«ما به صدای شما احتیاج داریم. رسانهها، دولتها و سازمانهای بشردوستانه جهان بهگونهای سکوت کردهاند که گویی «توافق صلح» با طالبان مشروع بوده است. هرگز اینطور نبوده... .» این فراخوان همبستگی صحرا کریمی، سینماگر مطرح افغانستان و مدیر پیشین افغان فیلم، است که چند روز پس از آغاز خروج ناگهانی نیروهای آمریکایی از افغانستان در رسانههای جهان منتشر شد. شبکه سینمایی LaDoc آلمان و دستاندرکاران جشنواره بینالمللی فیلم زنان دورتموندـ کلن، در روز ۵ دسامبر، با برگزاری برنامه نمایش فیلم و نشستهای بحث و گفتوگو با سینماگران زن افغان، به درخواست همکاران خود پاسخ دادند. در این مراسم که با عنوان «افغانستان و صداهای زنان» در خانه فیلم شهر کلن برپا شد، مستندهای «سونیتا» از رخساره قائممقامی و «هزار و یک زن چون من» ساخته صحرا مانی نمایش داده شدند. گفتوگو با کارگردانان پس از نمایش هر فیلم و صحبتهای صحرا کریمی در پایان، از بخشهای دیگر این برنامه بودند.
مافیای سینما و افغان فیلم
در این نشست، صحرا کریمی ابتدا به پیشینه فیلمسازی در افغانستان اشاره کرد و گفت که شرایط سیاسی و اجتماعی چند دهه پیش در کشورش، که «جز جنگ و ویرانی چیز دیگری به بار نیاورده» مانع از آن شده است که سینما در افغانستان به یک صنعت مدرن تبدیل شود: «وقتی افغان فیلم را به من تحویل دادند، تشکیلات ویرانی بود که هیچگونه تجهیزات فیلمبرداری و ساخت فیلم نداشت.»
او سپس از نفوذ «مافیای سینما» در دوره مدیریت خود و تعیین سیاست آنها سخن گفت و یادآور شد که شرکتهای بزرگ فیلمسازی «نمیگذاشتند که سینماگران افغان روایت خود را نقل کنند. مافیای سینما میخواست روایت خود را به ما دیکته کند و وقتی ما از قبول آن سر باز میزدیم، میگفت که فیلم را نمیخریم». به گفته او، از این رو است که از زن افغان تنها دو چهره در عالم سینما معرفی شده است: «زن بدبخت و زن قهرمان. ولی ما زنانی داریم که مثل همه زنان جهان زندگی میکنند: درس میخوانند، سیگار میکشند، عاشق میشوند یا طلاق میگیرند... .»
خوشبختیهای کوچک
اولین ساخته صحرا کریمی که با عنوان «حوا، مریم، عایشه» در جشنواره جهانی فیلم ونیز ۲۰۱۹ به نمایش درآمد و با استقبال زیادی روبهرو شد، سه چهره عادی از زنان افغان را معرفی میکند. نخستین تجربه سینمایی کریمی داستان زندگی سه زن از سه نسل در سه جایگاه اجتماعی متفاوت را ۱۸ سال پس از خروج طالبان از افغانستان، به تصویر میکشد؛ حوا زنی خانهدار و سنتی است که با شور و نشاط، تنهایی خود را با درددل کردن با جنین چندماههای که در شکم دارد، پُر میکند. مریم زنی تحصیلکرده و امروزی است که میکوشد از همسر خیانتکارش جدا شود و عایشه که بهکل با دنیای حوا و مریم بیگانه است، نوجوانی است که با دیدن زندگی زناشویی مادر خود، رویای ازدواجی متفاوت در نتیجه عشق و به قصد همراهی با یکدیگر را در سر میپروراند ولی سرانجام ناگزیر میشود به روش همان سنتی که مادرش به آن تن داده بود، با پسرعمه خود ازدواج کند.
«حوا، مریم، عایشه» روایتی ساده و موثر از زندگی بیشائبه سه قشر از زنان افغان است که میکوشد از کلیشههای همیشگی در باب مصیبتهای زنان فاصله بگیرد و شخصیتهایی هرچند درگیر تاریخ و سنت کشور خود، ولی نه باسمهای و دور از اغراقهای مطلوب جشنوارهای بیافریند. آنجلینا جولی پس از دیدن فیلم در ونیز در یادداشتی این مستند را تحسین کرد و نوشت: «فیلمی تاثیرگذار که با ظرافت، زندگی زنان جوان در افغانستان معاصر را روایت میکند. در فیلم وقار، زیبایی و روح زنان افغان نشان داده میشود.»
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
صحرا کریمی از نسل سوم مهاجران افغان در ایران است که فعالیت سینمایی خود را با بازیگری در نوجوانی آغاز کرد. او با بازی در فیلم «دختران خورشید»، ساخته مریم شهریار با سینما آشنا شد و بعدتر هم در «خواب سفید» به کارگردانی حمید جبلی نقش بازی کرد. او به تماشاگران ایرانی توصیه میکند: «ایرانیها باید بیایند این فیلم را ببیند. چون من اینجا و در ایران به دنیا آمدم و در همین کشور دیپلم گرفتم و اولین گام سینماییام را برداشتم. بیایند این فیلم را ببینند تا متوجه شوند که اگر به افغانها فرصت داده شود، میتوانند چه کارهایی در ایران انجام دهند. من و فیلمم نتیجه همان فرصت دادنهاییم.»
پدر متجاوز
در خانه فیلم شهر کلن، چهره دیگری از زن افغان هم در مستند «هزار و یک زن چون من» معرفی شد. این فیلم به زندگی خاطره، دختر جوانی، میپردازد که پدرش سالها به او تجاوز میکرده و در طول این سالها از او صاحب دو فرزند شده است. خاطره اولین قربانی یک پدر متجاوز است که از او به دادگاه شکایت کرده و در پی اجرای مجازات قانونی او است. این دختر بیگناه در فیلم میگوید که زنانی چون او در افغانستان هزاراناند ولی «جرات و امکان دادخواهی» ندارند.
صحرا مانی در مستند خود نه تنها داستان زندگی تلخ این زن جسور را با تصاویری تکاندهنده بازگو میکند، بلکه میکوشد به او برای رسیدن به هدف محاکمه پدرش نیز کمک کند. او در بحث پس از نمایش فیلم گفت: «من ابتدا نمیخواستم دخالت کنم. چون درگیری با برادر و مادر خاطره که مخالف بودند، میتوانست به جریان تهیه فیلمم لطمه بزند و کار فیلمبرداری متوقف شود. ولی زمانی رسید که نتوانستم فقط به پروژه و فیلمم فکر کنم.»
به گفته صحرا مانی، صحنهها را اغلب در شرایطی پرتنش فیلمبرداری کرده است. او میگوید: «گاهی ما هر لحظه فکر میکردیم که مردها با اسلحه ناگهان وارد صحنه میشوند و من یا یکی از اعضای تیم را ترور میکنند.»
خاطره پس از تحمل سختیها و مصائب بسیار سرانجام موفق شد افغانستان را ترک کند او اکنون با دو فرزندش در فرانسه زندگی میکند و پدرش با وجود بیاعتناییها، کارشکنیها و سهلانگاریهای دستگاه دادگستری افغانستان که در فیلم نیز گوشههایی از آن نشان داده میشود، در حال حاضر در زندان است.
مستند «هزار و یک زن چون من»، جوایز بسیاری را از آن خود کرده است. از جمله جایزه اصلی جشنواره دیدار تاجیکستان؛ اما از دید کارگردان بزرگترین جایزه این است که دستگاه قضایی افغانستان «به پروندههای تجاوز خارج از نوبت رسیدگی کند و آنها (قربانیان) مجبور نباشند مثل خاطره سالها برای رسیدن به حق خود و احقاق عدالت بدوند و همچنین آرزو دارم که مردم افغانستان بعد از این، متضرر تجاوز را شریک جرم نبینند و او بتواند به زندگی عادی خود ادامه دهد.»
خواننده رپ موفق
سونیتا، رپخوان پرآوازه افغان، سومین چهرهای بود که در مستندی به همین نام در برنامه «افغانستان و صداهای زنان» شهر کلن معرفی شد. رخساره قائممقامی در این فیلم، داستان زندگی پرفراز و نشیب سونیتا علیزاده، یک دختر ۱۸ ساله افغان را که ماهها تحت سرپرستی بنیاد غیردولتی حمایت از دختران خیابانی در تهران زندگی میکرد، به تصویر کشیده است. نخستین تماشاگران سونیتا که همیشه رویای خواننده شدن را در سر میپروراند، دخترانی همسرنوشت او بودهاند که «بنیاد» سرپرستی موقت آنان را به عهده داشته است.
سونیتا در ایران به دلیل «مهاجر غیرقانونی بودن» از داشتن اوراق شناسایی و در نتیجه ثبتنام در دبستان برای تحصیل محروم شد. اشعار ترانههای او از جمله اعتراضی است به قوانین و قواعد ناعادلانه که بهویژه برای دختران محدودیتهای بیشماری به همراه دارد. این رپخوان موفق که پس گرفتن بورس تحصیلی در رشته موسیقی، اکنون در آمریکا زندگی میکند، سنت و فقر را سرچشمه تبعیضهای اجتماعی و بیعدالتی میداند.
رخساره قائممقامی در جریان ساخت مستند خود، با مادر سونیتا که بهطور غیرمترقبه از هرات به تهران آمده تا او را با خود به افغانستان ببرد، روبهرو میشود. او قصد دارد سونیتا را به مرد کهنسالی بفروشد تا از این راه، هزینه ازدواج پسرش را تامین کند؛ تصمیمی که با دخالت کارگردان و تیم او به مرحله اجرا در نمیآید.
ترانهای که سونیتا به این مناسبت با عنوان «دختر فروشی» ساخت و در یوتیوپ منتشر کرد، او را به شهرت جهانی رساند. برای نمایش ویدیوی این ترانه بیش از ۱۰۰ هزار بار کلیک شده و در فیسبوک نزدیک به دو برابر این رقم «لایک» خورده است. مستند ۹۰ دقیقهای رخساره قائممقامی که محصول مشترک ایران و آلمان است، تاکنون جوایز بسیاری کسب کرده است. از جمله جایزه بهترین مستند غیرآمریکایی جشنواره ساندنس ۲۰۱۵، جایزه ویژه تماشاگران جشنواره بینالمللی آمستردام و جشنواره جهانی فیلم مستند مونیخ ۲۰۱۵.
حمایت از فراخوان
پشتیبانی نهادهای سینمایی آلمان از سینماگران افغان تنها به برپایی مراسم در خانه فیلم کلن محدود نمیشود. جشنواره جهانی فیلم دفاع از حقوقبشر نورنبرگ، آکادمی هنرهای رسانهای KHM آلمان، مدرسه عالی بینالمللی فیلم کلن، دانشگاه فیلم و تلویزیون مونیخ و چند سازمان و تشکیلات سینمایی دیگر نیز از صحرا کریمی و صحرا مانی دعوت کردهاند تا در کلاسهای کارشناسی ارشد آنها تدریس کنند و با اهل فن و دانشجویان درباره وضعیت سینما و سینماگران زن افغان به گفتوگو بنشینند. در بیانیه این سازمانها آمده است: «ما با اجرای این برنامهها میخواهیم به سهم خود، صدای سینماگران زن افغان را به گوش مردم آلمان برسانیم.»