دو روز مانده به انتخابات اسرائیل و چند روز پس از آنکه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر کشور، در نشستی خبری گفت که اگر دوباره انتخاب شود دره اردن را به خاک اسرائیل الحاق میکند، دادستان کل کشور، الحاق «مئوووت یریهو» شهرک یهودینشینی در بخش شرقی کرانه غربی به خاک اسرائيل را تایید کرد.
نتانیاهو مدتی است دم از الحاق اراضی فلسطینی به خاک اسرائیل میزند. هفته گذشته او در حرکتی نادر از شهر هبرون (الخلیل) دیدار کرد و در مراسم بزرگداشت قتل عام سال ۱۹۲۹ هبرون شرکت کرد که در آن خیزش جمعیت عرب محلی منجر به کشته شدن ۶۹ یهودی شد.
نتانیاهو برای انجام سخنرانی خود در آغاز سال تحصیلی به شهرک الکانا در کرانه غربی رفت و وعده داد که «حاکمیت یهودی» بر کرانه غربی اعمال شود. این گفتهها و حملات اخیر سوالهایی را در مورد قصد نتانیاهو و اسرائیل درباره راهحل تخاصم با فلسطین مطرح کرده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
آقای نخستوزیر فقط مرد حرف نیست و دارد عمل هم میکند. هنگام سفر چند هفته پیش او به اوکرائین، یکی از مقامات ارشد اسرائیل به خبرنگاران دیپلماتیک حاضر در سفر گفت «اسرائیل فعالانه مهاجرت فلسطینیها از غزه را تشویق میکند». او گفت در سال ۲۰۱۸، ۳۵ هزار نفر از غزه رفتهاند و اسرائيل به بعضی کشورها پیشنهاد داده هزینه هواپیماهایی را که شهروندان غیرنظامی را از غزه ببرد پرداخت کند اما هیچ کشوری نپذیرفته است.
نتانیاهو همیشه مدعی بوده که دنبال راهحلی پایدار برای تخاصم با فلسطین است. او در سخنرانی معروف خود در سال ۲۰۰۹ در دانشگاه بار ایلان گفت: «در چشمانداز من از صلح، دو مردم در کنار هم در این سرزمین کوچک زندگی میکنند؛ با روابط همسایگی خوب و احترام دو جانبه. هر یک با پرچم و سرود ملی و دولت خودش، بدون اینکه هیچ یک امنیت و موجودیت همسایهاش را تهدید کند».
اما در ده سال اخیر خیلی چیزها عوض شده است. حالا شاهد «تشویق فعالانه» مهاجرت فلسطینیها هستیم و حرفهای اخیر نتانیاهو و البته دیوید فریدمن، سفیر آمریکا در اسرائیل، که گفته بود اسرائیل حق الحاق بخشهایی از کرانه غربی به خاک خود را دارد. نتانیاهو به دنبال چشمانداز دیگری است: تکدولتی که در آن اسرائیل تحت رهبری احزاب حاشیهای جناح راست مذهبی زندگی مردم فلسطینی را کنترل میکند.
پس باید بپرسید که آیا اسرائیل میخواهد شاهد پایان خصومت از سوی حماس و بهبود اوضاع این خطه فقرزده و منزوی باشد و یا میخواهد غزه بیشتر به نومیدی و استیصال بیافتد تا مردمش چارهای به جز ترک آن نداشته باشند.
سی و پنج هزار نفر کمتر از دو درصد جمعیت تقریبا دو میلیونی نوار غزه است. اما وبسایت «+۹۷۲» سال گذشته گزارش کرده بود که موج مهاجرت بیشتر متشکل از کسانی است که توانایی مالی دارند؛ یعنی پزشکها، وکلا، دانشگاهیان و دانشمندان. در نتیجه با فرار مغزها و فرار سرمایه مواجه هستیم. اگر غزه زندانی روباز است، اسرائيل اکنون میگوید که میخواهد آنرا تبدیل به زندانی با امنیت حداکثری کند: دولت-شهری مثل سلول انفرادی. تنها اگر فراموش کنی اجازه ترک این زندان را داری و اگر مثل رشیده طلیب، نماینده کنگره آمریکا، هدفت یادآوری باشد اجازه ورود نداری.
نتانیاهو میداند که چیزی به پایان صدارتش نمانده، حالا چه به دور پنجم برسد و چه کارش به زندان بکشد. میداند که حرف زدن از الحاق سرزمینهای فلسطینی به خاک اسرائيل لزوما به معنی تحقق آن نیست؛ میداند که حرف از «نابودی حماس» زدن منجر به ورود اسرائیل به غزه نمیشود. اما با تشویق فلسطینیها به ترک غزه و تقویت پایگاه شهرکنشینها در کرانه غربی، او و دولتش عامدانه دارند جامعه مدنی فیالحال ضعیف فلسطین را بیشتر تضعیف میکنند: ۵۳ درصد مردم غزه در فقر زندگی میکنند و ۵۴ درصد بیکارند. طبق آمار بانک جهانی، بیکاری در غزه ۷۰ درصد است.
نتانیاهو خوب میداند که افزایش فقر و کاهش امید منجر به خشونت میشود. خود او است که گفته بود «راه صلح از اقتصاد میآید نه سیاست».
این در مرکز «طرح قرن» کاخ سفید است: ارائه ۵۰ میلیارد دلار به فلسطینیها. اما حالا که اعلام رسمی طرح تا پس از انتخابات اسرائيل به تاخیر افتاده و دولت نتانیاهو دارد تنشها را در مرز شمال بالا میبرد و به راست ناسیونالیست آوانس میدهد، اوضاع برای پیشبرد طرح خود او آماده میشود: جنگ همیشگی بدون صلح.
تشویق فعالانه مهاجرت فلسطینیها از سرزمین خودشان یادآور رسمی شدن افکاری است که سی سال پیش تابو حساب میشدند؛ طرحهای رخاوام زوی، نماینده اولتراناسیونالیست مجلس که بعدها توسط حمدی قرعان از «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» ترور شد. در سال ۱۹۸۸ حزب آقای زوی به نام «مودلت» (وطن) خواهان «انتقال داوطلبانه جمعیت فلسطینی» بود. او به تنها دو کرسی در مجلس اسرائيل رسید و طرحهایش مورد انتقاد گسترده قرار گرفتند و نژادپرستانه و نامشروع نامیده شدند. او در زمان مذاکرات اسلو اعتراضات بسیاری علیه دولت اسحاق رابین سامان داد و آنرا «دولت مونیخ یهودیان» نامید و حتی حاضر نشد وارد دولت سال ۱۹۹۶ نتانیاهو شود چون آنرا زیادی «طرفدار صلح» میدانست.
اما آقای زِوی که به طعنه لقب «گاندی» گرفته بود اگر امروز زنده بود به راحتی میتوانست وارد دولت نتانیاهو شود: ائتلاف راست افراطی، ناسیونالیستی و آخرالزمانی که میخواهد کرانه غربی را به خاک اسرائیل الحاق کند، شهرهای «فقط یهودی» بسازد، عربهای اسرائیل را به شهروندان درجه دو بدل کند و دادگاه عالی را نابود کند.
اسرائیل دارد به سوی راهحلی تکدولتی پیش میرود: آپارتاید واقعی. اگر انتخابات منجر به ادامه دولت راست مذهبی شود، نتانیاهو میتواند با خیال راحت بگوید که به هدف خودش رسیده. مهم نیست نخستوزیر بعدی چه کسی باشد — دولت او دولتی در حالت دائمی اضطرار خواهد بود.