امسال در ایالت سند در جنوب شرقی پاکستان در ده بخش از کناره رود سند برنجکاری قدغن است.
این قرق برنجکاری هر سال در بهار سال اعلام میشود تا از پیامدهای ناگوار بر روی آب و خاک در مناطقی که بحرانیست پیشگیری شود.
در این مناطق از بیش از نود سال پیش هر سال محدودیتهایی درباره برنجکاری نهاده میشود. در هند نیز همچون پاکستان دولت شالیکاری را در محدودههایی به منظور پاسداری از سفرههای آبی زیرزمینی قدغن میکند. اما این فرمانها همیشه گوش خریداری ندارند و شالیزارهای پهناوری در هر دو کشور هر ساله به زیر کشت ميروند.
سخنگوی دولتی ایالت سند در گفتگویی با رسانهها می گوید که امسال دیگر وضعیت همچون گذشته نخواهد بود. دولت محلی مصمم است که کسانی را که این فرمان را مخدوش میکنند را وادار کند تاوانی سنگینی بپردازند.
کشاورزان از تند شدن لحن دولت ناخشنودند و از کاهش شدید درآمدهای خود در صورت نگاشتن برنج و جایگزینی آن با سبزیجات یا دیگر محصولات شکوه دارند.
اما سایه تهدید کم آبی در فضا معلق است. یک وزیر ایالتی که خود نیز یک زمیندار است میگوید یک کیلوگرم برنج سه هزار لیتر آب میبرد. کارشناسان همچنین میگویند که ماندن آب در شالیزارها برای زمانی طولانی پیامدهای زیانباری برای دیگر محصولاتی دارد که از همان آب در پایین دست رودخانه آبیاری میشوند.
از آنجا که برنج هشت درصد درآمد صادراتی پاکستان را برمیسازد و مصرف کشوری بالایی نیز دارد مساله را بغرنجتر کرده است.
برخی کارشناسان میگویند اگر چه شالیکاری میتواند برای آب و خاک زیانبار باشد اما محصولی کمخطرتر از دیگر محصولات برای کشاورزان است. چرا که در این زمانه دگرگونیهای آب و هوایی کمی زیاد شدن یا کمی کم شدن آب میتواند بسیاری از محصولات را از بین ببرد اما برنج یک کشت آسان است و تابآوری آن بالاست و درآمد کشاورز را تضمین میکند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با توجه به برآورد وزارت کشاورزی ایالات سند مبنی بر کمتر شدن آب در دسترس به میزان سی درصد در سال جاری این وزارتخانه از فرمان ممنوعیت کشت برنج دفاع میکند. آنها میگویند کشاورزان بایستی محصولاتی که به آب کمتری نیاز دارد و برای خاک کمتر آسیب میزند را جایگزین کنند.
سرمهندس اداره آبیاری ایالت سند در گفتگو با وبگاه قطب سوم میگوید که مهمترین ملاحظه تاثیر برنجکاری بر بارآوری خاک است که با برنجکاری از میان می رود
او میگوید: «در شالیکاری زمین را در آب غرقه میکنند و این روش بتدریج خاک را به زمینی هرز بدل میکند.»
اما رفیق سلیمان سخنگوی اتحادیه صادرکنندگان برنج پاکستان میگوید دولت بجای اینکه بما کمک کند که کشت بیشتری داشته باشیم معیشت و درآمد ما را از ما میگیرد. او بدین مهم اشاره میکند که برنج پس از نساجی بزرگترین منبع درآمد کشور پاکستان است.
در هند نیز همینگونه مقاومتها در برابر فرمانهای دولتی مبنی بر ممنوعیت شالیکاری بچشم میخورد. برغم کاهش آبهای سطحی در مناطق شالیکاری کشاورزان کشت برنج را متوقف نمیکنند. چرا که صف خریداران را پایانی نیست. برخی بر این باورند که تنها راه بکار گرفتن مشوقهای اقتصادی برای کشاورزانی است که کشتی دیگر را جایگزین برنج میکنند.
ممنوعیتهای موضعی کشت برنج در هند و پاکستان و در زمینهای کشاورزی پیرامون پرآبترین رودهای جهان در حالی است که کشت برنج در استانهای کم آبی همچون اصفهان و فارس اما همچنان کشت برنج و پیامدهای جدی آن بر آب و خاک در ایران از بحثهای حل نشده است.
سود بالاتر کشت برنج نسبت به بسیاری از دیگر کشتها بدین انجامیده که شالیکاری که زمانی با گیلان تداعی میشد به همهی چهارگوشه ایران پراکنده شده باشد. در لرستان اصفهان فارس کهگیلویه و بویراحمد خوزستان و برخی دیگر استانها زمینهای هرچه پهناورتری به زیر کشت برنج میروند.
در یکسو سودآوری کشت برنج برای کشاورزان و نیز سهم آن در سودآوری اقتصادی بخش کشاورزی ایستاده است و در سوی دیگر آینده به هم پیچیده آب و خاک و مردم در صورت کمآبی فزاینده و کاهش بارآوری خاک. در بحث توسعه پایدار گفته میشود که توسعه اقتصادی تنها یکی از ضلعهای مثلثی است که دو ضلع دیگر آن ملاحظات زیستبومی و ملاحظات اجتماعی هستند.
البته سازگار کردن این سه ضلع با یکدیگر چندان ساده و آسان نیست. چنانکه اگر هواداران ممنوعیت برنجکاری در ایران بیشتر بر پیامدهای ناگوار آن بر زیستبوم و نیز زندگی نسلهای آینده تاکید میکنند اما هواداران آزادسازی آن نیز بر معیشت امروز کشاورزان و پژمردگی اقتصادی آنها در وضعیت وخیم اقتصادی امروز پافشاری میکنند.
قرقهای برنجکاری در زمینهای کناره رود سند که جریان خروشان و پرآبی است که از بلندیهای تبت سرچشمه میگیرد و بیش از سه هزار کیلومتر راه میپیماید تا در نزدیکی کلانشهر کراچی به دریا میریزد و آزاد بودن برنجکاری در فلات ایران که هیچ رودخانهای همتای رود سند در آن نیست و از رودخانههای باریک و کوتاه آن جز جویبارهایی اینجا و آنجا نمانده است نمونه دیگری است از تفاوتهای حکمرانی در ایران و جهان.