بازیکنان به کشورهای دیگر شروع شد. پیش از این، در دهه هشتاد شمسی، تعدادی از بازیکنان فوتبال به اسم بازی در اروپا به کشورهای چون اسلوواکی هم رفته بودند و درواقع بیشتر طعمه دلالهای فوتبال شده بودند تا رفتن در مسیر فوتبال حرفهای. در دوران مربیگری کیروش در تیم ملی هم بار دیگر فضای نقل و انتقالات تا حدود زیادی شبیه همان روزگار شد؛ ناگهان تعداد زیادی از فوتبالیستها که یکی دو سال در تیم باشگاهی و یا ملی درخشیده بودند سر از تیمهایی درآوردند که هرچند روی کاغذ «اروپایی» بودند اما در حقیقت با هیچ منطقی امکان همردیف کردن آنها با تیمهای بزرگ اروپایی ممکن نبوده و نیست.
سعید عزت اللهی، که بیشتر درخشش خود را مدیون اعتماد کارلوس کیروش و بازی در تیم ملی ایران است، با سابقه کوتاه حضور در تیم سوم اتلتیکو مادرید ناگهان سر از لیگ روسیه و تیم «روستوف» درآورد. جایی که البته پیش از این به دلیل حضور سردار آزمون در این تیم چندان به گوش فوتبال دوستان ناآشنا نبود. در نهایت هم امسال سعید عزتاللهی به صورت قرضی به تیم گمنام «اوپن» در بلژیک پیوست. تیمی که پیش از این مرتضی پورعلیگنجی هم شش بازی برای آن تیم انجام داد تا با «اوپن» به آرزوی بازی در فوتبال اروپا برسد. البته این تیم بلژیکی همین دیروز امید ابراهیمی دیگر هافبک دفاعی ایرانی را به خدمت گرفت تا هم ابراهیمی «لژیونر» فوتبال اروپا شود و هم خیال تیم بلژیکی از معروف شدن در ایران راحت باشد.
حکایت باشگاههای گمنام بلژیکی و بازیکنان ایران البته به همینجا ختم نمیشود. محمد نادری بازیکن فعلی پرسپولیس هم به شکل قرضی از تیم «کورتیک» این کشور به پرسپولیس آمد. امسال هم دفاع چپ جوان تیم ملی، میلاد محمدی، به تیم «خنت» بلژیک رفت و رامین رضائیان هم دو فصل پیش برای تیم «اوستنده» این کشور بازی کرد.
امید نورافکن بازیکن سابق استقلال تهران و یونس دلفی بازیکن سابق استقلال خوزستان وعلی قلی زاده بازیکن سابق سایپا هم اکنون در تیم «شارلوا» بلژیک بازی میکنند. تیمی که البته از دیگر تیمهای بلژیکی برای ما بیشتر آشناست. در دهه هشتاد محمدرضا مهدوی و علیرضا امامیفر و داریوش یزدانی و همین دو فصل پیش، کاوه رضایی هم در این تیم عضویت داشتند. باشگاهی که یکی از مدیران ارشد فعلی و مالک سابق آن فردی ایرانی بهنام مهدی بیات است، که به تازگی به مقام ریاست فدراسیون فوتبال بلژیک رسید.
جز بلژیک، بازیکنان فوتبال ایران به کشورهای «اروپایی» دیگری نیز رفتند که شاید جز انتقال جذاب علیرضا جهانبخش به تیم «برایتون» انگلیس و فرصت بازی در بالاترین سطح فوتبال دنیا و همچنین انتقال جوان خوشآتیه فوتبال ایران، الهیار صیادمنش، به تیم قدیمی و ریشهدار «فنرباغچه» ترکیه، باقی بازیکنان به تیمهایی منتقل شدند که حقیقتا برای اولین بار نامشان به گوش فوتبال دوستان خورده بود؛ مهدی طارمی از تیم الغرافه قطر به تیم « ریوآوه» پرتغال پیوست. صادق محرمی به تیم «لکوموتیو زاگرب» کرواسی رفت و علیرضا اکبری، بازیکنی که سابقه بازی در تیم امیدهای استقلال تهران را داشت، به تیم « آرسنال کیف» اوکراین رفت. امیر عابدزاده از تیم «باریرنسه» پرتغال به تیم «ماریتیمو» همان کشور پیوست و مهرداد محمدی به تیم «آوس» پرتغال رفت. این میان مهدی شریفی، که تا همین چندسال پیش به عنوان پدیده جوان لیگ شناحته میشد، در یک انتقال عجیب به تیم تازه تاسیس «سومقاییت» جمهوری آذربایجان رفت. انتقالی که مثل رفتن دو فصل فرشاد احمدزاده به فوتبال لهستان و بازی در تیم «شلاسک وروتسواف» عجیب و غریب بود.
انگار مفهوم «لژیونر» شدن کمی تغییر کرده است. شاید آن جملات تکراری بازیکنان، که زمانی رفتن به اروپا و بازی در سطح بالای فوتبال را برای پیشرفت میخواستند، حالا فقط به بهانهای بدل شده تا فوتبالیستها فرصت کنند برای چند فصل هم که شده در فضایی متفاوت و بدون مشکلات مرسوم در فوتبال ایران، مثل بدهکاری دائمی باشگاهها به بازیکنان، زندگی کنند. حالا انگار میتوان این پرسش را بیلکنت پرسید که آیا فوتبالیستها برای پیشرفت میخواهند «لژیونر» باشند یا برای فرار از دست مشکلات تن به بازی در هر تیم اروپایی میدهند؟