پنجشنبه، ۸ مهر۱۴۰۰، رسانههای داخل ایران نامهای از دکتر علیرضا مرندی، رئیس فرهنگستان علوم پزشکی و طبیب مخصوص رهبر جمهوری اسلامی ایران، به وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را منتشر کردند که در آن، نکاتی درباره پرهیز از ایجاد هرگونه سادهانگاری در توصیههای بعد از مصونیت جمعی به مردم مطرح شده بود. مرندی ضمن اشاره به ضرورت رعایت حفاظتهای فردی حتی پس از واکسیناسیون ۸۰ درصدی جمعیت با دو دوز واکسن علیه کرونا، بهصراحت مسئولان ذیربط را از توصیهها و قولهایی از جمله آزادی مسافرت و موارد دیگر که پس از اجرای هفتاد درصد واکسیناسیون از طرف وزارت بهداشت به مردم داده میشود، برحذر داشته بود. وی همچنین تاکید کرده بود که تجربه نشان داده است بیماریهایی با خطر و شیوع کمتر مانند سرخک و فلج اطفال حتی با بیش از ۹۰ درصد واکسیناسیون، مصونیت جمعی ایجاد نمیکنند. مرندی در پایان پیشنهاد کرده بود که برای توصیههایی که به مردم ارائه میشود، ضمن مشورت با مجامع علمی داخلی و بینالمللی، در اطلاعرسانی احتیاطهای لازم در نظر گرفته شود؛ به نحوی که در آینده بدبینی مردم را در پی نداشته باشد.
اما داستان از چه قرار است و چه اتفاقی افتاده که رئیس فرهنگستان علوم پزشکی که خود از امضاکنندگان نامه حمایت از ممنوعیت رهبر جمهوری اسلامی برای واردات واکسنهای آمریکایی و انگلیسی بود، حالا ۲۰ ماه پس از کرونا و کشتار بیسابقه مردم، لب به سخن گشوده است و اینگونه به مسئولان وزارت بهداشت و درمان هشدار میدهد؟
این نامه دقیقا یک روز پس از آن منتشر شد که بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت دولت رئیسی، در حاشیه مراسم معارفه رئیس جدید دانشگاه علوم پزشکی مشهد، در گفتوگو با خبرنگاران اعلام کرد که تا دو هفته آینده، هفتاد درصد جمعیت ایران علیه کرونا واکسینه میشوند و «جشن پیروزی واکسیناسیون را برگزار خواهیم کرد». از سوی دیگر، ابراهیم رئیسی نیز در جلسه روسای کمیتههای تخصصی ستاد ملی مقابله با کرونا از رفع محدودیتهای ناشی از همهگیری کرونا برای بسیاری از مشاغل با مدیریت هوشمند، از هفتههای آینده، خبر داده بود؛ این در حالی است که تا لحظه تهیه این یادداشت، تنها کمتر از ۲۰ درصد از جمعیت ایران دو دوز واکسن تزریق کردهاند و بر اساس معیارهای علمی، واکسینه شده کامل محسوب میشوند.
صرفنظر از عدد ۸۰ درصدی مرندی که احتمالا در این نامه بهعنوان حداقلِ جمعیت موردنیاز برای رسیدن به مصونیت جمعی بر آن تاکید شده است یا درصدهای بالاتری که امروزه در بسیاری از کشورها هدفگذاری شدهاند، فاصله زمانی واقعی تا رسیدن به همان هفتاد درصد جمعیتِ هدفِ در نظر گرفته شده وزارت بهداشت جمهوری اسلامی ایران نیز خود مستلزم سپری شدن چند ماه است؛ اما در کمال تعجب، وزیر بهداشت، رئیسجمهوری و حتی رئیس کمیته علمی ستاد ملی کرونا برخلاف تمام اصول علمی در حال جابهجایی استانداردهاییاند که میتواند عوارض زیانباری را گریبانگیر کشور کند؛ زیرا از گفتههای آنها چنین استنباط میشود که تزریق تنها یک دوز واکسن آن هم فقط در هفتاد درصد جمعیت ایران به مفهوم رسیدن به مصونیت جمعی است و در آن نقطه عملا میتوان همهگیری کرونا را تمامشده تلقی کرد و در دو هفته آینده آن را جشن گرفت.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
تمام مطالعات تحقیقاتی انجام شده نشان میدهند که واکسنهای کرونایی که باید بهصورت دو دوزی تزریق شوند، تا زمانی که دو هفته از تزریق دوز دوم آنها سپری نشده باشد، به حداکثر مصونیت موردانتظار نخواهند رسید. این قاعده حتی در مورد واکسنهایی با اثربخشی بسیار بالا مانند فایزر و مدرنا نیز صادق است؛ تا چه رسد به واکسن سینوفارم که اساسا اثربخشی پایینتری هم دارد.
نادیده گرفتن این اصل علمی، خصوصا با ایجاد اعتماد کاذب در افراد جامعه، یک خطای محض است. همچنین با ظهور سویههای جدیدی که افراد واکسینه شده کامل را نیز همچنان در معرض خطر قرار میدهد، امروزه در برخی از کشورهای پیشرفته، فرایند تزریق دوز سوم که جنبه تقویتکننده سیستم ایمنی را دارد، آغاز شده است. بنابراین همه شواهد نشان میدهند که فرایند واکسیناسیون در هیچ کشوری حتی آنهایی که بالای ۸۰ درصد جمعیت خود را کاملا واکسینه کردهاند، به پایان نرسیده است. حالا معلوم نیست در ایرانی که در مقایسه با بیشتر کشورهای همسایه خود بسیار عقبتر است و بر اساس آمارهای رسمی هنوز حتی ۲۰ درصد جمعیت آن هم کاملا واکسینه نشدهاند، چگونه قرار است تا دو هفته دیگر جشن پیروزی واکسیناسیون در برابر کرونا را برگزار کنند و به قول رئیسی، قرنطینه هوشمند را با محدودیتهای ناشی از کرونا جایگزین کنند.
متاسفانه از ابتدای بروز همهگیری کرونا، مدیریت علمی کارامد و فراخوری در مورد این بیماری در ایران وجود نداشته است؛ به گونهای که در کنار تصمیمهای آشفته، پنهانکاری و منتشر نکردن آمارهای واقعی، تاخیر در واکسیناسیون و اجرا نکردن قرنطینه در موارد ضروری، که از مهمترین عوامل مرگومیر ایرانیان بر اثر کرونا به شمار میآیند، مسئولان و مخصوصا افراد رده بالای نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران از مقوله همهگیری و نحوه مواجهه با آن هرگز درک درستی نداشتهاند. (البته نمیتوان این مسئله را تنها مختص ایران دانست)
این موضوع باعث شده است که ایران (در واقعیت) یکی از بالاترین آمارهای مرگومیر ناشی از کرونا در جهان را داشته باشد. توهمهای ایدئولوژیک رهبران جمهوری اسلامی ایران و در راس آنها شخص علی خامنهای، که در نهایت به صدور فرمان ممنوعیت ورود واکسنهای موثرتر آمریکایی و انگلیسی منجر شد، در کنار شناخت سطحی مسئولان دولت قبلی که بارها وعده پایان و شکست دادن کرونا را مطرح کردند و مانع از شکلگیری یک مدیریت موثر و جامع در مبارزه با بیماری کوید-۱۹ در ایران شدند، سبب شد تا وخامت اوضاع را دستکم بگیرند.
هرچند روی کار آمدن دولت جدید ابراهیم رئیسی میتوانست به فرصتی برای حل ریشهای معضل تبدیل شود، همهچیز از تداوم همان وضعیت حکایت دارد. با اینکه در سایه تحویل سفارشهای ثبت شده واکسنهای چینی در دولت قبل، در حال حاضر روند واکسیناسیون در ایران شتاب گرفته، اما برداشت غلط مجموعه اجرایی جمهوری اسلامی ایران از نحوه مدیریت همهگیری به قوت خود باقی است؛ زیرا از یک سو بیتوجه به هشدارهای کارشناسان، مراسم مذهبی و مخصوصا راهپیمایی اربعین همچنان برگزار شد که خود میتواند زمینهساز بروز موج ششم کرونا در ایران و تداوم مرگومیرها شود و از دیگر سو، با فرض غلط واکسینه شدن هفتاد درصد جامعه، آن هم تنها با تزریق یک دوز واکسن، در حال القاء دستیابی به مصونیت جمعی کاذب به جامعهاند.
این موضوع علاوه بر اینکه خطراتی جدی را متوجه جان ایرانیان میکند، به افزایش بیاعتمادی به فرایند اثربخشی واکسیناسیون در افکار عمومی نیز منجر خواهد شد؛ زیرا جشنی که وزیر بهداشت در عمل برای ترمیم چهره تخریب شده رهبر جمهوری اسلامی و خرید مشروعیت برای نظام قصد به راه انداختن آن را دارد، به دلیل ایجاد نشدن مصونیت جمعی واقعی، بهسرعت میتواند به عزا و مصیبت برای مردم ایران تبدیل شود؛ مسئلهای که میتواند با تشدید نارضایتیهای عمیق سیاسی و اجتماعی، نظام فقهی حاکم بر ایران را با خطرهایی جدی مواجه کند. شاید فوریت و شدت همین خطرها باشد که فرد محافظهکار و توجیهگری مانند مرندی را نیز به واکنش و هشدار در مورد ایجاد بدبینی در مردم واداشته است؛ به قول آن ضربالمثل مشهور ایرانی، آش آنقدر شور شده که حتی خان هم فهمیده است.