با گذشت نزدیک به یک ماه از اعتراضاتی که من از همان روزهای نخستین آن را انقلاب خوانده بودم، اکنون با اطمینان بیشتری میتوان روند رویدادها را بررسی و درباره آینده احتمالی اعتراضات و اعتصابات سراسری سخن گفت.
علی رغم سرکوبهای شدید، کشتار شهروندان بیدفاع و غیرمسلح، و بازداشتهای گسترده و کور، شبکههای برآمده از متن جامعه معترض، در کنار دانشجویان، اصناف، و شهروندان حامی در داخل و خارج از کشور، عملا موفق شدهاند که بر شدت و عمق خیزش خود بیفزایند و به نظر میرسد که اعتراضات و اعتصابات جاری در روزها و هفتههای آینده ادامه و گسترش خواهد یافت.
با توجه به تجربه مثبت دو فراخوان قبلی، باید و میتوان انتظار داشت که به فراخوانهای منتشر شده برای تظاهرات اعتراضی در روز شنبه ۲۳ مهر و فراخوانهای پس از آن نیز در سراسر کشور به شکلی حتی گستردهتر از قبل پاسخ مثبت داده شود.
دلایل این امر را میتوان بهطور اجمالی، و بدون اولویتگذاری، اینگونه فهرست کرد:
۱. پاسخ مثبت و کوبنده به فراخوانها و برگزاری دو روز اعتراضی بزرگ، کمنظیر و سراسری در ایران در کمتر از یک هفته، در روزهای شنبه ۱۶ و چهارشنبه ۲۰ مهر، به روشنی نشان میدهد برخلاف سمپاشی بخش نرمافزاری دستگاه سرکوب، انقلاب ایران در فاز فعلی از میزان قابل قبولی از سازماندهی و رهبری میدانی برخوردار است. چنین شبکهای، در کمترین حد خود، توانایی ادامه «شنبههای انقلاب» را دارد و با توجه به فضای جامعه، میتوان انتظار داشت که در حد فاصل این شنبهها، روزهای اعتراضی بزرگ دیگری شکل بگیرد و همزمان، خیابانهای شهرها، دانشگاهها و مدارس نیز به طور بیوقفه صحنه اعتراضات کوچکتر باشد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
۲. ناتوانی دستگاه سرکوب از مهار اعتراضات خیابانی، نشان میدهد که روش و تاکتیکهای به کار گرفتهشده کاملا موثر و موفق بوده است و در شرایط کنونی، نیازی به تغییر در این سازماندهی وجود ندارد و همه گروهها و چهرههای سیاسی با پذیرش فروتنانه نقش حمایتی خود، مانع از بروز هرگونه اختلاف و شکاف در میان مبارزان و تقویت همبستگی ملی شدهاند و این، خود به معنای تداوم و گسترش اعتصابات و اعتراضات خیابانی خواهد بود.
۳. تداوم و گسترش اعتراضات و اعتصابات، بر سرعت پیوستن چهرههای سرشناس در همه حوزهها به انقلاب ایران افزوده است؛ این پیوستن، به طور متقابل بر قدرت معترضان و بلندتر شدن صدای آنان میانجامد. شکلگیری این چرخه، یعنی تقویت جبهه مردم و انقلاب و تضعیف رژیم و دستگاه سرکوبش.
۴. حمله به دبیرستانها و حتی دبستانها و انتشار فیلمهایی از تعرض نیروهای سرکوبگر به زنان و ضرب و جرح وحشیانه نوجوانان و جوانان و نیز شلیک مستقیم به معترضان، نه تنها بر خشم معترضان افزوده و عزم آنها برای پایان دادن به حیات جمهوری اسلامی را جزمتر کرده است، بلکه موجب افزایش شدید همبستگی اقشار نظارهگر از یکسو و ریزش شدیدتر در میان اقشار سنتی کم و بیش حامی حکومت شده است.
۵. جمهوری اسلامی و دستگاه سرکوبش، در تاریکی حرکت میکنند. نه به شبکههای سازماندهی محلی، پراکنده و غیرمتمرکز نفوذ کرده، نه توان شناسایی رهبران میدانی را دارد و نه قدرت جلوگیری از رویش شبکهها و رهبران میدانی جدید را. جمهوری اسلامی، در سرکوب اشکال سنتی سازماندهی و رهبری برای مبارزه، تجربه و مهارت فراوانی یافته است؛ اما از مهار نسل جدیدی که ویژگیهای عصر دیجیتال را در خود درونی کرده است، عاجز است. اظهارات علی خامنهای و کارگزارنش، به خوبی نشان میدهد که آنها بهکلی از درک تحول عمیقی که در متن و بطن جامعه روی داده ناتوان هستند و تمامی تلاشهای تبلیغاتی آنان در مدارس، دانشگاهها و رسانههای حکومتی نقش بر آب شده است.
۶. با تداوم اعتراضات و اعتصابات سراسری، بهویژه اگر این اعتراضات و اعتصابات حوزههای انرژی و حمل و نقل را آنگونه که انتظار میرود بهشکلی گسترده دربرگیرد، روال عادی امور مختل خواهد شد و رهبران رژیم دیگر قادر نخواهند بود که از انقلاب مردم ایران به عنوان «حادثهای جزیی» یاد کنند. اقرار به انقلاب ایران، یعنی سرآغاز شکاف رسمی در بدنه قدرت و عقبنشینیهای پی در پی حکومت و در نتیجه فراگیرتر شدن و حتی میلیونی شدن اعتراضات و اعتصابات. اعتصاب کسبه در شهرهای مختلف، مقاومت کارگران صنعت نفت و تداوم اعتصاب آنان از یک سو، و ناتوانی حکومت در پاسخگویی به مطالبات معوقه کارگران همراه با خشونت غیرقابل توجیه دستگاه سرکوب، شکلگیری اعتصابات عمومی فراگیر را بیش از هر زمان دیگر ممکن کرده است.
۷. تداوم این وضعیت، جامعه جهانی را هر چه بیشتر از حالت انفعالی در قبال انقلاب ایران و سرکوبهای خشن رژیم خارج خواهد ساخت. تا همین جا نیز، انقلاب ایران با شعار مدرن «زن، زندگی، آزادی» بهشکلی بیسابقه در تاریخ انقلابهای جهان نه تنها توانسته جهانیان و افکار عمومی را همراه خود سازد، بلکه وضعیتی پدید آورده که در آن، چهرههای موثر جهانی، با همذاتپنداری با مردم ایران، بین خود و انقلاب ایران رابطهای کاملا شخصی و انسانی برقرار کردهاند. تردیدی نباید کرد که این موقعیت بینظیر و بیسابقه سرانجام به نتایج عملی محسوس و ملموس منتهی خواهد شد. بنابراین، پژواک جهانی انقلاب ایران نیز به نوبه خود موجب تداوم گسترش اعتراضات و اعتصابات در داخل خواهد شد.