سرزمین باستانی بلخ، زادگاه و خاستگاه نوروز در حوزه تمدنی فارسیزبانان، از هزاران سال پیش خاطره با شکوه جشن نوروز را در خود دارد. این جشن از دورههای تاریخی-اسطورهای شروع شده و تا دورههای تاریخی مکتوب و امروز، بخش حذفنشدنی فرهنگ این سرزمین بوده است.
به دنبال پاسخ به این سوال که نوروز چگونه و چه زمانی در بلخ آغاز شد و در چه دورههای تاریخی تحت تاثیر دیدگاهها و سیاستهای دولتها قرار گرفت، گفتوگویی با صالح محمد خلیق، شاعر و پژوهشگر حوزه تاریخ و ادبیات در بلخ انجام دادیم. صالح محمد خلیق، پنج دهه تجربه کار در حوزه فرهنگ و ادبیات فارسی دری در افغانستان دارد و دهها عنوان کتاب در این زمینه منتشر کرده است.
سرگذشت نوروز در بلخ در اسطورهها به زمان کیومرث، اولین شاه آریایی هنگامیکه او نخستین روز بهار را جشن طبیعت و کشاورزی نام نهاد، نسبت داده میشود. با استناد به تاریخ تا زمان بر تخت نشستن جمشید که تمدن آریایی به او نسبت داده میشود، نوروز با نام جشن طبیعت تجلیل میشد؛ اما هنگامی که جمشید، شهر بلخ را با عنوان اولین نشانههای تمدن آریایی بنا و پادشاهی خود را در آن مستقر کرد، روز افتتاح شهر بلخ را مصادف با روز اول سال یا همان جشن طبیعت قرار داد و از آن پس این روز را نوروز نامید و در واقع جشن تمدن آریایی شناخته شد. بر اساس تاریخ جمشیدی، نوروز سال ۱۴۰۱ خورشیدی، درواقع پنج هزار و هفتصد و یکمین نوروز آریایی جمشیدی است.
صالح محمد خلیق در مورد تاریخ مکتوب بلخ و پیشینه نوروز در آن در گفتوگو با ایندیپندنت فارسی گفت در زمان هخامنشیها که درواقع آغاز دوره تاریخی مکتوب ما به شمار میرود، شهر بلخ یکی از شاهنشیان معروف و مهم سلطنت هخامنشی بود و از آن زمان، نوروز با شکوه ویژه به مدت شش روز با نام نوروز عامه و نوروز خاصه، تجلیل میشد.
او در مورد نوروز عامه و خاصه گفت: «از اول تا ششم فروردین هر یک از روزها نام خاصی داشت و به برنامههای متفاوتی مربوط بود. پنج روز اول به دیدوبازدیدها و مراسم رسمی دولتی اختصاص داشت و روز ششم روز بارعام بود که شاه و درباریان، با مردم دیدار میکردند، هدایای مردم را میپذیرفتند و هدایایی به مردم میدادند.» استقبال از نوروز و تجلیل از آن در دورههای مختلف تاریخی در افغانستان بهویژه با مرکزیت بلخ، مرسوم بوده است و مردم روایاتی را که از قرنها به اینسو به نوروز نسبت داده شده است، هنوز به خاطر دارند و پاس میدارند.
نوروز در بلخ در دورههای تاریخ معاصر چگونه تجلیل شده است؟
صالح محمد خلیق، در مورد بزرگداشت نوروز در زمان آخرین شاه افغانستان، ظاهر شاه (۱۳۱۲- ۱۳۵۲) گفت: «جشن نوروز در این دوره تاریخی با شکوه ویژهای برگزار میشد. مردم از سراسر کشور به شهر مزارشریف، مرکز استان بلخ میآمدند. هنرمندان در کافههای شهر کنسرتها برپا میکردند، بازیهای محلی همچون بزکشی در سطحی بزرگ برگزار میشد و در حقیقت در سراسر شهر برای دستکم یک هفته جشن بود.»
به گفته خلیق، این روال تا زمان پایان حکومت محمد داوودخان، اولین رئیسجمهوری افغانستان نیز ادامه داشت؛ اما با روی کار آمدن دولت دموکراتیک تحت حمایت شوروی سابق، تجلیل از نوروز هم ازآنجاییکه به نظر میرسید رنگ مذهبی دارد، رونق ویژهاش را از دست داد. با این حال، مردم هیچگاه از تجلیل نوروز دست نکشیدند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
با تسلط طالبان بر شهر مزارشریف در سال ۱۳۷۷ خورشیدی که اولین دوره حکومت این گروه در افغانستان بود، تجلیل از نوروز بدعت نام گرفت و مردم از برگزاری آن منع شدند. طالبان در آن زمان به مردم دستور داد که کلمه نوروز را به زبان نیاورند و از روز آغاز بهار با نام روز اول سال یا جشن دهقان، یاد کنند.
خلیق در این مورد گفت: «هرچند طالبان حتی به مردم اخطار داد که هیچ یک از نمادهای نوروز را در خانههایشان یا در شهر، ایجاد نکنند، اما در هر سه سال حکومت طالبان در بلخ، مردم بدون حضور مقامهای دولت طالبان، مراسم برافراشتن درفش نوروز را انجام دادند.»
طالبان تا اواسط سال ۱۳۸۰ بر افغانستان حکومت کرد و سپس با حمله ناتو به افغانستان، امارت این گروه از هم پاشید و دولت جدید جمهوریت اسلامی در افغانستان روی کار آمد. در دو دهه حکومت جمهوریت در افغانستان، بلخ بار دیگر به محل جشن و شادمانی نوروز تبدیل شد.
دولت پیشین افغانستان در دو دهه گذشته، بودجه مشخصی برای تجهیز و آرایش شهر مزارشریف به مناسبت نوروز داشت و مردم نیز از سراسر کشور به این شهر میآمدند. یک هفته اول فروردین در سراسر شهر مزارشریف شور و هلهله برپا بود. معمولا شب دوم سال با مراسم آتشبازی همراه میشد و صدای موسیقی و شادمانی مردم در خیابانها دستکم برای یک هفته به گوش میرسید؛ اما این شادمانی هم دیری نپایید، زیرا افراطیان و همراهان تفکر طالبانی در سالهای اخیر، بحث مشروعیت نوروز از منظر اسلام را پیش کشیدند و تلاش کردند تا مردم را ترغیب به انکار و فراموشی این جشن باستانی کنند. افراطیها، نوروز را جشن مجوسیها و مخالف با اسلام خواندند.
اکنون در سرزمین نوروز چه میگذرد؟
صالح محمد خلیق که هماکنون یکی از بزرگان ادب و فرهنگ بلخ است و در این شهر زندگی میکند، در مورد تجلیل از نوروز امسال، گفت هرچند طالبان در سراسر کشور تبلیغ کرده که نوروز حرام است و هیچکس اجازه برگزاری آن را ندارد، اما نمادهای نوروز که همانا چراغانی شهر، رنگ سفید زدن به تنه درختان، پاکسازی شهر مزارشریف در شهر به چشم میخورند.
او گفت: «قرار است در هفته اول نوروز، با حمایت مقامهای محلی طالبان جشنواره شعر نیز در بلخ برگزار شود.» جشنواره شعر یا به قول طالبان مجلس مشاعره، چیزی بود که طالبان در دوره اول حکومتشان نیز هرچند نوروز را قبول نداشتند در بلخ برگزار میکردند. طالبان نمیتواند مردم را از تجلیل نوروز در خانههایشان منع کند.
او افزود: «با وصف چالشهای اقتصادی و نابسامانیهای عمومی، مردم کماکان در شهر برای تجلیل از نوروز خرید میکنند و آماده میشوند.» او همچنین از آمادگی شهرداری طالبان برای پذیرایی از مهمانانی که همواره در هنگام نوروز از دیگر استانهای افغانستان به شهر مزارشریف میآیند، خبر داد.
این یک رسم دیرینه است که شهرداری شهر مزارشریف در نوروز، مهمانخانهها و حتی مدارس را با امکانات پذیرایی از مهمانان تجهیز میکند و مردمی که از شهرهای دیگر برای جشن نوروز به مزارشریف میآیند، در این مکانها بهطور رایگان اقامت میکنند. این بار نیز شهرداری طالبان با وصف اینکه نوروز را حرام میداند، آماده پذیرایی از مهمانان است.
یکی دیگر از نامهای جشن نوروز در افغانستان، «میله گل سرخ مزار» است. بیشتر کسانی که نمیخواهند اسم نوروز را به کار ببرند، از این جشن تاریخی با نام میله گل سرخ مزار یاد میکنند.
نمادهای نوروز در بلخ چیست؟
برخی از نمادهای نوروز که بین افغانستان و دیگر کشورهای حوزه فرهنگ فارسی مشترک است، ریشههای هزاران ساله دارد، اما برخی دیگر بهتدریج در ادوار مختلف تاریخی به این جشن افزوده شده و باقی مانده است. صالح محمد خلیق، نویسنده و پژوهشگر حوزه تاریخ و ادبیات به نمادهای سفره هفتسین که نماد برکت و رزق است، جاری ساختن آب تازه در نهرها و آبراههای شهر، چراغانی و پاکیزه کردن شهرها و خانهها، هدیه دادن، کاشتن سبزه، برق انداختن ظروف مسی را نیز از دیگر نمادهای نوروز عنوان میکند.
او با اشاره به این نمادها گفت: «از گذشتههای دور در بلخ، یک هفته قبل از نوروز، نهر شاهی که از نهرهای قدیمی شهر مزارشریف است و آبراههای متصل به آن را پاک میکنند و آب را میبندند تا شب نوروز آب تازه به این آبراهها جاری کنند؛ این رسم هنوز پابرجا است. علاوه بر این، برق انداختن ظروف مسی که نماد پاکی و جلای روح انسانی است، هنوز در بلخ وجود دارد.»
او در این مورد اضافه کرد: «صنف مسگران شهر مزارشریف در روزهای نزدیک به نوروز، با احترام ویژهای با درود و صلوات، قبههای روی گنبد روضه شریف (مرقد منسوب به حضرت علی خلیفه چهارم اسلام در شهر مزارشریف) را با خود میبرند و پس از پاکسازی و برق انداختن، در مراسم ویژهای بازمیگردانند.»
علاوه بر این، نماد دیگری در افغانستان به نوروز منسوب شده است که مردم عام اسمش را «جهنده» گذاشتهاند و فرهنگیان، به آن «درفش نوروزی» میگویند. این درفش از زمان امیر شیرعلی خان، شاه افغانستان در سده ۱۲۴۱- ۱۲۵۷ خورشیدی به نمادهای نوروز اضافه شد.
در کتابهای تاریخ افغانستان روایت شده است که چوب این درفش را از بخارا آوردهاند که از اول نوروز در صحن روضه حضرت علی برافراشته و در روز چهلم دوباره پایین آورده میشود. معمولا در مراسم برافراشتن درفش نوروزی، مقامهای بلند رتبه دولتی و حتی رئیسجمهوری افغانستان شرکت میکردند؛ اما در دوره اول حکومت طالبان هیچ یک از مقامهای دولتی در این مراسم که ازنظر آنان کفر و شرک است، شرکت نکردند. اکنون هم مشخص نیست که این درفش امسال در شهرمزارشریف برافراشته خواهد شد یا خیر.
یکی دیگر از نمادهای نوروز که مختص افغانستان است، تهیه هفت میوه است. در این رسم که بین خانوادههای افغانستان از سدهها پیش رایج است، هفت نوع میوه خشک (آجیل و کشمش) یکشب قبل از نوروز در آب میریزند. این آب پس از ۲۴ ساعت طعم شیرین و خوش عطری به خود میگیرد و مردم برای پذیرایی از مهمانانان نوروزیشان، از آن استفاده میکنند. این رسم نیز در میان مردم افغانستان، یکی از نمادهای برکت و فراوانی خوانده میشود.
هرچند اکنون در دومین دوره به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، مردم یک بار دیگر برای تجلیل از نوروز تردید دارند، اما گزارشها از شهر مزارشریف حاکی از آمادگی مردم برای تجلیل نوروز در خانههایشان است. مردم تلاش دارند تا فرهنگ هزاران ساله بلخ را با وجود فشار و ارعاب طالبان حفظ کنند و به این وسیله اندکی خوشی برای خانوادههایشان فراهم سازند.