زوی بارل، تحلیلگر اسرائیلی، در مقالهای که روز یکشنبه در روزنامه هاآرتص منتشر شد نوشت که مصر نگران است خط لوله نفتی جدید در اسرائیل به درآمد قاهره از کانال سوئز لطمه بزند، بهخصوص اگر عربستان سعودی نیز در آینده به استفاده از این خط لوله روی آورد. این تحلیلگر در ادامه افزود که خط لوله تنها نگرانی قاهره نیست، و نزدیکی اسرائیل به کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس معادلات اقتصادی مصر را پیچیده کرده است.
خط لوله مورد اشاره آقای بارل قرار است از بندر ایلات در جنوب اسرائیل، واقع در خلیج عقبه، به بندر اشکلون که در نزدیکی نوار غزه و واقع در کرانه دریای مدیترانه است برود. این خط لوله مشابه خط لولهای که دهها سال پیش اسرائیل در همکاری با دولت محمدرضاشاه پهلوی ساخته بود تا از ایران نفت بخرد و آن را به سایر نقاط جهان بفرستد. اسرائیل هنوز تصمیم نهایی را در این زمینه نگرفته است. بارل اشاره میکند که قاهره نگران این تصمیم اسرائیل است که میتواند بر درآمد عظیم حاصل از کانال سوئز تاثیر بگذارد. درآمد مصر از این کانال در سالی که گذشت بالغ بر شش میلیارد دلار بود، که بالاترین میزان ثبتشده تا کنون، علیرغم دنیاگیری ویروس کرونا است. قاهره امیدوار است در سال جاری میلادی (۲۰۲۲) این رقم افزایشی قابلتوجه یابد.
اما خط لوله ایلات-اشکلون باعث میشود برخی تانکرهای قاره آسیا و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس به دوراهی خلیجهای عقبه و سوئز در شمال دریای سرخ که رسیدند، بهجای عبور از سوئز، راه عقبه را طی کنند. درآمد مصر از کانال سوئز ۲ درصد تولید ناخالص داخلی آن کشور را تامین میکند.
بسیاری از کنشگران محیطزیست مخالف خط لوله ایلات-اشکلون و رد شدن مقدار عظیم نفت از خاک اسرائیل هستند. طبق برخی گزارشها، بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائيل که رهبر حزب لیبرال و میانهرو «آبی و سفید» است، نیز مخالف این طرح است و حاضر به تایید آن نیست. این در حالی است که شرکت «خط لوله اروپا-آسیا» پیش از این قراردادی در این مورد امضا کرده است. بارل معتقد است که مردد بودن آقای گانتز میتواند چند دلیل داشته باشد: برای مثال، گزارشهای مقامهای امنیتی در مورد ریسک عملیاتی این خط لوله یا مخالفت وزیران محیطزیست و انرژی اسرائيل، که به ترتیب از حزبهای چپ و میانهرو هستند. این تحلیلگر در ضمن این گمانه را مطرح میکند که شاید علت تردیدهای دولت اسرائیل این باشد که عبدالفتاح سیسی، رئیس جمهوری مصر، در دیدار اخیر خود با نفتالی بنت، نخستوزیر اسرائیل، هشدار داد که این خط لوله به اقتصاد مصر ضربه میزند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
جورج صفوات، سخنگوی اداره کانال سوئز، اخیرا در گفتوگویی با تارنمای امل نیوز مصر یادآوری کرد که ۹ درصد کل بارهای جهان و ۲۴.۵ درصد نفتکشهای جهان از این کانال گذر میکنند، از جمله تمام نفتکشهای مسیر آسیا به اروپا. او در ضمن گفت که قاهره ضمن تلاش برای توسعه کانال سوئز، تمام مسیرهای رقیب را بهدقت دنبال میکند.
بارل مینویسد که نگرانی مصریها فقط از استفاده اماراتیها از این خط لوله نیست، و آنها بیشتر نگران آیندهایاند که در آن روابط عربستان سعودی و اسرائیل عادی شده باشد و سعودیها نیز از این خط لوله استفاده کنند.
اما دیگر خبر نگرانکننده برای قاهره، احتمال ایجاد راهآهنی است که روزی بتواند امارات را از راه اردن به اسرائیل وصل کند. چنین راهآهنی البته باید از خاک عربستان سعودی بگذرد، و این هم منوط به تغییر ماهیت روابط ریاض و تلآویو است. عربستان سعودی بارها گفته است که بدون حل مسئله فلسطین و تشکیل دولت مستقل فلسطینی حاضر به عادیسازی روابط با اسرائیل نیست. بارل نوشت: «گزارشها در مورد قصد امارات برای خرید بندر حیفا باعث شده است که اقتصاددانان و ناظران مصری صحبت از طرح مشترک اسرائیل و امارات برای ضربه زدن به اقتصاد مصر کنند.»
رسانههای مصری در روزهای گذشته مطالبی منتشر کردهاند که در مورد تامین ارتباط زمینی بین اسرائیل و دولتهای منطقه خلیج فارس هشدار میدهد و آن را خطری برای درآمد و جایگاه کانال سوئز میداند. برخی از کارشناسان میگویند مصر برای حفظ جایگاه سوئز باید به چین روی بیاورد و این کشور را به سرمایهگذاری و استفاده از این کانال ترغیب کند تا با اتکا به این ابرقدرت بتواند جایگاه این آبراه را حفظ کند.
چین و مصر در سال ۲۰۱۹ تفاهمنامهای امضا کردند که به موجب آن پکن با سرمایهگذاری پنج میلیارد دلاری، یک منطقه صنعتی به وسعت ۶ کیلومتر مربع در مصر ایجاد خواهد کرد. چین در ضمن تا کنون چند میلیارد دلار در شهری سرمایهگذاری کرده که در ۴۵ کیلومتری شرق قاهره در دست ساخت است و قرار است پایتخت اداری آینده آن کشور باشد.
بارل میافزاید که دیگر خطری که سوئز را تهدید میکند «توافق اخیر امارات با ایران و ترکیه است، که به موجب آن، کالا از بنادر دبی و ابوظبی به جنوب ایران فرستاده میشود و از آنجا از راه زمینی به اروپا و ترکیه میرود». چنین راهی، در مقایسه با کانال سوئز، میتواند یک هفته تا ۲۰ روز سریعتر کالاها را به مقصد برساند.
آنچه موضوع را پیچیدهتر میکند، روابط حسنه مصر زیر رهبری سیسی با کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و بهخصوص امارات است. امارات یکی از اصلیترین حامیان سیسی در پی کودتای او و برکنار کردن اخوان مسلمین از قدرت بود. این کشور در ضمن خود از مهمترین سرمایهگذاران کانال سوئز است و حدود دو ماه پیش بود که توافقی ۸۰۰ میلیون دلاری برای توسعه زیرساختها در بندر جدیدی امضا کرد که مصر دارد در جنب اسکندریه میسازد. امارات و مصر در ضمن قراردادی یک میلیارد دلاری برای ساخت دو مزرعه خورشیدی امضا کردهاند: یکی واقع در ساحل دریای سرخ و دیگری در نزدیکی اسوان در جنوب مصر.
در عین حال، شرکت انرژی «ای جی هولدینگِ» امارات توافقی اولیه با ایران امضا کرده است که به موجب آن، در استان خوزستان ایران نیروگاههایی با هدف استفاده از انرژی گازی و خورشیدی ساخته میشود. اینها همه نشان میدهد که امارات نگران نقض تحریمهای آمریکا علیه ایران نیست.
اماراتیها تاکید کردهاند که اسرائیل حق دارد توافق خط لوله را لغو کند و این تاثیری منفی بر روابط دو کشور نخواهد گذاشت. بارل نوشت: «روابط با مصر برای امارات همان قدر مهم است که خط لوله اسرائیلی؛ خط لولهای که شاید در زمان و پول صرفهجویی کند، اما میتواند بهای دیپلماتیک غیرقابل قبولی داشته باشد.»
بارل با اشاره به واقعیتهای در حال تحول منطقه افزود: «اسرائیل در یک پارادوکس قرار گرفته است: از یک سو ایران را تهدید به جنگ میکند، و از سوی دیگر در جایگاهی نیست که از امارات بهخاطر نزدیکی با تهران انتقاد کند. بهعلاوه، اسرائیل در هر حرکت نظامی یا دیپلماتیک علیه ایران باید منافع امارات و سایر دولتهای خلیج [فارس] را هم در نظر بگیرد. در غیر این صورت، حمله اسرائیل به ایران میتواند بر درآمدهای کشتیرانی و سایر درآمدهای این کشورها تاثیر منفی بگذارد. همین پارادوکس در روابط با مصر و اردن نیز وجود دارد، زیرا این کشورها از خاک سوریه به لبنان گاز و برق میرسانند.»
جالب اینجا است که دولت آمریکا علیرغم تحریمهایی که بر سوریه اعمال کرده، توافق مصر-اردن-سوریه-لبنان را تایید کرده است. بارل مینویسد: «این توافق نهفقط کمک به دولت و مردم لبنان، که کمک به حزبالله است؛ این گروه تا کنون تصمیم گرفته است توجهی به این واقعیت نکند که بخشی از برقی که از اردن میآید، از سوختن گازی گرفته میشود که در اسرائیل تولید شده است.»